حکیم حاج مولی نظر علی طالقانی
در آستانه برگزاری همایش ملی «حکیم طهران» از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی، در این شماره نیز به معرفی «حکیم حاج مولی نظرعلی طالقانی» به عنوان یکی از حکمای حوزه فلسفی تهران و از تأثیرگذاران آن مکتب خواهیم پرداخت. با تشکر از همکاری جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضاپور (دبیر کمیته علمی همایش ملی حکیم طهران).
از جمله چهره های شاخص حوزه حکمی طهران عالم عامل، حکیم متکلم، اصولی متبحر، فقیه کامل، محقق مدقق، عابد زاهد، عارف واصل، حافظ قرآن، صاحب قلم و مولف توانا، استاد و مدرس فضلا، واعظ ناصح، مرحوم حکیم حاج مولی نظر علی بن سلطان محمد (سوهانی) طالقانی است که به اجمال زندگی این حکیم الهی را مرور خواهیم کرد.
[ تولد
مولی نظر علی طالقانی فرزند سلطان محمد در سال ۱۲۴۰ هجری قمری معادل ۱۲۰۳ شمسی در روستای سوهان از توابع طالقان دیده به جهان گشود.
[ تحصیل
دوران کودکی را در زادگاه خود گذراند و مبادی علوم را نیز فرا گرفت و سپس رهسپار نجف اشرف شد تا در جوار بارگاه نورانی مولای خویش امیر المومنین به طی مدارج علمی و کسب کمالات معنوی پردازد و در این مدت از محضر اساتید بسیار بزرگی را در علوم معقول و منقول بهره برد.
[ اساتید
سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه و شیخ محمد شریف رازی مولف گنجینه دانشوران، اساتید وی را چنین نقل کرده اند:
۵ شیخ نظر علی نجفی که خود از عرفاء عصر مرحوم علامه سید مهدی بحر العلوم طباطبا ئی بوده است.
۵ ابن محمد امین تستری؛
۵ ابن حاج اسماعیل حائری؛
۵ نظیر مشهدی؛
۵ صاحب جواهر؛
۵ شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری صاحب رسائل و مکاسب.
[ تدریس
ملا نظر علی طالقانی پس از تکمیل مبانی علمی و مدارج معنوی به ایران بازگشت و در مدرسه خان مروی تهران، در حجره دوم حیاط کوچک طبقه فوقانی سمت چپ مدرسه اقامت گزید. بطور هم زمان به تدریس فضلاء و طلاب شیفته معارف اسلامی و تالیف کتب ارزنده علمی و اخلاقی و ایراد و وعظ و خطابه در منابر عمومی مشغول شد و تا پایان عمر شریف خود به این امور اشتغال داشت.
[ آثار
از میان کتب و رسائل متعدد مرحوم ملانظر علی طالقانی تنها آثار زیر مضبوط است که از این میان تنها چند اثر باقی مانده و سایر موارد جز نامی بر جای نیست :
۱. مناط الاحکام: کتابی در اصول فقه که بر اساس دو فن تدوین شده است یکی در فروع و ظواهر احکام و دیگر در اسرار و بواطن آنها. مولف هر یک از دو فن کتاب را به بحاری تقسیم و از هر بحر انهاری را منشعب کرده است. کتاب با این عبارت آغاز می شود: « الحمد الله الذی فضلنا علی کثیر من العباد». ملا نظر علی در موارد بسیاری از این کتاب به نقل از شیخ و استاد خود علامه شیخ مرتضی انصاری مبادرت کرده است. تاریخ اتمام تدوین کتاب سال ۱۳۰۳ هجری قمری و تاریخ چاپ آن سال ۱۳۰۴ است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در جلد ۲۲ کتاب عظیم الذریعه (ص ۲۸۷ و شماره ۷۰۸۹) از مناط الاحکام نام برده است.
۲. اجتماع امر و نهی: این کتاب در باب یکی از مباحث اصولی تدوین یافته و همراه با کتاب مناط الاحکام به طبع رسیده است. صاحب الذریعه این اثر را در جلد اول (ص ۲۶۹ شماره ۱۴۱۲) معرفی کرده است.
