پنجاهمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی برگزار شد+خلاصه بحث

پنجاهمین جلسه کار گروه حکمت عملی با موضوع “سلسله نشست های معرفی و نقد کتاب«جایگاه شناسی حکمت عملی»معرفی و نقد فصل پنجم از بخش دوم : ملاصدرا و حکمت عملی” با ارائه حجت الاسلام مهدی منصوری یکشنه ۱۹ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۸ در مجمع عالی حکمت اسلامی به صورت (حضوری و مجازی) برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:

معرفی و نقد فصل پنجم از بخش دوم ( ملاصدرا و حکمت عملی )

نویسندگان در بخش ملاصدرا از این کتاب ، در تلاش اند که نظرات این حکیم را در باب حکمت عملی تبیین نمایند ولی به نظر می رسد که تلاش آن ها در تبیین نظریات ملاصدرا به نتیجه نرسیده است چرا که علاوه بر وجود نقد بر  خُرده مباحثی که ارائه شده ، به کلان و ساختار  مباحث و مطالب این فصل نیز نقدهای اساسی وارد است .  در این نوشته از نقد به خرده مباحث صرف نظر می کنیم و به نقد و اشکالات به کلان بحث می پردازیم .

این بخش از کتاب ، در صدد تبیین نظرات اختصاصی ملاصدرا در حکمت عملی است ولی اگر به جای نام « ملاصدرا » ، « فارابی » و یا « ابن سینا » قرار داده می شد و عنوان اینگونه می شد : « حکمت عملی در دیدگاه فارابی ، ابن سینا » ؛ به نظر می رسد که هیچ تفاوتی در ارائه ، با مباحثی که با نام ملاصدرا شده است ، نمی داشت . در این کتاب نظراتی مطرح است که هیچ تفاوتی با نظرات فارابی و ابن سینا در حکمت عملی ندارد و معلوم نیست که چرا این فصل اختصاص به نظرات ملاصدرا داده شده است و هیچ اشاره ای نشده است که چه نسبتی میان آراء ملاصدرا با سایر فیلسوفان است .

ممکن است توجیه شود که نظرات ملاصدرا در حکمت عملی ، هیچ تفاوتی با نظرات فارابی و ابن سینا ندارد و ملاصدرا نظر خاصّی در حکمت عملی ندارد ؛ ولی چند تأمل قابل طرح است :

اول اینکه : در پی چنین توجیهی ( تبعیّت ملاصدرا از  آراء فارابی و ابن سینا )  ، لزومی به اختصاص یک فصل به نظرات ملاصدرا نبود و همان فصل اختصاصی به فارابی و ابن سینا کفایت از فصل ملاصدرا می نمود . اگر ملاصدرا حرف جدیدی در حکمت عملی ندارد ، لزومی ندارد فصلی به دیدگاه های ملاصدرا اختصاص داده شود و حرف های تکراری فیلسوفان با نام ملاصدرا ارائه گردد .

دوم : متأسفانه در این کتاب به افق های حکمت عملی ملاصدرا طبق کتبی همچون « رساله سه اصل »  و « کسر اصنام الجاهلیه »  ننموده است و دغدغه های ملاصدرا و نوع ورود و خروج او را در این مسئله نشان نداده است و به طور کلّی پرداختن به آن کتب را فروگذار نموده است و به مطالبی پرداخته شده است که معلوم نیست که چه نقشی در علوم انسانی ایفاء می کند و چه تحولی را رقم می زند و یا اگر هم نقشی ایفاء می کند و یا تحولّی ایجاد می کند باید نسبت اش را با علوم انسانی مشخص می نمود و گرنه به صرف پرداختن انتزاعی به مباحثی با اسم تحول در علوم انسانی نباید انتظار تحوّل در علوم داشت .

سوم : در این کتاب به ظرفیّت های حکمت متعالیه در شکل دهی به حکمت عملی متعالی اشاره ننموده است و به این نپرداخته است که حکمت متعالیه ، آیا به طور ایجابی می تواند  ظرفیت هایی را در حکمت عملی ایجاد نماید ؟ وآیا می توان بر اساس حکمت متعالیه به حکمت عملی متعالی دست یافت ؟ به عبارت دیگر در این بخش از کتاب می بایست به میزان تلاش ملاصدرا و نسبت آن با تلاش سایر فیلسوفان اشاره می کرد و همچنین نشان می داد چه عملکردی می توانست داشته باشد ؟ و در ذیل آن باید نشان می داد که ظرفیت های حکمت متعالیه در « حکمت عملی متعالی » چه می باشد ؟ و  ملاصدرا چه میزان از آن ظرفیّت را آزاد نمود ؟ ولی متأسفانه در این بخش به مباحثی پرداخته شده است که تکرار همان کلمات فیلسوفان گذشته است و رویکرد ملاصدرا در باب حکمت عملی تحلیل نشده است و فقط به نقل مطالبی از کتب او اکتفاء شده است .