“عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی” در جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

یکصد و دوازدهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با هم اندیشی اعضاء محترم در موضوع “عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی” سه شنبه ۹ دی ۹۹ ساعت ۲۰ به صورت مجازی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:

در خصوص عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی

دکتر نجف لک‌زایی:

در باب عناصر از دو دسته عناصر صحبت می‌شود: ۱٫ عناصر فرا زمانی و فرا مکانی؛  ۲٫ عناصر اقتضائی، چون در هر زمان و و در هر مکانی برای شکل‌گیری دولت اقتضائاتی وجود دارد، اما برخی عناصر هستند که در فرا زمان و فرا مکان هستند و باید در همه جوامع مختلف وجود داشته باشند و مطلوب بودن دولت منوط به آنهاست، مثل بحث رئیس و رهبر، امت و …، پس عناصری که باید باشد عبارتند از : عنصر اول رئیس و رهبری است و فیلسوفان برای هر دولت رئیس و رهبر در نظر گرفتند و رئیس را به شکل‌های مختلف بیان کردند: انبیاء، رؤسای مماثل، در عصر غیبت رئیس سنت و فقیه، ( لذا رهبری عنصر کلیدی است و اقتضایی نیست بلکه فرا زمان و فرا مکان است) رئیس و رهبر می‌تواند فاضله و یا فاسقه باشد.

  1. عنصر دوم امت است که ملت می‌تواند فاضله و یا فاسقه باشد.

برای داشتن دولت فاضله باید جمع زیادی از افراد جامعه فاضل باشند.

البته علت صوری دولت‌ها متفاوت و متعدد است؛ فاضله، فاسقه، ضالّه، مردم سالار، ریاستی، نیمه ریاستی و ….

علت فاعلی دولت هم کارگزاران، رهبران، مردم، نقش های مردم و …

مقصود ما از دولت در اینجا  و در این بحث سامانه اداره جامعه است. در خصوص اسم کشور، برخی می گویند کشور پیش فرض کش‌‌‌ورز است، کش‌ورز کسانی هستند که به یک آئین اعتقاد دارند و به محلی که کش‌ورزان در آن زندگی می‌کنند، کشور گفته می شد.

 

فارابی برای تشکیل دولت ۸ عنصر را بیان می کند و از این عناصر برای رسیدن به سعادت می کند، لذا عناصر لازم برای نیل به سعادت قصوی در دولت فاضله از منظر فارابی عبارتند از:

  • انسان فاضل
  • رئیس فاضل
  • دین فاضل
  • امت فاضل
  • سیاست فاضل
  • علوم فاضل
  • فن حکمرانی فاضل
  • مدینه فاضله

دکتر محمد علی سوادی:

عناصر را باید به صورت منظومه‌ای ببینیم که بر همدیگر تأثیر می‌گذارند، یکی از عناصر بحث غایت است چون در دولت دو چیز بسیار مهم است: ۱٫ مبنا؛  ۲٫ غایت، چون اگر مبنا توحیدی باشد پس غایت و رهبری هم باید توحیدی باشد، لذا به نظر در بحث عناصر دولت، جای بحث غایت خالی است و باید مورد توجه قرار گیرد.

دکتر احمد رضا یزدانی مقدم:

درباره عناصر دولت که در دنیا مورد بحث و صحبت قرار می گیرد؛ عنصر خاک وضعیت مشخصی نیست، مثل دولت کشمیر و رژیم اشغالگر قدس، چون اعلام نمی‌کنند خاک آنها از کجا تا کجا هست! لذا خاک عنصر تعیین کننده در تعیین دولت نمی تواند باشد.

عنصر حکومت و مردم دو عنصر دیگر از عناصر دولت در فلسفه سیاسی متعارف است، چه بنا بر فلسفه سیاسی کلاسیک و و چه بنا بر فلسفه سیاسی اسلامی، این دو عنصر یعنی حکومت و مردم، حداقل عناصر تشکیل دهنده دولت است، عناصر دیگر مثل غایت هم می توان به آن اضافه شود، چون مردم برای غایتی دور هم جمع می‌شوند پس یکی از عناصر تشکیل دهنده دولت غایت است، ضمن اینکه مشروعیت هم می‌توان به عنوان یکی از عناصر دولت بیان و اضافه کرد، لذا اینها را می‌توان مورد توجه قرار داد.

دکتر غلامرضا بهروزی لک:

بهتر است تعریف عملیاتی از مؤلفه دولت و اجزای آن بدهیم. دولت از چه عناصری ساخته شده است، مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت. بر اساس تعریف ما که دولت را یک سامانه سیاسی می‌دانیم، آیا می‌توانیم مردم و سرزمین را در آن قرار دهیم؟ آیا سامانه سیاسی را می‌توانیم بگونه ای گسترش دهیم که عناصری چون مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت را در آن قرار گیرد؟

محیط دولت را گرچه نظریه‌های سیستمی برجسته کرده‌اند، اما ارتباط و کارکرد‌های دولت را در خصوص محیط می‌توانیم مورد توجه و بررسی قرار دهیم.