۳. رساله فی الفناء: این کتاب نیز همراه با مناط الاحکام به چاپ رسیده و در جلد ۱۶ الذریعه (صفحه ۶۲) از آن نام برده شده است.
۴. کلمات القران: کتابی است در تفسیر مفردات قران کریم که به شیوه عربی ملمع نگاشته شده است. مولف پس از مقدمه ای مختصر، مفردات قران را از الف تا هاء آورده و مورد بحث قرار داده است. صاحب الذریعه در جلد ۱۸ (ص ۱۱۷) پس از ذکر این کتاب اظهار داشته که نسخه خطی آن در سال ۱۲۹۷ در تهران در نزد شیخ مرتضی مدرسی چهاردهی بوده است. ملانظرعلی در جلد اول کاشف الاسرار به این اثر خود اشاره کرده است.
۵. طراز المصائب: کتابی است در مقتل که شیخ آقا بزرگ در جلد ۱۵ الذریعه (ص ۱۵۹) از آن یاد کرده و آورده است نسخه خطی آن در مشهد در نزد شیخ علی اکبر نهاوندی بوده و نیز همان جا متذکر شده که شنیده است که این کتاب به چاپ رسیده است. ملا نظر علی در کتاب کاشف الاسرار از این اثر نام برده بویژه در بخش( اجمال مواعظ سنه ۱۲۸۵) کرارا به آن اشاره کرده است.
۶. اشتراط الحس فی قبول الشهاده .
۷.حاشیه الرسائل شیخ مرتضی انصاری .
۸. رساله فی حجیه الخبر الواحد .
۹.تحقیق العناوین .
۱۰. کاشف الاسرار: کتاب کاشف الاسرار بی شک از ارزشمندترین آثار ملانظر علی طالقانی است. این کتاب بیشتر دو بار در قطع بزرگ (در ۳۹۴ صفحه) به شیوه چاپ سنگی در سالهای ۱۲۸۶ و ۱۳۸۵ هجری قمری و یکبار در قطع رقعی در (۸۰۰ صفحه) با حروف چاپی در سال ۱۳۷۷ هجری قمری در تهران به چاپ رسیده است.
کتاب شامل ۱۲ بخش است که به ترتیب عبارت است از:
مقدمه مولف؛
رساله در اصول عقاید؛
رساله متمم در اصول دین ؛
رساله فن اخلاق( با مقدمه ای در این باب)؛
رساله در محبت؛
اجمال مواعظ سنه ۱۲۸۰؛
اجمال مواعظ سنه ۱۲۷۸؛
اجمال المواعظ سنه ۱۲۷۹؛
اجمال مواعظ عاشورای سنه ۱۲۷۹؛
اجمال مواعظ سنه ۱۲۸۵؛
مقاله در معرفت ائمه به نورانیت؛
اجمال مواعظ سنه ۱۲۸۶؛
از ویژگیهای بارز کتاب این است که مولف به سبب جامعیت علمی و عرفانی خویش، توانسته در هر بحث طرحی ارائه کند که در برگیرنده مشرب های کلامی و فلسفی و عرفانی و منطبق بر مضامین آیات و احادیث باشد. حضرت امام خمینی، مطالعه کتاب گرانقدر کاشف الاسرار را بارها به طلاب جوان تاکید کرده بودند
[ نامه ای به خدا
مرحوم آیتاللّه حاج میرزا هادى خراسانى که از علماء مجاورین کربلاء معلى بوده در کتاب (کرامات و معجزات) خود مىنویسد که مرحوم حاج ملانظر على طالقانى در هنگامى که در مدرسه خان مروى اقامت و اشتغال به تدریس داشتند وقتى چنان در مضیقه مالى قرار مىگیرد که حتى چند روزى گرسنه مانده و چیزى که سد جوع و گرسنگى او را نماید به وى نمىرسد. پس شبى با خود فکر مىکند که صبر کردن با این فقر و پریشانى و عسرت کارى بس مشکل و به حدیث نبوى (کاد ان یکون کفراً) چه کنم نامهاى به آیتاللّه حاج ملا على کنى مجتهد بزرگ و زعیم اعظم روحانیت تهران بنویسم و از حال خود اطلاع دهم مناعت طبع او وى را منع نموده و مىگوید او همنوع تو است نباید آبرو را نزد هم نوع خود ریخت. نامهاى به شاه وقت بنویسم باز عقل و تقواى او نهى نموده و مىگوید تو که آخوند دربارى نیستى مىخواهى حیثیت و ارزش روحانى خود را از دست بدهى و