ماهیت فلسفه وصفی وفلسفه اضافی” در شصت و چهارمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

شصت و چهارمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی برگزار شد
شصت و چهارمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع  “ماهیت فلسفه وصفی وفلسفه اضافیبا ارائه حجت الاسلام دکتر محسن رضوانی” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۳ آبان ۹۶  ساعت ۱۹:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

ترکیب‌های فلسفی مانند فلسفه دینی، فلسفه اسلامی، فلسفه تاریخی، فلسفه اخلاقی و فلسفه سیاسی با ترکیب‌های مشابهی مانند فلسفه دین، فلسفه اسلام، فلسفه تاریخ، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست متمایز است. درحالی‌که ترکیب دسته اول از نوع ترکیب وصفی و در زمره «فلسفه وصفی» است، ترکیب دسته دوم از نوع ترکیب اضافی و در زمره «فلسفه اضافی» (مضاف) است.

در فلسفه وصفی، صفت در زبان فارسی عمدتا به «ی» ختم می‌شود (فلسفه سیاسی)؛ در زبان عربی علاوه بر این، موصوف با «ال» بکار می‌رود (الفلسفه السیاسیه)؛ و در زبان انگلیسی صفت عمدتا به صورت «al» است (Political Philosophy)؛ در فلسفه اضافی، مضاف و مضاف‌الیه در زبان فارسی به صورت ساده بکار می‌رود (فلسفه سیاست)؛ در زبان عربی مضاف بدون «ال» و مضاف‌الیه نیز بدون «ی» است (فلسفه السیاسه)؛ و در زبان انگلیسی میان مضاف و مضاف‌الیه عمدتا «of» بکار می‌رود (Philosophy of Politics

فلسفه وصفی قدمت تاریخی دارد، اما فلسفه اضافی محصول دو قرن اخیر است. در آثار فلسفی قدیم به اعتبار مختلف، فلسفه‌های وصفی متعددی ذکر شده است: فلسفه نظری (الفلسفه النظریه)، فلسفه عملی (الفلسفه العملیه)، فلسفه مدنی (الفلسفه المدنیه)، فلسفه سیاسی (الفلسفه السیاسیه)، فلسفه اخلاقی (الفلسفه الاخلاقیه)، فلسفه دینی (الفلسفه الدینیه) و فلسفه الهی (الفلسفه الإلهیه) نمونه‌هایی از فلسفه وصفی هستند. در آثار فلسفی جدید، فلسفه‌های اضافی متکثری به وجود آمد که ابتدا در علوم طبیعی (فلسفه ریاضی، فلسفه فیزیک، فلسفه شیمی، فلسفه پزشکی) مطرح شد و سپس در علوم انسانی (فلسفه اخلاق، فلسفه دین، فلسفه قانون، فلسفه تاریخ، فلسفه سیاست) بسط یافت. البته فلسفه‌های اضافی هرچند به لحاظ عنوان در آثار فلسفی قدیم نیامده، اما به لحاظ محتوا در مقدمه فلسفه‌های وصفی تبیین شده است.

فلسفه وصفی، ترکیبی یگانه است و صفت به موصوف خویش هویت می‌بخشد؛ فلسفه اضافی ترکیبی دوگانه است و مضاف صرفا به واکاوی مضاف‌الیه می‌پردازد. در فلسفه وصفی صفت (دینی/ اخلاقی/ سیاسی) به موصوف (فلسفه) هویت مستقل می‌دهد؛ در فلسفه اضافی، مضاف (فلسفه) صرفا به ماهیت مضاف‌الیه (دین/ اخلاق/ سیاست) می‌پردازد. فلسفه اضافی، تبیین فلسفی معنا و ماهیت مضاف‌الیه است. فلسفه وصفی، تفسیر حقیقت مسائل مختلف با نگرش وصفی است. به عنوان مثال، «فلسفه دین» به تبیین معنا و ماهیت دین می‌پردازد، اما «فلسفه دینی» به تفسیر حقیقت مسائل متعدد عالم با نگرش و منظر دینی می‌پردازد که متمایز با نگرش و منظر الحادی است. همچنین، «فلسفه سیاست» به تبیین معنا و ماهیت سیاست می‌پردازد، اما «فلسفه سیاسی» به تفسیر حقیقت مسائل متعدد انسان با نگرش و منظر مدنی می‌پردازد که متمایز با نگرش و منظر فردی است.

نسبت فلسفه اضافی و فلسفه وصفی همانند نسبت مقدمه و ذی‌المقدمه است. هرچند پرداختن به هر دو فلسفه لازم و ضروری است، اما اهمیت فلسفه وصفی بیش از فلسفه اضافی است. ثمره مباحث فلسفه اضافی بیشتر در محافل علمی است؛ اما ثمره مباحث فلسفه وصفی بیشتر در زندگی مدنی است. به عنوان مثال در فلسفه سیاست، تبیین ماهیت علم سیاست و برخی از مفاهیم اصلی آن مانند حکومت، دولت، قدرت و مشروعیت، عمدتا در محافل علمی کاربرد دارد؛ در صورتی که تفسیر فضایل (شایست‌ها) و رذایل (ناشایست‌های) مسائلی مانند امنیت، سلامت، تربیت و پیشرفت در فلسفه سیاسی و همچنین مسائلی مانند خانواده، رسانه، هنر، ورزش، مسکن و پوشش از منظر فلسفه سیاسی، کاربردی عملی در زندگی مدنی دارد. بنابراین، برای حل مسائل زندگی مدنی بیش از فلسفه اضافی (فلسفه سیاست) باید به مطالعه و بسط فلسفه وصفی (فلسفه سیاسی) پرداخت.