‌ ویژه نامه ۹ منتشر در خبرنامه ۳۲ حکمت اسلامی، مرداد و شهریور ۱۳۹۳

گزارشی کوتاه از روند فعالیتهای کمیته احیاء و تصحیح آثار حکیم طهران

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد رضاپور

مسئول کمیته احیاء و تصحیح آثار همایش ملی حکیم طهران؛ نکوداشت مقام علمی آقاعلی مدرس زنوزی

با حمد و ستایش خداوند علیّ اعلی و با صلوات بر نبیّ خاتم و آل طاهرین او و با سلام به شهدا و روح پرفتوح امام راحل

از جمله وظایف ذاتی مجمع عالی حکمت اسلامی احیاء آثار فاخر حکمی و فلسفی است. متاسفانه گاهی مشاهده می شود برخی از آثار کلاسیک در حوزه حکمت اسلامی به صورتی نه چندان شایسته به طبع می رسد که هرگز در خور جامعه فرهنگ دوست و خردمند ایرانی و به ویژه حوزه مقدسه قم (صانها الله عن حدثان الدهر) نیست.

به مناسبت دویستمین سالگرد تاسیس حوزه حکمی و فلسفی طهران، همایش بزرگداشت حکیم موسس آقاعلی مدرس زنوزی با عنوان همایش ملی حکیم طهران در دستور کار قرار گرفت و بالطبع احیاء آثار ایشان نیز مورد توجه قرار گرفت. استحکام فکری و استقامت اندیشه حکیم مؤسس به گونه ای است که برخی از بزرگان آثار ایشان را از جهت دقت و اشتمال بر تحقیقات عمیق بر آثار محقق سبزواری ترجیح می دهند، هر چند بدون شک در عذوبت بیان و توضیح مشکلات کمتر کسی به حکیم سبزواری می رسد.

لذا مجمع عالی حکمت بر آن شد که مجموعه آثار حکیم طهران را آماده طبع سازد. البته در سال ۱۳۷۸ مجموعهای سه جلدی از آثار ایشان به همین عنوان منتشر شد اما برخی نکات، مجمع را بر آن داشت که درصدد طبع آراسته و مصحّح و منقّح آثار ایشان برآید.

برخی از نکات مزبور عبارتند از:

  • ۵ کتاب «بدایع الحکم» شاید مهم ترین و مشهور ترین اثر ایشان باشد که غالب دیدگاه ها و بدایع اندیشه ایشان در این کتاب به گونه ای مطرح شده است. این اثر مهم در ضمن مجموعه آثار مزبور طبع نگردید، هر چند بدایع یک بار در تبریز و یک بار در قم در سال های اخیر چاپ گردید ولی هیچ کدام از این کارها بر مبنای نسخ متعدد انجام نگرفت و فاقد تحقیق و ذکر منابع و مآخذ میباشند. امیدواریم بدایع به صورتی شایسته آن و بر اساس نسخ متعدد، با تحقیقی مناسب در اختیار اهل دانش قرار گیرد.
  • ۵ آنچه که در مجموعه مشارالیه از حواشی و تعلیقات اسفار طبع گردید تنها بخشی از این تعلیقات و حواشی است . گویا از آنجا که حکیم طهران دوره های متعدد تدریس اسفار داشتند، ظاهراً حواشی به صورت پراکنده و گاه در نسخ متفاوت نگارش گشته، به طوری که مثلاً در برخی حواشی که از حکیم سبزواری نقل می شود با تعبیر «دام ظله» از ایشان یاد شده و در برخی دیگر با تعبیر «قدس سره» که مشعر به این است که این حواشی مربوط به مقطع بعد وفات ایشان (۱۲۸۹ ه. ق) است.
  • ۵ اخیراً نسخه ای از حواشی سفر نفس و معاد اسفار یافت شد که در تدوین مجموعه مزبور مورد رجوع قرار نگرفته بود و با تعلیقات چاپ شده در این مجموعه تفاوت اساسی دارد و مفصل و طولانی است. همچنین در سایر موارد هم گاهی برخی از حواشی مغفول واقع شدند مثلاً حواشی الهیات در بحث قدرت و علم که به نظر می رسد آنچه در مجموعه مزبور آمده، ناقص است.
  • ۵ همچنین در تصحیح و ضبط مواردی هم که ذکر گردیده متاسفانه مکرراً تصحیف رخ داده و در برخی موارد این تصحیف ها مخّل معنا بوده یا عبارت را مغلق و گنگ نموده است که به حول و قوه الهی امید می رود در طبعی که پیش رو داریم تدارک و اصلاح شود.
  • ۵ برخی آثار در مجموعه مزبور اصلاً نیامده مثل رساله «ابواب حکمت میزانیه» یا حاشیه بر کتاب «الافق المبین» جناب میرداماد و یا برخی حواشی شرح الهدایه الاثیریه و تعلیقات بر شوارق که در مجموعه مزبور به تمامی نیامده است. سعی خواهد شد که در طبع جدید چیزی مغفول واقع نگردد بمنّه و کرمه.

