دویست و سی و هفتمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “نقد ناقض اول و دوم از نواقص الاسلام العشره” با ارائه حجت الاسلام روح الله حیاتی مقدم سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۳۰ در مجمع عالی حکمت اسلامی (حضوری و مجازی) برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:
استاد رضانژاد: دهه کرامت را تبریک عرض میکنیم و در آستانه ولادت امام رضا علیهالسلام انشاءالله از برکات آن حضرت بهرهمند شویم در جلسات قبل گزارشهایی داشتیم از ارائهدهندگان در مورد جریان وهابیت و در جلسه قبل بحث و بررسی تطبیقی نواقص الاسلام از نظر وهابیت مطرح شد و بعد قرار شد به نواقص الاسلام به صورت تفصیلی و تحلیلی بپردازیم براساس قبلی یک مورد از نواقض الاسلام مورد بحث قرار میگیرد در کتاب توحید و دیگر رساله های محمدبن عبدالوهاب به نواقض الاسلام پرداخته شده است در هنگام آموزش اصول اعتقادی هم چنین مباحثی عنوان میشود.
آقای حیاتی و دوستانشان در نقد وهابیت فعال هستند گزارشهایی میرسد که وهابیت بهصورت گسترده کار میکند حتی در شهرها و مکانهایی که همه شیعه هستند باز هم در مجامع و شرکتها، افراد وهابی وجود دارند که شبهاتی را القا میکنند.
آقای حیاتی مقدم: فعالیت وهابیت در شهرهای مختلف به گونهای وجود دارد اخیراً شخصی را ملاقات کردیم که کتاب چندصد صفحهای که بهصورت غیررسمی مدتها تدریس میکردهاست با او در مورد اشکالات و انحرافات کتابش، صحبت و گفتگو قرار گرفت و اشکالات و مسائل آن تا حدود زیادی مطرح شد، بنابراین فعالیتهای مرتبط با وهابیت زیاد است محمد بن عبدالوهاب گفتهاست: اعلم ان نواقص الاسلام عشره، در این عبارت برای نواقص عدد تعیین کرده اولین اشکال همین عدد است زیرا هر عقیده و قول و عملی که در تضاد با توحید و اسلام باشد ناقض اسلام است و عدد خاصی نمیتوان تعیین کرد برخی اهلسنت گفتند قریب ۴۰۰ ناقض اسلام داریم ولی در کل تعیین عدد غلط است خود تعیین عدد پله اول خطاست.
مورد اول از نواقص الاسلام: ان ناقص الاول الشرک فی عباده الله، مثل ذبح برای غیر خدا، به این عبارت وهابیان اشکال کردهاند که فقط شرک در عبادت نیست بلکه همه صورتهای شرک میتواند ناقض اسلام باشد باید میگفت ناقض اول، شرک است چه در عبودیت و ربوبیت و اسماء و صفات، عبد محمد بن عبدالوهاب معتقد است بشر در طول تاریخ فقط در عبادت مشکل داشته اصلا در ربوبیت مشکل نداشتهاست مشرکان عصر نزول و عصر انبیای دیگر و در اعصار مختلف فقط در عبادت انحراف داشتند و در ربوبیت اصلا مشکلی نداشتند، وهابیان، شیعیان را اسوأ حالا میدانند چون میگویند شما شیعیان حتی در ربوبیت شرک دارید ولی مشرکان عصر نزول عالم را فقط دست خدا میدانستند اما شما بیشتر به اولیا وابسته هستید و محبت دارید تا به خدا.
در کشف الشبهات گفته جاهلیت بیشتر انحرافشان در واسطهگری بت ها و در بحث شفاعت بودهاست و در واقع در مورد تقرب الیالله و شفاعت و واسطهگری مشکل داشتند ولی میگفتند لا یرزق إلا هو و لا یحیی و لایمیت الا هو ، پس اینها عالم را تحت تصرف و قهر الهی میدانستند ولی شما شیعیان اولیا را دارای تصرف در جهان و قدرت شفابخشی میدانید و هرچند میگویید، اولیا این امور را به اذن الله انجام میدهند ولی باز هم این شرک است. اشغال بعد بر محمد بن عبدالوهاب آنست که نگاهش در مورد عبادت غلط است در تفسیر عبادت چیزی گفته که به نفع شیطان است چون عبادت را به چیزی منهای قصد تفسیر کردهاست و قصد و اعتقاد را در عبادت شرط نمیدانند درحالیکه شرک یک حقیقت واقعی است نه جعلی و اعتباری که فرد بتواند با بیان قصد خود ما را فریب دهد ما به خود واقع و حقیقت کار داریم پس مشرکان واقعی حتما وجود دارند ولی این بدان معنا نیست که قصد اعتقاد در شرک نقش نداشتهاست، وهابیان میگویند با حرف شما سارق هم سرقت میکند و بعد میگوید نیت من دزدی نبوده و هدف دیگر داشتم و دراینصورت همهچیز بههم میخورد و سنگ روی سنگ بند نمیشود جواب این اشکال آنست که قیاس باطل کردید که امور توحید و شرک را به مسائل