ماهیت عالم ذر(جلسه دوم)” در یکصد و سی و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه+خلاصه بحث

یکصد و سی و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه برگزار شد
یکصد و سی و سومین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع  “ماهیت عالم ذر(جلسه دوم)با ارائه “حجت الاسلام والمسلمین یوسفی” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۸ دی ۹۵  ساعت ۱۹:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

در این جلسه  حجت الاسلام والمسلمین یوسفی فرمودند که:

شبهات و اشکالات وارده

اشکال اول: فقدان شعور در انسان ذرَی یا شعور با فراموشی

اگر انسان ذرّی از قدرت عقل و فهم برخوردار نبوده، توان فهم توحید را نداشته و اگر عاقل ‌بوده‌اند و از آنها پیمان گرفته شد،  باید آن واقعه را به یاد می‌آوردند تا حجت تمام می‌شد، درحالی‌که کسی چنین حیاتی را به یاد نمی آورد.. [۱]
پاسخ اول. ما نمی‌پذیریم که هیچ کسی عهد اَلَست را به یاد نداشته باشد؛ زیرا کسانی هستند که آن صحنه را به یاد دارند. [۲]
پاسخ دوم. هم چنان که از امام صادق علیه السلام روایت[۳]  شده است، اصل معرفت خدا که به‌صورت فطری در انسان‌ها جلوه می‌کند فراموش نشده است؛ هرچند خود عالم ذر را با جزئیاتش به یاد نداشته باشیم. امام صادق† با اشاره به این حقیقت می‌فرمایند:

اشکال دوم: تحقق تناسخ ملکی با پذیرش عالم ذر

لازمه اعتقاد به عالم ذر در واقع اعتراف به تحقق تناسخ ملکی است؛ زیرا آن ارواح یک ‌بار در عالم ذر به بدن‌ها تعلق گرفته‌اند، و بار دیگر در حیات مادی فعلی؛ درحالی‌که تناسخ ملکی بنابر ادله عقلی فراوانی محال است.
پاسخ اول: اگر تناسخ ملکی محال باشد زنده کردن مردگان در دنیا و معاد جسمانی با جسم عنصری چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ دوم: ادله‌ای که تناسخ را به‌‌طور مطلق محال می‌شمارند، مخدوش‌اند؛ زیرا مفاد ادله عقلی و نقلی، ناظر به انکار تناسخی است که جایگزین ثواب و عقاب شود؛ زیرا چنین معنایی ملازم با انکار معاد است.[۴]
اشکال سوم: نامعقول بودن شرک پدران و فرزندان پیامبران و ائمه طاهرین
تفسیر آیه به عالم ذر با ظاهر آیه سازگار نیست؛ زیرا این آیه دلالت می‌کند که پدران اینها مشرک بوده‌اند، درحالی‌که ما یقین داریم که پدران همه انسان‌ها مشرک نیستند.
پاسخ: اگر مفاد آیه این بود که همه انسان ها چنین بهانه ای می آورند اشکال وارد بود در حالی که معنای آیه چنین نیست؛ بلکه تنها اهل جهنم آنهم  یکی از بهانه‌هایشان شرک پدرانشان است.[۵]

اشکال چهارم: نامعقول بودن شرک پدران در عالم ذر

تفسیر آیه به عالم ذر با آیه از جهت دیگر نیز سازگار نیست؛ زیرا این آیه دلالت می‌کند که پدران آنان پیش از این مشرک بوده‌اند، درحالی‌که در عالم ذر، پیش و پس مطرح نیست و همه با هم در آن حضور داشته‌اند.[۶]

پاسخ: نقد این اشکال آن است که، روز قیامت اهل جهنم درباره دنیایشان چنین حرفی می‌زنند: ما در دنیا از این ربوبیت غافل بودیم یا پدران ما پیش از ما در دنیا مشرک بودند، و ما هم مشرک شدیم، زیرا به بت‌پرستی و شرک عادت کردیم.

اشکال پنجم: ناسازگاری بین آیات و روایات

بین آیات و روایات هماهنگی وجود ندارد؛ زیرا آیه مربوط به خروج ذرات انسان‌ها از صلب «فرزندان» آدم۷است در حالی که در روایات وارده، خروج از صلب خود حضرت آدم۷ مطرح شده است، نه از فرزندانش. [۷]
پاسخ
در برابر این اشکال باید گفت که درست است که آیه مزبور آشکارا مربوط به نسل «بنی آدم» است نه نسل «آدم»۷، ولی برای‌اینکه ذرات انسان‌ها از پشت فرزندان آدم بیرون کشیده شوند، لازم است که ابتدا، ذرات خودِ فرزندان آدم، از صلب وی خارج شوند و بنابراین تمام آدمیان خواه فرزندان آدم۷ خواه نسل‌های پسین، بی‌واسطه یا باواسطه، از خود آدم۷ بیرون کشیده شده‌اند.

اشکال ششم: عدم صراحت آیه

آیه به‌صراحت ناظر به عالم ذرّ نیست؛ و احتمالات دیگر در مفاد آن منتفی نیست؛ بر این اساس نمی توان مفاد آیه را همان معنای ظاهری اش دانست.
پاسخ: ظهور در حجیت با نص فرقی ندارد؛ زیرا پشتوانه عقلایی دارد؛ یعنی بنای عقلا در سراسر تاریخ بر همین است.