همچنین در ابواب حکمت میزانیه حکیم موسس به حواشی خود بر شرح الاشارات و التنبیهات اشاره می کند که مع الاسف تا کنون یافت نشده است. و ایضاً در نسخ مورد رجوع رساله بسیار مهم سبیل الرشاد، عناوین فصول نیز آمده که در مجموعه مزبور نیامده است.

امیدواریم با فضل و عنایت الهی و در ظلّ توجهات حضرت ولی عصر این توفیق نصیب مجمع عالی حکمت اسلامی گردد که مجموعه ای کامل از آثار این حکیم بزرگ، به صورتی فاخر و شایسته عظمت نویسنده و در خور حکمت متعالی اسلامی، به اهل فضل تقدیم گردد.

آیت الله سیدمحمد کاظم عصار تهرانی

در آستانه برگزاری همایش ملی «حکیم طهران» توسط مجمع عالی حکمت اسلامی، در این شماره نیز به معرفی «آیت الله سیدمحمدکاظم عصار تهرانی»به عنوان یکی از حکمای حوزه فلسفی تهران و از تأثیرگذاران آن مکتب خواهیم پرداخت.

لازم است از همکاری جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضاپور (دبیر کمیته علمی همایش ملی حکیم طهران) در تنظیم این مجموعه تقدیر و تشکر نماییم.

  • تولد

استاد سیدمحمدکاظم عصار تهرانی فرزند آیت الله حاج سید محمد عصار در سال ۱۳۰۲ قمری در کاظمین به دنیا آمد و یکسال بعد همراه والد ماجد خود به تهران هجرت نموده است.

  • تحصیل

 سید محمد کاظم بعد از فرا گرفتن علوم مقدماتی؛ وارد مدرسه دارالفنون و بعد حوزه تهران و نجف شده و پس از فراگیری ریاضیات و هیئت؛ دروس فقه، اصول، کلام و منطق و دیگر علوم را نزد اساتید زمان خود فرا گرفت که اساتید او در علوم مختلف عبارتند از:

ـ سرتیپ عبدالرزاق خان مهندس بغایری (۱۲۸۶ -۱۳۷۲ق؛۱۲۴۱-۱۳۳۲ش) که نوه ملا کرمعلی سبزواری از مشایخ سلسله ذهبیه و داماد مرحوم محمد حسین ذکاء الملک فروغی اول (۱۳۲۱ق) بود، درس های حساب استدلالی و جبر و مثلثات و هندسه و فیزیک ؛

ـ حاج میرزا عبدالغفارخان نجم‏الدوله (۱۳۲۶ق)؛ درس های هیئت؛

ـ علیم‏الدوله؛ تکمیل درس های هیئت جدید؛

ـ آیت الله میرزا محمد شیرازی؛

ـ آیت الله ملافتح الله نمازی شیرازی اصفهانی معروف به شیخ الشریعه و شریعت اصفهانی؛

ـ آقا ضیاء عراقی؛

ـ مرحوم آقا میرزا حسن کرمانشاهی (۱۳۳۶ ق)؛ درسهای فلسفه مشاء و از جمله شفای ابن‏سینا و شرح اشارات خواجه نصیر طوسی؛

ـ میرشهاب‏الدین نیریزی شیرازی (۱۳۲۶ق)؛ حکمت اشراق و بالاخص اسفار اربعه و شواهدالربوبیه و مبدأ و معاد و تفسیر کبیر ملاصدرا به مدت ۶ سال.

ـ آقامیرزا هاشم اشکوری لاهیجی مازندرانی (۱۳۳۲ق) ؛ دروس عرفان نظری به ویژه فصوص الحکم ابن عربی، مفتاح الغیب قونوی و تمهید القواعد صائن‏الدین ترکه؛

ـ جهانگیر خان قشقائی؛

ـ آخوند ملا محمد کاشی.

