یکصد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی سه شنبه ۱۱ آبان ۹۹ از ساعت ۲۰ بمنظور بررسی موضوعات: ۱-ضرورت تاسیس دولت از منظر فلسفه سیاسی اسلامی ۲-تبیین منظر انسان شناسی با تاکید برمحور فطرت و طبیعت ” با حضور اعضای محترم گروه به صورت مجازی برگزار شد. در ابتدای این جلسه آقایان دکتر غلامرضا بهروزی لک، دکتر محمد حسین طالبی، دکتر مرتضی یوسفی راد و دکتر محسن مهاجرنیا به ارائه دیدگاههای خود در خصوص ضرورت تاسیس دولت از منظر فلسفه سیاسی اسلامی پرداختند.
دکتر غلامرضا بهروزی لک:
در فلسفه اسلامی آنچه محقق شده بر اساس طبع مدنی و بر اساس دیدگاه مدنی بالتبع ارسطو و افلاطون است و از این پرسش که انسان چگونه آفریده شده است، براساس این دیدگاه فاصله گرفته است. در خصوص نسبت طبیعت و فطرت، علامه طباطبایی در المیزان فطرت و طبیعت را با هم اعلام کرده است. طبع همان ویژگی حیوانی که با این زندگی هماهنگ شده ولی فطرت بُعد روحانی انسان است. البته فطرت فقط بُعد روحی محض نیست بلکه در زندگی دنیوی هم وجود دارد.
آیت الله جوادی آملی میفرماید فطرت غیر از طبیعت و غیر از غریزه است و ویژگی انسان است که با بینش شهودی به آن میرسد.
پس فطرت غیر از طبیعت و غریزه است و فطرت انسان را به راه درست هدایت میکند و فطرت در دو بُعد شناخت و احساس بیان شده است. (بینش و گرایش) اگر فطرت از مسیر خودش خارج شود فطرت محجوبه (حجاب) میشود. پس وقتی فطرت این مقدار مهم است و برخی اوقات به مدنی بالفطره بودن هم خوب اشاره نشده است.
سوالی که مطرح است اینکه آیا خدا انسان را بگونهای آفریده است که بطرف فطرت واقعی کشش پیدا کند؟اگر فطرت الهی است پس باید یک کشش حقه را در انسان جستجو کنیم.
اینکه فطرت چگونه سبب میشود که دولت مطلوب شکل گیرد تا دولت محجوبه شکل نگیرد. دولت محجوبه به خاطر موانع است که با جنود جهل این موانع شکل می گیرد، لذا استضعاف شکل میگیرد، استضعاف به معنای فقر معیشتی نیست؛ بلکه آنکه باید در جایی باشد و از آنجا کنار گذاشته شود، استضعاف شکل میگیرد.
مردم انسانهایی هستند که از فطرت الهی برخوردار هستند و به دنبال هدایت میگردند و این اقتضائات که از نظریه فطرت میتوان در حکمت متعالیه استفاده شود فواید بسیاری خواهد داشت.
در آیه ۲۱۳ سوره بقره یکی از چیزهایی که مغفول واقع شده، ماهیت امت واحده است، امت واحده، ناقص است یا خیر؟ یا اینکه امت واحده امت بسیطی است که در آن دولت وجود داشته و در راس آن نبی و هادی بوده، تا زمانی که نیازهایی برایشان پیش آمده و وقتی روابط گسترده شد، اختلاف بوجود آمد لذا بخاطر پیچیدگی جوامع و وجود موانع شریعت می آید که شریعت از زمان حضرت نوح نبی آغاز میشود، پس اینگونه است که شریعت میآید.
دکتر محمد حسین طالبی:
طبیعت به مفهوم ذات و نفس است، که گاهی همراه با همین بدن مادی هست و گاهی بدون این بدن. ولی نفس که ذات انسان را تشکیل میدهد، همیشه همراه انسان است. این نفس ویژگیهایی دارد که یک بخش از آن مشترک میان انسان، حیوان و گیاه است که به آن نفس گیاهی و نباتی میگویند.
فطرت که قانون عقل در آن وجود دارد، میگوید انسان به دنبال کمال هست و انسان همواره کمال طلب هست و خِیر خودش را میخواهد و بسوی آن کمال و خِیر حرکت میکند، گرچه شاید شناخت کمال مشکل باشد. انسان چون میخواهد به سوی کمال حرکت کند، آزادی هم دارد و آزادی هم می خواهد، البته آزادی هم از طبع حیوانی انسان بر میخیزد و هم از طبع عقلانی. آزادی عقلانی، آزادی است که انسان بر اساس آن به سوی کمال حرکت میکند و به سوی خِیر حرکت میکند، اقتضاء این نوع آزادی این است که امنیت هم داشته باشد پس اگر انسان آزادی عقلانی خود را کنترل کند جامعه بسوی شورش و ناامنی پیش میرود، لذا برای دوری از شورش و ناامنی بسوی حق امنیت میروند، و این حق امنیت اقتضائاتی دارد از جمله اینکه انسان نیازهایی دارد و برای تأمین این نیازها و برای تأمین امنیت نیاز به قانون دارد و قانون باید منطبق به نیاز و منطبق به امنیت و … باشد تا براساس آن قانون، انسان بسوی خلیفه اللهی بودن حرکت کند. پس باید دولت باشد تا قانون بگذراند و امنیت شکل گیرد.
