یکصد و سی و هشتمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق با موضوع “مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف” با ارائه “حجت الاسلام دکتر سید مرتضی هنرمند” با حضور اعضاء محترم چهارشنبه ۲۳ مهر ۹۹ ساعت ۱۹ برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
عصر حاضر، عصر بحران هویت انسانی و ارزش های اخلاقی است؛ زیرا هرچند با پیشرفت پرشتاب علوم تجربی پدیده های شگفت آور حیرتانگیزی در جهان علم و صنعت پدید آمده است و امکانات فراوانی برای کامیابیهای مادی و کسب لذتهای سیری ناپذیر حیوانی فراهم گردیده، امّا کاخ عظیم ارزشهای معنوی رو به فروپاشی نهاده است و سرمایههای فرهنگی و اخلاقی انسان، فدای ثروت اندوزیها و کامجویی های دنیاپرستان گردیده است و در نتیجه، جامعه انسانی دچار بحران بیهویتی و انحطاط اخلاقی شده است، به گونهای که ارزشهای اصیل معنوی و الهی را تهدید میکند. از راهکارهای کارآمد اسلام دراین باره، پیوند ارزشهای اخلاقی با اقتصاد است. جامعه اسلامی از یکسو به اقتصادی پویا و رشدیافته نیازمند است تا نیازهای افراد و رفاه نسبی آنان فراهم شود. از سوی دیگر، نیازمند تحکیم و تقویت ارزشهای اعتقادی و اخلاقی در فرهنگ عمومی است تا با سالم سازی فعالیتها و مقابله فرهنگی با مفاسد اقتصادی، سعادت اخروی افراد را به ارمغان آورد. به ویژه آنکه رشد مطلوب اقتصادی و تحکیم ارزش های دینی، تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند.
پرسش کلیدی این نوشتار که به دنبال پاسخ به آن هستیم این است که مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف چگونه است؟در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی، عناصر مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف معرفی شده است؛ سپس به نقد اصول اخلاقی اقتصاد متعارف پرداخته و سرانجام جمعبندی به عمل آمده است.
مکتب اخلاقی مجموعهای است که بایدها و نبایدهای اخلاقی را مشخص کرده و یک نظام ارزشی اخلاقی را برای تصمیم گیری و رفتار افراد ارائه میدهد. اقتصاد اسلامی عبارت است از اصول روش تنظیم حیات اقتصادی از دیدگاه اسلام. این اصول باید در ارتباط با مفهوم عدالت اجتماعی از دیدگاه اسلام باشد. اقتصاد متعارف مبتنی برجهانبینی و ارزشهای غربی است و در واقع ابزاری برای اثبات کارایی نظام اقتصاد سرمایهسالاری)کاپیتالیسم (به عنوان صورت اقتصادی-اجتماعی تفکر و تمدن مدرن است.
اصول اخلاقی حاکم بر اقتصاد اسلامی
- اصل اصالت معنویات و وسیله بودن مادیات
۲- اصل لاضرر و لاضرار
۳ –اصل جلب منفعت اجتماعی
۴- اصل آخرتگرایی
۵- اصل صداقت و دوری از فریب
۶- اصل احسان
اصول اخلاقی حاکم بر اقتصادمتعارف
- اصل آزادی
۲٫اصل مالکیت خصوصی
۳٫اصل خودگرایی
۴٫اصل سودگرایی
نتیجهگیری
باتوجه به مطالب بالا میتوان دریافت که در مکتب اخلاقی اقتصاد متعارف، هدف انسان از تمام فعالیتهایی که انجام مـیدهـد دوری از رنج و یا رسیدن به لذت، معرفی میکند. بدین ترتیب این دو عامل، محرک انسان در تمام فعالیتهای اقتصادی او میباشـند. او حداکثر تلاش خود را انجام میدهد تا بیشترین لذت ممکن را از تمام فعالیتهای خویش ببرد. همچنین در بایدها و نبایدهای اخلاقی اقتصاد متعارف، تنها نیازهای مادی بشر مطرح میگردد و تنها بعد جسمانی این موجود بسیار پیچیده مد نظر قرار میگیرد. انسان در اقتصاد متعارف، کالاها و خدمات را مصرف میکند تا باتوجه به محدودیتهایی که دارد، حداکثر لذت را کسب کرده و رنج را به حداقل برساند. یعنی او از مصرف کالا یک احساس خوشی زودگذر را بدست میآورد و دوست دارد در سایه آزادی بی حد و حصر، تمام خواستههای نفسانی خویش را ارضا گرداند. برخلاف مکتب اخلاقی در اقتصاد متعارف، در اقتصاد اسلامی اهمیت زیادی برای معنویات(قرب الیالله) قائل است و توجه به مادیات را تا جایی مشروع می داند که مانع از رشد و سعادت معنوی انسان نشود و همین موضوع به خودی خود مانع از ظلم، استثمار و زیاده خواهی خواهد شد. همچنین باید گفت چهار اصول اخلاقی اقتصاد متعارف یعنی آزادی، مالکیتخصوصی، خودگرایی و سودگرایی منافاتی با اصول اخلاقی در اقتصاد اسلامی ندارد و در این مکتب پذیرفته شده است اما آنچه باعث تمایز این دو مکتب از یکدیگر میشود معیارهای این اصول در این دو مکتب اخلاقی است، معیارهایی که در اقتصاداسلامی برمبنای معنویت و آخرتگرایی و در یک کلام عبودیت تنظیم شدهاند. اسلام فعالیت اقتصادی را نه فقط برای بدست آوردن لذت و نجات از رنج بلکه علاوه بر کسب لذت و رفع رنج ،آنرا وسیلهای می داند برای رسیدن انسان به سرمنزل مقصود که همان قربالاهی است.