دکتر محمد حسین طالبی:

من از نگاه فلسفه حق می‌خواهم این موضوع یعنی عناصر تشکیل دهنده دولت را بررسی کنم. یکی از فلسفه های وجودی دولت نیاز مردم به امنیت است و مردم چون آزاد هستند و آزادی مطلق منجر به جنگ و خونریزی می انجامد، که باید از جنگ و خونریزی جلوگیری کرد و برای جلوگیری از جنگ و خونریزی نیاز به قانون است و از طریق قانون است که امنیت ایجاد می‌شود، پس یکی از ضروریات برای انسان نیاز به دولت است تا با وجود آن بتواند امنیت ایجاد کند و لازمه تشکیل دولت اینکه هم حاکم داشته باشد و هم مردم باشند و هم حکومت شکل گیرد.

دکتر شریف لک‌زایی:

دولت ها معمولا دارای دو بخش مرئی و نامرئی هستند. بخش مرئی دولت همان خاک و سرزمینی است که مشاهده می‌کنند اما دولت‌ها یک بخش نامرئی دارند که فراتر از خاک و سرزمین است.

در فلسفه سیاسی نسبت به دولت بحث رهبران پررنگ مطرح شده است ولی در دوره جدید بحث مردم جدی‌تر مطرح شده است، بنابراین دو تا از عناصر مهم دولت که حاکمان و مردم هستند که از گذشته تا امروز مطرح شده است، ولی یک عنصر دیگری وجود دارد که می‌تواند پیوند دهنده حاکمان( رهبران و عالمان) با مردم باشد و آن بحث شریعت یا قانون است، در واقع شریعت یک بُعد نرم افزاری و معنوی در دولت هست، که البته شریعت را به همان قانون تلقی می کنیم. بحث محبت را هم می‌توان به عنوان یک عنصر دید، چون شریعت به تنهایی نمی‌تواند ارتباطی بین مردم و حاکمان برقرار کند و آن محبت است که می‌تواند این ارتباط را بوجود آورد، لذا به اعتقاد ملاصدرا اجتماعات معنوی مثل حج، عید فطر، نماز جمعه، نماز جماعت و … می‌تواند یک انس یا الفت و محبتی بین مردم و حاکمان بوجود آورد.

البته چون در فلسفه سیاسی در این خصوص عناصر دولت بحث زیادی صورت نگرفته، احتیاج به کار زیاد دارد.

دکتر مرتضی یوسفی‌راد:

بحث عناصر دولت را در چارچوب علل اربعه می‌توان پیگیر بود، و اگر در این قالب خواسته باشیم بحث را پیگیری کنیم، یکی از عناصر تشکیل دهنده دولت، ساختار است در حالی که این ساختار خیلی برجسته نبود. اگر از ساختار که علت صوری است بحث کنیم، به بحث زیر ساخت می‌رسیم لذا برخورداری از ساختار مشخص از عناصر تشکیل دهنده دولت است. یکی از عناصر مهم زیر ساخت است چرا که زیر ساخت‌های لازم باید باشد که به اهداف و غایات هم رسید.

علم مدنی را هم می‌توان به عنوان یکی از عناصر اصلی دولت بیان کرد. علم مدنی، جهت تعیین قوانین مصلحت آور، و هم علم قدرت آور و مدیریت ساز.

اصول فاضله را می توان به عنوان یکی از عناصر بیان کرد. اصول فاضله یا عناصر تحکیم بخش (عدالت، صداقت، محبت، قانون) اگر در جامعه نباشند، گرچه جامعه شکل می‌گیرد ولی زود می‌پاشد، و جامعه دوام ندارد. این اصول فاضله روابط را تلطیف می‌کند، پیوستگی بین تعاملات مدنی بوجود می‌آورد و اگر نباشد استمرار ندارد.

غایت هم یکی از عناصر می باشد. هدف گذاری یا غایت اگر نباشد توجیهی برای دولت نیست و هدف به چگونگی تشکیل دولت بر می‌ گردد. لذا اصل هدف گذاری یا تعیین غایت می‌تواند از عناصر اصلی دولت باشد.

دکتر مهدی امیدی:

ابتدا باید چند بحث مقدماتی را مطرح و مشخص کرد. اول اینکه باید ماهیت دولت مشخص باشد که آیا دولت با منظر شخصیت حقیقی بحث می‌شود یا شخصیت حقوقی؟!