گفتنی است که آنچه بعضی از نویسندگان معاصر گزارش کرده‏اند که مرحوم عصار از شاگردان میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم بزرگ عصر ناصری بوده(کسائی، روزنامه اطلاعات، ۲۳/۱۰/۱۳۷۷ش)، درست نیست. زیرا در سال ۱۳۱۴ ق که جلوه در گذشته، عصّار دوازده سال داشته و هنوز وارد جرگه طلاب فلسفه نشده بوده‏است.

  • تدریس

عصّار در سن جوانی (بیست و چند سالگی) در علوم عقلی و ریاضی متخصص و ماهر شده بود و لذا در همان اوان در مدرسه دارالفنون شروع به تدریس کرد. سپس به پیشنهاد استاد خود، مهندس عبدالرزاق بغایری، رئیس وقت دارالفنون، برای تأسیس نخستین دبیرستان آذربایجان، به تبریز رفت و در آنجا به تدریس علوم طبیعی، ریاضیات، حساب، هندسه، هیئت، زبان فرانسه و… مشغول شد. و بعدها به تدریس علوم دینی در عراق و حوزه حکمی تهران مشغول گردید.

  • شاگردان

شاگردان و مستفیدین محضر علامه عصار را به سه دسته می‏توان تقسیم کرد:

یک: شاگردان درجه اول ایشان که در نظام حوزه‏ای و طلبگی به طور جدی نزد او شاگردی کردند و بعضی از ایشان، بعدها حتی به مقام مرجعیت تقلید و استاد الاساتیدی رسیدند.

دوم: شاگردان رسمی و معمولی ایشان که در نظام دانشگاهی و آموزش عالی در دارالفنون، دارالمعلمین و دانشگاه تهران از تدریس ایشان بهره‏مند شده بودند.

سوم: فضلا و علما و ادبا و عرفا و حکمایی که از مجالست و مصاحبت و مفاوضت ایشان استفاده علمی کرده‏اند.

شاگردان حوزوی برجسته مرحوم عصار بسیار بوده اند که به نام دو نفر از آنان اشاره می گردد:

۱. مرحوم آیت‏الله شیخ علی محمد جولستانی که در حکمت و فلسفه از شاگردان عصار و نیز از شاگردان مرحوم آقا میرزا طاهر تنکابنی و مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی و مرحوم آقا میرزا محمدعلی شاه‏آبادی (استاد امام خمینی در فلسفه و عرفان) بوده‏است.

۲. آیت‏الله العظمی سیدشهاب‏الدین مرعشی نجفی (د ۱۳۶۹ش) که از مرحوم عصار اجازه روایت دریافت داشته است و آن اجازه را دکتر مصطفی محقق داماد در مقاله‏ای در شرح حال عصار به چاپ رسانیده است.

شاگردان دانشگاهی استاد هم کسانی هستند که در دارالفنون، دانشسرای عالی تربیت معلم (دارالمعلمین سابق)، مؤسسه وعظ و خطابه و دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران، افتخار شاگردی علامه عصار را داشته‏اند، که تعداد آنها شاید به شش هزار نفر برسد که از اعاظم ایشان می توان از دکتر علی‏اکبر شهابی، و نیز دکتر محمود روح‏الامینی نام برد.

علاوه بر شاگردان وی بسیاری از علما و روحانیون و مدرسان درجه اول تهران، همچنین ادبا و شعرا و عرفای تهران، هر کدام به نوعی از مجالس افاضه و افاده عصار بهره‏مند می‏شدند؛ برای نمونه باید از شاهزاده محمدهاشم میرزا افسر (۱۳۲۱ش) نایب رئیس مجلس شورای ملی و رئیس انجمن ادبی ایران، و سیدکریم امیری فیروزکوهی (۱۲۸۸ـ۱۳۶۳ش) و دکتر نصرت‏الله کاسمی (۱۳۷۴ش) نام برد.

در طبقه عرفا، مرحوم سید عبدالحجت بلاغی نائینی و مرحوم هادی حائری را باید از مستفیدین عصار قلمداد کرد. در بین دانشگاهیان، استاد بدیع‏الزمان فروزانفر از جمله متقدمان این طبقه از مستفیدان عصار بود. آخرین دانشمندی که از بین دانشگاهیان ایران به طور جدی از محضر عصار مستفید شد، دکتر سیدحسین نصر است که خود در مقدمه علم الحدیث از تألیفات عصار بدان اشاره دارد.

