“واکاوی برهان خفای الهی از چشم انداز فلسفه اسلامی“ در گروه علمی کلام + خلاصه بحث

یکصد و هفتاد و سومین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “واکاوی برهان خفای الهی از چشم انداز فلسفه اسلامی با ارائه “آقای دکتر عبدالرئوف افضلی“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۵ تیر ۹۷  ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

 

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

شبهه خفای الهی (argument from divine hiddenness) از شبهات بسیار مهم در حوزه خداباوری در عصر حاضر است. این شبهه که توسط شلنبرگ (J.L. Shellenberg)، فیلسوف دین معاصر مطرح گردیده بیش از دو دهه است که در کانون توجه فیلسوفان دین غرب قرار دارد. بر پایه این شبهه شواهد کافی دال بر وجود خداوند در اختیار نیست و از این­رو، خداوند وجود ندارد. غربی­ها اهتمام فراوانی به این شبهه نشان داده­اند؛ اما در جهان اسلام کم­تر به آن توجه شده است.

دکتر افضلی شبهه شلنبرگ را براساس آخرین تقریر آن (که در کتاب The Hiddenness Argument) مطرح و به پاسخ آن از منظر فلسفه اسلامی مبادرت نمودند. پیش از ورد به مبحث شبهه به چند بحث مهم به عنوان مباحث مقدماتی اشاره کردند. آشنایی با شخصیت شلنبرگ به عنوان طراح این شبهه، پیشنه شبهه، وجه تسمیه شبهه، تفاوت این شبهه با مسأله شر و مسایل از این دست برخی از این مباحث مقدماتی را تشکیل می‌داد. وی شبهه خفای الهی را در قالب چند مقدمه زیر بیان کردند.

۱) اگر خدای عاشق مطلق وجود داشته باشد همیشه حاضر خواهد بود با افراد بشر ارتباط برقرار کند.

۲) اگر خدایی وجود داشته باشد که همیشه حاضر باشد با افراد بشر ارتباط بر قرار کند آنگاه هیچ فردی از افراد بشر نسبت به این گزاره که خداوند وجود دارد در وضعیت ناباوری غیرجاحدانه قرار نخواهد داشت.

۳) اگر خدای عاشق مطلق وجود داشته باشد آنگاه هیچ فردی از افراد بشر نسبت به این گزاره که خداوند وجود دارد در وضعیت ناوری غیرجاحدانه قرار نخواهد داشت. (نتیحه از۱ و ۲)

۴) برخی از افراد بشر نسبت به این گزاره که خداوند وجود دارد در وضعیت ناباوری غیر جاحدانه قرار داشته یا دارند.

۵) خدای عاشق مطلق وجود ندارد. (نتیجه از ۳ و ۴).

۶) اگر خدای عاشق مطلق وجود نداشته باشد آنگاه خدا وجود نخواهد داشت.

۷) خدا وجود ندارد. (نتیجه از ۵ و ۶).

دکتر ضمن خلاصه کردن مدعیات شلنبرگ در سه محور اساسی عشق مطلق الهی، خفای الهی و ناباوری غیرجاحدانه به بررسی این مطالب از منظر فلسفه اسلامی پرداختند. بر پایه کاوش‌های انجام شده از سوی وی، در فلسفه اسلامی دو نوع عشق بیش‌تر نداریم؛ عشق حقیقی و عشق مجازی. عشق حقیقی به نوبه خود به عشق بالذات و عشق بالعرض تقسیم می‌گردد. عشق حقیقی مخصوص عشق شیء به خود و کمالات خود است اما عشق مجازی مربوط به کمالات پنداری است. ازمنظر فلسفه اسلامی عشق خداوند به ذات و کمالات خودش مظهر عشق بالذات است و اما عشق خداوند به مخلوقاتش از قبیل عشق بالعرض می‌باشد؛ یعنی خداوند اولا و بالذات عاشق خودش است و ثانیا و بالعرض به مخلوقات خود عشق می‌ورزد. اما عشق‌های مانند عشق والدین به فرزند یا زن و شوهر به همدیگر از قبیل عشق مجازی است. از منظر فلسفه اسلامی خداوند متصف به عشق حقیقی می‌گردد اما این نوع عشق مورد  توجه شلنبرگ نیست و عشقی که شلنبرگ مد نظر دارد همان عشق مجازی است که از منظر فلسفه در مورد خداوند به کار نمی‌رود. بنابراین، عشقی که شلنبرگ از آن دفاع می‌کند در مورد حضرت حق کاربرد ندارد و عشقی که در مورد خداوند به کار می‌رود مورد توجه شلنبرگ نیست.

در مورد ادعای دوم شلنبرگ یعنی خفا باید گفت که خفا اگر به معنای مخفی بودن از حواس، عدم امکان ادراک کنه ذات حق یا عدم شواهد ملزمه باشد قابل قبول است و این نوع خفا اشکالی را در پی ندارد. اما خفا به معنای عدم هر گونه علم نسبت به خدا یا خفا به معنای عدم شواهد اطمینان‌اور (که مورد ادعای شلنبرگ است) قابل قبول نیست؛ چرا که ما می‌دانیم این نوع شواهد وجود دارد و برخی از اقسام علم نسبت به خداوند امکان‌پذیر است. علم به معلول در فلسفه اسلامی به نحوی تداعی کننده علم به علت است. با این وصف چگونه می‌توان منکر علم به خدا شد؟

و اما در خصوص مسأله ناباوری باید گفت که اولا ناباوری غیرجاحدانه وجود ندارد. با این همه شواهد دال بر وجود خداوند چگونه می‌توان این ادعا را مطرح کرد که ناباوری غیرجاحدانه وجود دارد؟ ثانیا برفرضی که چنین چیزی وجود داشته باشد باید پرسید که این وضعیت به چه خاطر است؟ به خاطر قصور است یا تقصیر؟ اگر تقصیری در کار نباشد، قطعا رحمت واسعه الهی شامل حال طرف خواهد شد.

بنابراین، در جمع‌بندی باید خاطر نشان کرد که هر سه مدعای محوری شلنبرگ با چالش روبرو است. اگر چه اگر یک کدام از این مدعیات ابطال گردد کل ساختمان نظریه ایشان فرو خواهد ریخت؛ اما دکتر هر سه ادعا را به صورت دقیق مورد ارزیابی و بررسی قرار داد و اشکالات آنها را آشکار ساخت. بنابراین، شبهه خفای الهی دست کم از منظر فلسفه اسلامی یک تیر سه شعبه نیست.