قراردادی و فقه قیاس کردید مثلاً کسی یک لیوان پر از مایعی مینوشد ممکن است حکم شرب خمر یا خوردن آب داشته باشد مثلاً فکر کرده آب است و نیت شرب خمر نداشته ولی بعد فهمیده شراب است در سرقت و دزدی هم ممکن است همین گونه باشد که عنوان سرقت صدق نکند چون مثلاً فکر میکرد مال خودش را برداشته و جاهل بوده ولی در شرک و توحید قضاوت ما مهم نیست اگر فردی عمل را به قصد و نیت غیر خدا انجام داده شرک میشود یعنی دائر مدار قصد و نیت اوست مثلاً ما میبینیم شخص مقابل بتی ایستاده ولی واقعاً اگر نیت عبادت خدا را دارد خب این دچار شرک نشده و قضاوت ما نقشی ندارد، اما وهابیان مصادیق را جابهجا می کنند و ذبح بر قبر را مصداق شرک دانسته اند و مطلق ذبح بر قبر را مصداق شرک اکبر میدانند درحالیکه نیت مهم است شاید نیت در این کار، خدا و عبادت خدا باشد ما میگوییم اگر سجده ملائکه بر آد
دهاست قطعا مشرکین، مشرک به شرک الوهی بودهاند ده ها آیه داریم که قرآن اینها را مشرک ربوبی دانسته، هر کس شرک الوهی دارد ، حتما شرک ربوبی هم دارد ربوبیت را منفک از خالقیت نمیتوانیم میدانیم و کلام علامه طباطبایی هم نتیجهاش همین است قرآن به این مشرکان میفرماید أفلا تعقلون میگوید شما اعتقاد به ربوبیت و خالقیتتان هم از بین میرود و همه خراب میشود.
آقای عبدالملکی: دعوای ما بر سر نواقص اسلام و غیره نیست بلکه تفسیر وهابی از توحید و شرک در واقع، حمله به توحید است و دعوای وهابیت با مسلمانان ناظر به ظواهر نیست بلکه وهابیت اجتهاد در مقابل نص میکنند و وهابیت حرفش حتی موافق ظاهر نیست بلکه اجتهاد مقابل نص است.
یکی از حضار: وهابیت جدید حتی مشرکان در توحید اسما و صفات هم موحد میدانند، بن باز و دیگران این حرف را زده اند و چون اسما و صفات برآمده از توحید ربوبی است، اگر کسی در توحید توحید ربوبی موحد باشد در اسما و صفات هم موحد است وهابیان میگویند، مردم جاهلی در زمان صدر اسلام فقط در مورد اسم رحمان جاهل بودند و نمیدانستند میبودند و می گفتند ما الرحمان؟
نکته دیگر آنکه برخی اوقات وهابیون به جایی میرسند که نمیتوانند قصد را در عبادات دخیل ندانند خودشان قصد را معتبر میداند پس باید گاهی هجومی با آنها برخورد کنیم و نه دفاعی.
استاد زمانی قمشه ای: مشکل اینها بحث ثبوت و اثبات است که تفکیک کردهاند.
جمع بندی و پاسخ آقای حیاتی مقدم: ما در کارهایمان، کلام علامه و المیزان را بسیار استفاده کردهایم و المیزان برای ما در بزنگاهها گرهگشایی میکند، علامه حتما حرف دقیقی زده است و باید دقت کرد و البته مطالب ما هم منافاتی با حرف علامه ندارد. این وهابیان توحید را نفهمیدند اینها را با اهلسنت متصل نمیکنیم، آنچه وهابیت در مورد توحید میگوید حتی با ابنتیمیه موافق نیست، ابنتیمیه از دریچه خودش ضد وهابیت است ولی وهابیان گونهای از ابنتیمیه میگویند که گویی با آنها موافق است.
م تکریم است خب احترام اولیا هم تکریم است ولی وهابیون لوازم را ملتزم نمیشوند اینها میگویند اعمال دو دستهاند برخی اعمال عبادت بودن، ذاتی آنهاست مثل سجده، نذر، قربانی، طواف، و ذبح، معمولاً همینها را میگویند عبادی بودن ذاتی آنهاست اشکال میکنیم که اگر عبادی بودن ذاتی آنها باشد در نص، مواردی داریم که عبادی بودن ذاتی آنها نیست مثلاً سجده ملائکه بر آدم، که خب سجده، عبادی بودن، ذاتیاش نیست و اصلا هیچ عملی نیست که عبادت بودن ذاتی آن باشد، وهابیان در مورد سجده ملائکه میگویند خدا دستور داده پس مشکلی ندارد خدا دستور داده پس این کار شرک نیست اینها فکر میکنند شرک و عبادت مثل امور اعتباری است که روزی باشد و روزی صدق نکند، باید بدانیم که وهابیون قائل به حسن و قبح شرعی نیستند بهجز آلبانی اینها اصلا اشعریگری ندارند و اعتزالی هم نیستند بلکه نگاه سومی دارند که نظریه خلق افعال عباد را میگویند ولی حرف اینها در مورد افعال عباد، عین تفویض است ولی اسم تفویض را نمیآورند، می گویند شفا و رزق و احیا و اماته مخصوص خداست پس نه حرف اشعریها میزنند که بگوید افعال را کسب میکنیم و نه حرف گروه مقابل را.
