نشست علمی “فلسفۀ آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران” با حضور کارشناسان محترم حجّت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی و حجّت الاسلام دکتر علی لطیفی و دبیری علمی دکتر هادی موسوی پنجشنبه ۱۴/۱۱/۹۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی قم برگزار شد.
در ابتدا دکتر هادی موسوی بر اهمیت بحث از آموزش عالی و شمول این بحث نسبت به دو بخش از نهاد علم ایران یعنی حوزه و دانشگاه تأکید کردند و از جمله آسیبهای آکادمیک در بحث از آموزشی عالی را این دانستند که طرح ایده دانشگاه یا فلسفه آموزش عالی تنها در یک شکل بازتولیدی و در هوای ترجمهای وارد کشور شده است و فضای آکادمیک ما هنوز نتوانسته است این مسألهای که در بیرون و برای جامعه مدرن مطرح بوده است درونیسازی کند. یکی از نشانههای آن اینست که نقش حوزه در این مباحث به عنوان بخش مهم آموزش عالی ایران در نظر گرفته نشده است و دیگر اینکه بحث از یک نهاد بدون اشاره به محتوای آن قطعاً از جمله بحثهایی است که به نتیجه نخواهد رسید.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر آذربایجانی اظهار داشتند که رصد مستمرّ و آسیبشناسی وضع موجود، دستیابی به پیشرفت دانشبنیان، بومیسازی آموزش عالی، و تحقّق تحوّل در علوم انسانی و استمرار آن، از مهمترین دلایل طرح بحث فلسفۀ آموزش عالی است. ایشان بر مبنای تقسیم ارسطو از حکمت، شئونی را برای دانشگاه برشمردند: شأن معرفتی که باید بر پایۀ دو رکن آموزش و پژوهش حقیقتیاب گسترش و تعمیق معرفت را دنبال کند. شأن روانشناختی که باید برنامهریزی در حوزۀ اخلاق و معارف، شخصیت و سعۀ وجودی افراد را ارتقا دهد. شأن جامعهشناختی که محصول دو شأن پیشین است و باید راهبری جامعه را هم در تأمین تخصّصهای لازم تجاریسازی دانش و فایده رساندن به جامعه و هم در راهبری سیاسی-اجتماعی آن دنبال کند. به اعتقاد ایشان بحث فلسفۀ آموزش عالی کپی صرف از ساختارهای جهان مدرن نیست و باید با تفکّر و نگاه به پایههای اصلی نهاد علم در کشور این بحث را پیش ببریم.
از نظر ایشان رشد کمّی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در ایران و پایین بودن نرخ استاد نسبت به دانشجو میتواند شأن دانشگاه را دچار آسیب کند و مانع تحقّق اهداف ما شود. بیکاری گستردۀ فارغ التحصیلان دانشگاهی، عدم برخورداری از مهارتهای لازم به ویژه در دانشگاههای غیردولتی، مدرکگرایی، سطحی شدن دانش و تنزّل جایگاه آن، عدم برخورداری از استانداردهای لازم در نظام آموزشی دانشگاه و عدم توزیع متعادل مؤسسات آموزش عالی از دیگر پیامدهای رشد کمّی دانشگاهها در کشور است.
ایشان در بخش پایانی سخنان خود، مسائل پیش روی فلسفۀ آموزش عالی را بیان کردند و پیشنهادهایی را در این خصوص ارائه فرمودند.
حجت الاسلام دکتر لطیفی بر لزوم توجّه و بررسی چگونگی شکلگیری ایدههای دانشگاه در دورۀ مدرن تأکید کردند. زیرا آنچه به عنوان ایدههای دانشگاه در دورۀ مدرن معرفی میشود محصول طبیعی تحوّلات تاریخی، فرهنگی و سیاسی و متناسب با اقتضائات بومی خاصّ آن دوران است. حال آنکه در ایران وضعیّت کاملاً متفاوت بود و ورود نهاد علم جدید به ایران حالت الصاقی داشت نه طبیعی. به این معنا که ضعفهای موجود در نهادهای سنتی پیشین ما نیازهای تکنیکی و ابزاری را به وجود آورد و ضرورت زمانه باعث ورود یک نهاد علمی به کشور شد بدون اینکه با نهاد پیشین نسبت خوبی برقرار کند. به اعتقاد ایشان بخشی از رسالت ملی ما در بررسی فلسفۀ آموزش عالی در ایران، توجّه کردن به این وضعیّت ناطبیعی و چگونگی تدبیر و حلّ آن است و نه صرفاً گرفتن صورتمسئلههایی از دنیای مدرن و تحوّلات آن.
از نظر ایشان شأن فلسفه اسلامی در بحث از فلسفۀ آموزش عالی این است که مبادی را برای حکمت عملی تنقیح میکند تا حکمت عملی با دست بازتر صحبت کند. در بحث از فلسفۀ آموزش عالی پرسش اساسی این است که آموزش عالی چیست و چه رسالتی دارد. این رسالت در چهار بُعد مناسبات درونی نهاد علم، مناسبات نهاد علم و جامعه، مناسبات نهاد علم و نهاد حکومت و مناسبات عالم و متعلّم قابل بررسی است.
در پایان نشست، به تعدادی از پرسشها پاسخ داده شد.