نکته دوم بحث غایت است که در تحلیل قضیه بسیار مهم است که آیا ابعاد مادی را مد نظر دارد و یا ابعاد معنوی؟ نکته دیگر اینکه آیا با نگاه عقیدتی می‌خواهیم به دولت نگاه شود یا با نگاه فراعقیدتی؟! بحث و نکته دیگر در مورد ساختار دولت است که نگرش از بالا باشد یا از پایین به بالا؟ بعد از این مباحث مقدماتی در خصوص عناصر دولت که موضوع بحث است، می توان گفت دولت از عناصر تشکیل شده است:

  1. عنصر اول حکومت است؛ ۲٫ عنصر دوم جمعیت است، جمعیت که در فلسفه سیاسی بحث امت مطرح شده است که امت از ارزش‌های خاصی برخوردار است که از حیث فعل و انفعال مورد توجه قرار می‌گیرد. ۳٫ بحث سرزمین؛ مسئله مدینه را می‌توان مد نظر قرار داشت که آیا مرزهای جغرافیایی مد نظر است یا اینکه غیر از آن مد نظر است، در واقع نگاه ابزاری به سرزمین است برای رسیدن به غایات.

اما مؤلفه‌هایی که در نگاه فلسفه سیاسی غربی نیست و باید در فلسفه سیاسی اسلامی مورد توجه قرار گیرد، یکی بحث ریاست و رهبری است. نکته دیگر عوامل پیوند دهنده اعضای مدینه است، همچنین عوامل پدیداری مدینه،ریاست سرزمین، ایدئولوژی (آئین) و امت.

عوامل پیوند دهنده اعضای مدینه عبارتند از:

ملت، ایدئولوژی و آیین، بحث اخلاقیات مثل محبت، عدالت، صداقت و… بحث احکام و قوانین هم از عوامل پیوند دهنده است. فن اداره جامعه و سیاست را نیز باید جزء مقدمات ریاست بدانیم نه جزء عناصر شکل گیری دولت. مسئله مردم تحت بحث امت مطرح می‌شود.

آقای رضوانی:

اگر مراد از دولت کشور (Stat) باشد نمی‌توان برخی از مباحثی که دوستان مطرح کردند را به عنوان عناصر دولت در نظر گرفت چون مربوط به رژیم و گاورمنت (Government) است، چون هر کدام از اینها از دولت (رژیم، حکومت، کشور و …) عناصر آنها متفاوت است، به نظرم این بحث عناصر اصلاً جزو برنامه‌ها و ضروریات نیست. آن دولت سازی مد نظر مقام معظم رهبری به معنای کشور (Stat) نیست، بلکه به معنای رژیم و گاورمنت (Government) است. Stat و Country در فارسی هر دو به کشور معنا می‌شود.

ما وقتی واژه کشور را بکار می‌بریم، گاهی با نگاه جغرافیایی بکار می‌بریم و گاهی به با نگاه و به معنای سیاست. در این جلسات عموماً خلط بین رژیم، کشور و سیاست شده است.

دکتر علیرضا صدرا:

مقام معظم می‌فرماید در گام اول نظام سازی کردیم و در گام دوم دولت سازی، پس مشخص می‌شود نظام غیر از دولت است، و نظام اعم است. سه عنصر سازنده نظام سیاسی عبارتند از: ۱٫ مکتب که نقشه راه است ۲٫ امت ۳٫ رهبری،

نهاد امامت را دولت می‌گوییم، دولت یک نهاد است ولی نظام نیست، و دولت نهاد اجتماعی و مدنی است و دولت چه دولت حداقلی و چه دولت حداکثری در ردیف نهادهای دیگر نیست، بلکه فرانهاد و فراتر از سایر نهادهاست، نهاد.

دولت چگونه نهادی است؟ نهادی است که می خواهد جامعه را حرکت دهد و به سمت آینده پیش ببرد، این بر عهده دولت است و دولت اصلاح کننده است. البته برخی دولت را همان ریاست می‌دانند.حال دولت با این تعریف چه عناصری باید داشته باشد؟

دولت اسلامی می‌خواهد کارآمدی را در جامعه بالا ببرد، نظم بخشی کند، اجزا را به هم مرتبط کند، واضع است، مراقب است تا تعادل صورت گیرد، تجاوز صورت نگیرد و موانع را بر می‌دارند تا استعداد‌ها شکوفا شود.

علت صوری تحقق بخش است، مردم علت مادی هستند و دولت علت صوری است، چون نماد است، چون ایجاد کننده هستند. اینکه چه نقشی از دولت انتظار داریم تا بر اساس آن عناصر را در نظر بگیریم باید بگوییم نقش دولت راهبردی است و دولت معمار کشور است.