خلاصه این شد که ناقض اول، شرک در عبادت است در تطبیق هم ذبح را مثال میزنند ما میگوییم اگر مثلاً تقیهای کسی سجده بر صنم کند و قصدش واقعاً خدا باشد، شرک مرتکب نشدهاست
اینها می گویند مشرک کمن یذبح للجن او للقبر، میگویند اگر برای جن یا قبر ذبح کند اینها شرک است، درحالیکه ممکن است، در این امور هم قصد خدا وجود داشته باشد.
سبل السلام نوشته بن باز، بهترین شرح بر نواقض الاسلام محمد ابنعبدالوهاب است ولی در مورد همین ذبح لغیر الله، بن بازمیگوید اشکال نکنید عقیقه را شرک نمیدانیم یا ذبح برای مهمان را شرک نمیدانیم چون اینها تخصیصا خارج است تخصیص خورده ولی ذبح برای قبر شرک است میگویند ما کاری به نیت نداریم حتی اگر ذبح عقیقه و ذبح برای مهمان هم روایت نداشت ما آنها را شرک میدانستیم، وهابیان فکر میکنند این مسائل اعتباری است که با اعتبار، چیزی شرک شود یا نشود.
عبارتهای اهلسنت در این مسائل:
شاطبی در موافقات گفته فرق عادات و عبادات در مقاصد مشخص میشود، عبادت، صرفا قصد است و عمل مهم نیست، عمل واحد هر چه باشد، گاهی در آن عمل، امر الهی قصد می شود که آن عبادت خواهد بود و اگر چیز دیگه قصد شود شرک است،
اگر از نیت چشمپوشی کنیم نمیتوانیم حکم واجب و حرام و غیره را صادر کنیم، عمل خالی از نیت مثل نائم و جاهل و غافل است.
نووی هم گفته هرکس برای غیر خدا مثل صنم علی وجه العباده ذبح کند برای تعظیم الهی یا برای رسول خدا باشد اینها جلوی حلیت ذبح را نمی گیرد، این فقط احترام رسولالله است.
ذبح عند استقبال ااسلطان را وهابیت شرک دانسته اند ولی بن باز گفته اگر برای تعظیم باشد شرک نیست، ذبح برای استقبال سلطان و مولود و غیر اینها برای تعظیم است و شرک محسوب نمیشود.
شوکانی هم در نیل الوطار بحث مفصلی درمورد ذبح دارد و در واقع مبنای وهابیت را میزند و میگوید اگر ذبح عند استقبال سلطان با قصد استبشار قدوم باشد این شرک نیست مثل ذبح برای عقیقه و مولود است، نتیجه آن شد که اهلسنت در این مسائل مثل ما میگویند و موافق وهابیت در توحید و شرک نیستند.
نظرات اساتید حاضر=
استاد اسدی: مرحوم علامه طباطبایی بالخصوص در المیزان و سایر آثار عموماً، معتقد است تمام ادیان و مذاهب و اختلافات در اصل مبدأ نیست بلکه انحراف در عبادات و انحراف در اسماء و صفات الهی است محور تمام گفتگوها بر سر همینهاست که اسما و صفات و عبادت باید مورد توجه باشد و انحرافات در این مسئله بررسی میشود مطالب و کلمات شما برخلاف مطالبی است که علامه مطرح نمودهاست.
استاد زمانی قمشهای: مشکل وهابیان، این است که عاقل و عالم اسلامی نیستند ثلث آیات قرآن که در مورد توحید و معاد است اگر اینها طبق فرمایش پیامبر به آن پرداختند، و به حقیقت فرمایش پیامبر و حضرت امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه دقت میکردند مطالب برایشان روشن می شد اما الان، خود این وهابیان درست نفهمیدند و نمی دانند که عالم ثبوت از اثبات جدا نمیشود، عقل اسلام در بین اینها اگر بود باعث این نوع مطالب و اشتباهات نمیشد در جریان شیخیه هم توحید فهمیده نشده، سران شیخیه که شیعه هم هستند، در شرح زیارت جامعه کبیره مطالبی میگویند که حالت مشرکانه دارد، تا چه رسد به این وهابیون که اصلا اصل مباحث را نمیدانند در واقع اینها حقایق مطلب را نفهمیده اند و حالت قشری داشته و عمق مباحث را متوجه نشدند پس خوب است که این موارد جهل و نادانی هایی که داشتهاند احصاء شود و اصلاً خود این سران وهابیت مصداق نواقص اسلام اند و توحید را متوجه نشده اند.
آقای میرزایی: هیچ مشرکی در صدر اسلام و شرایع گذشته به خالقیت موحد نبود.