  • آثار

از علامه سید محمد کاظم عصار آثار متعدد در فقه، اصول، حکمت، عرفان، تفسیر و حدیث موجود است و این آثار حکایت از تخصص معظم له در علوم متداول عصر می نماید؛ فهرست این آثار با توضیحات علامه محقق مرحوم آیت الله سید جلال الدین آشتیانی بدین شرح است:

حاشیه بر مباحث الفاظ کفایه الاصول؛ علامه عصار بر مباحث مشکل کفایه الاصول محقق خراسانی (مباحث الفاظ) به طور مرتب حواشی عالمانه و محققانه ای نوشته اند، این حواشی حاکی از استقلال فکری مولف است و مولف در جمیع مباحث مهم اصولی دارای افکار مستقل تحقیقی و در مطاوی مباحث عالیه بسیار دقیق و مستقیم الفکر و دور از تقلید و به جرات می توان گفت این حواشی در ردیف بهترین تعلیقات بر کفایه می باشد. مهم و قابل توجه آنکه استاد عصار با آنکه کمال تبحر را در عقلیات دارند، از خلط و امتزاج مباحث اصول با افکار فلسفی کاملا پرهیز نمودند و از اطاله مباحث نیز خودداری کرده اند.

حاشیه بر مباحث اصول عقلیه رسائل؛ استاد عصار بر رسائل شیخ اعظم انصاری (اصول عقلیه) حواشی نوشته اند و در این حواشی بیشتر متعرض موارد اختلاف بین شیخ اعظم انصاری و محقق خراسانی شده اند و در اکثر موارد در مقام انتصار از شیخ انصاری برآمده اند. اینجانب (سید جلال الدین آشتیانی) گمان داشت آنچه استاد در این مباحث نوشته اند، تقریر تحقیقات استاد بارع خود آقا ضیاء الدین عراقی است. ولی بعد از مراجعت به مقالات الاصول و تقریرات آقا ضیاء تالیف اساتید معاصر حاج شیخ محمدتقی بروجردی و آقا میرزاهاشم آملی معلوم شد، که این حواشی محصول فکر استاد بارع است و استقلال کامل فکری استاد علامه عصار مانع از آن است که مانند برخی از دانشمندان نوار ضبط محض افکار اساتید باشد، کما اینکه در مباحث حکمی نیز این رویه صفت بارز استاد محقق است. استاد مباحث مهم اصولی را که در معرکه الآرا و به اصطلاح «ممایمتحن به الرجال» است، از قبیل مباحث ضد، ترتب، اجتماع امر و نهی و غیر اینها و نیز مباحث دیگر را بسیار منظم و مرتب و مستدل و عالمانه تقریر و تحقیق نموده اند.