خود را در اختیار دولت و حکومت بگذارى نامهاى براى حضرت على (ع) بنویسم باز با خود مىگوید از حضرت على (ع) باید علم و معرفت و تقوا و سعادت خواست نه دنیا زیرا خود آن بزرگوار دنیا را سه طلاقه نمود و وقتى برادرش حضرت عقیل چیزى زیادتر از جیره و حق خود طلبید دستش را با آهن گرم داغ کرد. بالاخره پس از مدتى فکر مىگوید هیچ بهتر از این نیست که نامهاى براى خدا بنویسم که همه جا حاضر و شاهد و قادر براى رفع حوائج بدون منت مىباشد. پس نامهاى به این مضمون مىنویسد:
از بنده گنهکار نظر على طالقانى به پیشگاه حضرت بارى تعالى جلت عظمته.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم؛ پس از تقدیم حمد و سپاس و درود فراوان بر حضرت رسالت و خاندان طاهرین او معروض مىگردد این بنده مبتلا به فقر و پریشانى گشته و در کمال مضیقه قرار گرفتهام و حوائج و نیازمندیهاى ضروریم از این قرار است.
۵ منزل شخصى آبرومند اعیانى با تمام لوازم و مایحتاج آن.
۵ همسر جوان زیبا و قشنگى که در تهران کمنظیر باشد.
۵ یک نوکر زرنگ و یک کلفت و آشپز خوب و امین.
۵ یک کالسکه عالى و راننده آن براى رفت و آمدم.
۵ یک ده شش دانگى که تامین مخارج و معاشم را نماید.
۵ یک باغ زیبا در شمیران که در فصل تابستان در آنجا بسر برم.
۵ فلان مقدار پول نقد که قروض خود را ادا و آبروى خویش را حفظ نمایم.
آدرس: مدرسه خان مروى دست چپ حیاط کوچک طبقه فوقانى.حجره دوم نظرعلى طالقانى.
پس نامه را در هنگام سحر برداشته و مىبرد لاى درب مسجد شاه که در نزدیکى مدرسه مروى مىباشد مىگذارد.
و متوکلا على اللّه برگشته و بعد از انجام وظائف دینى خود در حجره به روى خود بسته و مىخوابد. اتفاقا همان روز ناصرالدین شاه به عزم شکار از تهران خارج شده و به سوى شکارگاه سلطنتى که در قسمت شرقى تهران و بالاى قریه (مسگرآباد) واقع است مىرود که ناگاه باد تندى وزیده و طوفانى برخاسته و مانع حرکت کالسکه شاه مىشود پس شاه دستور توقف مىدهد تا باد ساکت و گرد و غبار نشسته و بتواند به مسیر خود ادامه دهد که گردهبادى رسیده به کالسکه شاه مىخورد پس شاه چشم خود را بسته که خاک در او نرود احساس مىکند چیزى روى دامان او گذارده شده فوراً دست فروبرده آن را مىگیرد و مىبیند که نامهاى مىباشد. پس باد ایستاده و گرد و غبار نشسته شاه نامه را مطالعه مىکند و مىبیند که کسى براى خدا نوشته است فوراً شکر خدا نموده و فرمان برگشت به شهر داده و یکسره به منزل رئیسالوزراء وقت آمده و دستور احضار وزرا را مىدهد. وزرا در حالى که همگى ناراحت از انصراف شاه از شکار رفتن بودند به سرعت شرفیاب شده و تعجب مىکردند که چرا شاه از رفتن شکار منصرف و به شهر برگشتهاند پس چون همگى حاضر شدند شاه گفت بحمداللّه به شکارگاه نرسیده به صید خود رسیدیم و به بهتر از آنچه مىخواستیم از شکار عایدمان گردد به فضل پروردگار بزرگ نائل شدیم. پس نامه را از جیب بغل خود درآورده و جریان وزیدن باد تند و آوردن نامه را توضیح مىدهد و مىگوید ندانم به چه زبان و بیانى شکر و حمد خدا را بجا آوردم که بنده شرمنده خود ناصر را لایق دید و نامه بنده محتاج خود را به او رسانید تا رفع حوائج و نیازمندیهاى او را بنماید.