اشکال هفتم: عدم اعتبار روایات

روایات این باب نیز از نظر سند معتبر نیستند؛ زیرا برخی از آنها از لحاظ سند موقوف و برخی‌ دیگر مقطوع‌‌اند..
پاسخ: در روایات وارده نیز صحیحه، حسنه و موثّقه هم هست. البته در میان آنها برخی روایاتِ ضعیف‌ هم به چشم می‌خورَد، که با وجود روایات معتبر، از آنها بی‌نیازیم.

اشکال هشتم: تکرر در وجود

اگر به وجود عالم ذر اعتقاد داشته باشیم به وقوع تکرر وجود تن داده‌ایم؛ زیرا معنای اعتقاد به وجود عالم ذر آن است که هر انسانی یک‌ بار در عالم ذر و بار دیگر در دنیا وجود یافته است؛ در حالی که تکرر وجود محال است. [۸]
پاسخ اول: اگر وجود در عالم ذر با وجود در عالم مادّه به تکررِ وجود می‌انجامد، وجود انسان در دنیا و حضورش در قیامت نیز تکرر وجود خواهد بود، و هر توجیهی برای معاد یافته باشید در این مقام نیز جاری خواهد بود.
پاسخ دوم: در هیچ‌یک از این دو مورد تکرر وجود لازم نمی‌آید؛ زیرا روحی که دوهزار سال پیش از آفرینش آدم آفریده شده و در عالم ذر در بدنی قرار گرفته با روحی که در دنیا در بدنی قرار می‌گیرد و حتی با روحی که در قیامت و ضمن بدن، محشور می‌شود، یک روح است و تعدد ندارد و بدن‌ها هم تفاوت دارند پس تکرر در وجود لازم نمی‌آید.

اشکال نهم: تسلسل عوالم

آیا مکلف‌ساختن انسان در یک عالم متوقف بر آن است که پیش از آن در عالمی دیگر خداوند خود را به او بنمایاند و از او اقرار بگیرد؟ اگر این کبرای کلی را بپذیریم، درباره خود آن عالم نیز همین مطلب قابل طرح است؛ یعنی مکلف‌ساختن انسان در عالم ذر خود متوقف است بر اینکه در عالمی پیشین، خداوند خود را به او بنمایاند و هلم جرا (لزوم تسلسل عوالم).
پاسخ: تفاوت دو عالم مشکل را حل می کند؛ چون آنچه در عالم ذر اتفاق افتاد شهود خدای متعالی  بود که در این حیات دنیوی به سادگی ممکن نیست بلکه نیاز به مجاهده دارد.

اشکال دهم: ناسازگاری در مفاد روایات

در روایات، تعابیر مختلفی درباره چگونگی پیدایش ذریه آمده است که (صرف نظر از سازگاری یا عدم سازگاری آنها با ظاهر آیه شریفه) به‌سادگی نمی‌توان آنها را با یکدیگر جمع کرد.
پاسخ: اختلاف در مضامین روایات تنها در صورتی که متعارض باشند و همه آنها به لحاظ سند در یک سطح باشند راه اعتقاد به صحت را می بندد در حالی که همانطور که چنین نیست و خودتان هم به تفاوت سندی اشاره کردید.

اشکال یازدهم: ناسازگاری با عدالت و حکمت الهی

لازمه پذیرش روایات مربوط به عالم ذر پذیرش جبر است. مضمون روایات صحیح‌السند و بلکه متواتر، انسان را مجبور و در عین حال، معاقب قلمداد می کنند
نقد و بررسی
پاسخ اول: پذیرش عالم ذر به معنای پذیرش همه روایات وارد در این باب با مضامینی که در آنها آمده است نیست؛ مهم تواتر معنوی است که نسبت به اصل تحقق آن وجود دارد.
پاسخ دوم: اگر اشکال مزبور درست باشد به اراده و علم ازلی خدا هم وارد است هر پاسخی که برای آن داشته باشید به این دسته از روایات هم می توان داد. بر این اساس هم چنان که اراده و علم ازلی خدا با عدالت و حکمت خدا ناسازگاری ندارد.

__________________________________________________________________
[۱]. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۱۱.

[۲]. ر.ک: علی‌بن‌محمدبن‌مغازلی، مناقب، ص۲۷۱ـ۲۷۲، ح۳۱۹.
[۳]. ابوالحسن علی‌بن‌ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲, ص ۱۸۶ سوره اعراف؛ هم چنین ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقى، المحاسن، ص ۲۴۱؛ محمد بن مسعود عیاشى، تفسیر العیاشی، ج۲ ص ۴۰؛ محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار, ج ۳ ص ۲۸۰ و ج ۵ ص ۲۳۷.
[۴]. ر.ک: محمد تقی یوسفی، تناسخ از دیدگاه عقل و وحی،  ص ۱۱۹-۱۶۹.
[۵]. إِنَّمَا أَشْرَک آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ.
[۶]. محمد حسین طباطبایی, المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص ۳۱۲.
[۷]. شیخ مفید، مسائل العکبریه:۱۱۳
[۸]. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۳۴.