پس تشکیل دولت یک امر فطری است و فطرت بخشی از طبیعت انسان است، و طبع غیر از نفس و ذات است و عقل وقتی نیازهای انسان را تدبیر کند، آن موقع انسان به کمال میرسد.
دکتر مرتضی یوسفی راد:
در خصوص بحث ضرورت دولت از دو زاویه می توان وارد شد: ضرورت عقلی و ضرورت فطری؛
هر کجا که بشر هست همانجا دولت شکل میگیرد چون از باب فطرت است و از باب نیاز به نظم و امنیت، که فطرت بشریت آن را طلبیده است. نظم و امنیت هم میتواند مکانیکی باشد و هم غیر مکانیکی. پس ضرورت شکل گیری دولت، فطری است و هم از باب اینکه انسان فطرت منفت طلبانی دارد (منفعت طبعی) و هم به حکم عقلی میتوان این ضرورت تشکیل دولت را بیان کنیم. انسان به دنبال دوری از هرج و مرج است و دوری از هرج و مرج را از طریق نظم و امنیت میداند. در فلسفه اسلامی غیر از باب فطری، از طریق دیگری هم بحث ضرورت تشکیل دولت مطرح میشود و آن باب مصالح است. لذا برای تأمین مصالح فردی و جمعی تشکیل دولت ضرورت پیدا میکند، هم از باب مصالح فردی و هم از باب مصالح جمعی.
وجه دیگر برای ضرورت تشکیل دولت، بخاطر ضرورت ثانوی است و جهت دیگر از ضرورت بخاطر طبیعت است.
تشکیل دولت از دو حیث ضرورت دارد: ۱٫ ضرورت اولیه بخاطر امنیت و عدالت و ۲٫ ضرورت ثانوی، مبادی شریعت، مبانی عقلی. بر این اساس نسبت به ضرورت ثانوی در قالب دولت معدل و دولت تعادل بخش، این کار صورت میگیرد.
دکتر محسن مهاجرنیا:
ما قصوری داشتیم و هنوز آن را ادامه میدهیم و اینکه رویکرد فلسفه سیاسی ما به قرآن کم است و به اندازه فقه سیاسی هم نیست.
آیه ۲۱۳ سوره بقره، یکی از بحثهای اساسی در خصوص منشأ دولت از منظر قرآن است که به خوبی در این آیه بیان شده است. اینکه میفرمایند دولت در امت واحده وجود داشته است این را قبول ندارم، امت واحده یعنی انسانهای اولیه و دست نخورده و … . به قول جناب مسکویه همه موجودات منطبق با طبیعت خلق شدند به غیر از انسان، چون قرار نبود انسان به صورت فردی زندگی کند. همه انسان ها بطور طبیعی در جنگل و طبیعت زندگی می کنند و نیازهای خود را هم تامین می کنند اما این برای انسان ممکن نیست چون ایجاد ترس می کرد و مورد ظلم و تعدی قرار می گرفت. پس برای جدایی از این ترس، تعرض، ظلم و … و مجموعه این عوامل، انسان به سمت زندگی اجتماعی کشیده شد. زندگی مثل سایر موجودات در جنگل و کوه و … با طبیعت انسان و بشر مطابقت ندارد. اینکه چگونه انسان به سمت زندگی اجتماعی کشیده شد، فارابی بحثهای خوبی را مطرح میکند که اجتماع امت واحده که قرآن میفرماید و در همین جا هست. چون انسانها به دلیل نیاز طبیعی و به دلیل نیاز به امنیت و … فقط دور هم جمع شدند و چون هیچ گونه اختلافی نداشتند با هم بودند، و به قول علامه طباطبایی آنچه از امت واحده گزارش میشود در آستانه ظهور حضرت نوح نبی(ع) هست چون قرار است شریعت نازل شود.
چون حضرت نوح اولین پیامبری است که کتاب دارد و ماموریت دارد تا دولت تشکیل دهد، چرا که تا قبل از آن و در بین انسانهای اولیه هیچ اختلافی نبود، چرا که اختلاف عواملی دارد. برای اختلافات سه عامل را بیان می کنند: ۱٫ عامل مالکیت، در بین انسانهای اولیه بحث مالکیت مطرح نبود و همین که انسانها دارا میشوند، مالکیت بوجود میآید، و مالکیت اختلاف بوجود میآورد.
- عامل قومیت (عصبیتی که ابن خلدون میگوید) قومیت برای تصمیم گیریهای اجتماعی باعث اختلاف میشود.
۳٫ عامل قدرت و سیاست؛ در اجتماع اولیه باید تصمیم گیری شود، لذا باید کسی تصمیم میگرفت، و اینکه چه کسی یا کسانی تصمیم بگیرند قدرت بوجود آمد و وجود قدرت و سیاست از عوامل شکل گیری اختلاف است. لذا با وجود این سه عامل اختلاف بوجود آمد که قرآن میفرماید انبیاء را فرستادیم چون این سه عامل انسان را از فطرت جدا کردند، لذا انبیاء آمدند و دولت را تشکیل دادند و انبیاء برای حکومت و برای داوری آمدند، و در ادامه آیات ماموریت این دولت را میگوید، پس دولت برای امت واحد، شکل میگیرد، و ابزار آن را در اختیارشان گذاشت تا بین مردم دولت تشکیل دهند و حکومت کنند و به حالت فطرت برگردند.