پس (آجودان) و پیشکار مخصوص خود را با کالسکه سلطنتى به آدرس مزبور به در مدرسه مروى فرستاده و آقاى حاج ملا نظر على طالقانى را مىطلبد. تمام طلبهها تعجب نموده و خود شیخ به وحشت افتاده که شاه مرا براى چه مىخواهد آیا کسى از طلبکاران شکایت مرا به شاه نموده است. وقتى این تشریفات مخصوص را مىبیند قدرى تسکین او مىشود تا بحضور شاه رسیده و در کنار مبل شاه جائى قبلا آماده شده بود به امر شاه مىنشیند.
پس شاه مىگوید: اسم شما چیست؟ مىگوید: نظر على.
اهل کجائى؟ طالقان.
آیا نامهاى براى کسى و جائى نوشتهاى؟ بعد از مدتى مىگوید: آرى براى خدا دیشب نامهاى نوشتم.
نامهات را کجا گذاردى؟ مىگوید: سحرگاه لاى درب مسجد شاه گذاردهام.
پس شاهنامه را درآورده مىگوید آیا این است نامه تو؟ مىگوید: آرى پس باز شکر خدا نموده و به وزرا مىگوید: کیست که در رفع حوائج ایشان شرکت نماید؟ پس یک یک از حوائج مرقومه در نامه را مىخواند:
۱. منزل شخصى؛ خود شاه دستور مىدهد یکى از منازل سلطنتى را با لوازم و آنچه در آنست بنام وى ثبت و مقرر نمایند.
۲. همسر جوان زیبا؛ یکى از وزراء عرض مىکند قبلهگاها با کسب اجازه از حضور اعلیحضرت این بنده دخترى با این صفات دارم به ایشان تزویج نمودم.
۳. یک نوکر و یک کلفت؛ یکى دیگر از وزراء معروض مىدارم این دو را هم من تقبل نمودم.
۴. یک کالسکه؛ سومى مىگوید این را هم من تقبل نمودم.
۵. یک ده شش دانگى؛ نخستوزیر مىگوید اعلیحضرتا فلان قریه را که در شهریار دارم تقدیم شیخ نمودم.
۶. یک باغ زیبا؛ یکى از وزراء بعرض مىرساند باغى در شمیران دارم اهداء نمودم.
۷. فلان مقدار پول نقد؛ خود شاه فوراً پرداخته و خلاصه آشیخ را که تا یک ساعت قبل فاقد همهچى بود داراى همه چیز مىکند و مستقیماً از آنجا به منزل عالى سلطنتى مىبرند و دختر آن وزیر را هم ازدواج مىکند و غیر از او چند عیال دیگر اختیار مىنماید ولکن از هیچ کدام فرزندى نصیبش نمىشود.
ptth://ten.noohkesar/rihahsam/show-475601-xpsa
[ ارتحال
سرانجام این حکیم و عالم بزرگ به سال ۱۳۰۶ هجری قمری معادل ۱۲۶۷ شمسی پس از ۶۴ سال زندگی پربار و برکت و سرشار از زهد و عبادت و علم و ارشاد و برجای نهادن کتب ارزنده در زمینه های مختلف علوم و معارف اسلامی و تربیت شاگردانی فاضل و جامع کمالات علمی و عملی در مشهد مقدس و در جوار امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا دار فانی را وداع گفت و به لقاء محبوب باقی شتافت.