حاشیه بر مکاسب محرمه شیخ انصاری؛

رساله مفصل در «بداء» که ترجمه آن به فارسی و اصل آن به عربی است؛

تفسیر سوره حمد «فاتحه الکتاب»؛

رساله وحدت وجود و بداء؛ این رساله را استاد عصار بعد از مراجعت از نجف و هنگام تدریس در دانشگاه تهران، برای نیل به مقام استادی تالیف نموده اند. باعث بر تالیف این اثر علمی، رساله ای بود مختصر در بداء تالیف مدرس نامدار و محقق مرحوم حاج میرزا محمد آقازاده خراسانی. استاد بعد از قرائت رساله مرحوم آقازاده این اثر گران سنگ را تالیف نموده اند. استاد مطالب موجود در این رساله را نادرست تشخیص دادند و به طور مبسوط آن را رد نموده اند و خود بر طبق مبانی خاص و بنا بر اصول و قواعد محکم و مستدل مسئله «بداء» را تحقیق و به نحو شایسته ای مشکلات این بحث را حل نموده اند. یکی از قواعد و ارکان مهم تحقیق در این مسئله (بداء) مسئله اصالت وجود و تحقیق در اثبات تشکیک خاصی و بلکه خاص الخاصی و اخص الخواصی است. چه آنکه به طور کلی استناد هر فعلی از افعال وجودیه به حق اول (خداوند) متفرع است بر تحقیق در توحید ذاتی و صفاتی و غور در توحید افعالی و آثاری و اعتقاد به «انه لاوجود الا بوجوده و لاذات الا بذاته و لاصفه الا بصفته و لاینبعث عن شیء فعل الا بفعله و فعله مستندالی ارادته و ارادته عین علمه و قدرته و ذاته بذاته علم و قدره و اراده و حیات و سمع و بصر … من دون لحاظ جهات و اعتبارات و انه لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.» تصدیق به این معانی عرشی متوقف است بر اثبات اصالت و وحدت وجود و وقوع تشکیک در مظاهر یک اصل واحد و حقیقت فارد، نفی تعدد از وجود اگر چه به نحو مرتبه و اعتقاد به مراتب از برای اصل وجود باشد و اعتقاد به آنکه: یک واحد شخصی و یک اصل فارد، دارای مقام بطون و حفا و غیب و صاحب مقام ظهور و تجلی و تدلی است و یک حقیقت بدون آنکه متصف به تعدد واقعی و ترکیب و جهات قادح در وحدت ذات آن شود، دارای مقام جمع الجمع و صاحب کینونت قرآنی و نیز دارای مقام فرق و فرق الفرق و متصف به مقام فرقانی و تفصیل و تعدد است، با تعدد ناشی از تنزلات متعدد در مجالی اعیان و مظاهر اکوان و نیز اتصاف اصل حقیقت به مقامات تنزیه صرف و عدم تجلی در مرتبه ای از مظاهر امکانی و اتصاف به کنز خفی و غیب الغیوب و احدیت ذاتیه و اتصاف این اصل به مقام تشبیه و ظهور در اکوان و اتصاف به اوصاف اجسام و حدثان، اخبار و آیات و اقوال اهل الله و اهل توحید ناظر به تنزیه محمول بر احدیت ذاتی و مقام کنز خفا و موطن و غیب وجود است و آیات و احادیث و اقوال ناظر به تشبیه محمول بر مقام ظهور وجود در هیاکل ماهیات و تجلی در جلباب حقایق امکانیه می شود یک حقیقت متصف به مقام اطلاقی و صاحب وحدت اطلاقی (نه وحدت عددی) دارای احکام متعدد و مختلف باشد و متصف به اضداد گردد.

    استاد عصار رساله بداء را به زبان عربی نوشته اند و جناب آقای شهابی استاد دانشگاه تهران آن را به زبان فارسی ترجمه نموده اند و ما (سیدجلال الدین آشتیانی) این ترجمه را به طبع رسانده ایم و در ضمن این مجموعه در دسترس اهل ذوق و طالبان معارف الهیه قرار می دهیم ولی اصل رساله (بداء) را نیز به چاپ رسانده ایم، استاد عصار این رساله (بداء) را بسیار عالمانه به سلک تحریر و تقریر درآورده است و چون بداء بر طبق ماثورات اهل عصمت و طهارت از افعال منسوب به حق است و این فعل نیز مانند کثیری از افعال موهم تشبیه و تجسیم و تردید و … به حسب روایات به حق انتساب داده شده است، در حالتی که استناد بداء به حق تعالی به حسب تصریح کثیری از محققان مستلزم جهل حق به افعال خود می باشد، برای رفع اشکال رسائل متعددی در این باب نوشته شده است و کثیری از محققان نیز در ضمن مباحث دیگر متعرض این عویصه شده اند و هر کس در این باب چیزی اظهار نموده است بنابراین بر آنچه استاد تصریح نموده اند این مشکل به طور کامل حل نشدنی و استاد در مطاوی تحقیقات خود این مسئله را به طور کامل بیان و تقریر و از اشکالات جواب داده اند.

علم‏الحدیث ؛ نخست در ۱۳۱۷ در ۸۲ صفحه و بعد با مقدمه دکتر سید حسین نصر و با حواشی استاد سیدجلال‏الدین آشتیانی در دهه ۱۳۴۰ش تجدید چاپ شده است.

ذیل ارغام الشیطان فی رد اهل البیان؛ اصل متن ارغام الشیطان تألیف حاج شیخ زین‏العابدین شاه‏حسینی نوری تهرانی، معروف به حمامی است که در هامش آن رساله سید محمد کاظم عصار، در ۱۳۰۱ش ؛ ۱۳۴۱ق در تهران، چاپ شده است.

مقاله «تصویر در اسلام»؛ دوره ۱، شماره ۲، صص، ۵ـ۱۹؛

مقاله «علم در زبان قرآن و اخبار»؛ مجله معارف اسلامی؛

  • ارتحال

علامه عصار سر انجام در سال ۱۳۵۳ ش در تهران در گذشت. علامه جلالالدین همائی (۱۲۷۸-۱۳۵۹ش) متخلص به «سنا» در مرثیه‏ای ملمع ماده تاریخ مرگ او را به حروف ابجدی با «کاظم العصار» موافق یافت. عین یادداشت ایشان چنین است: «تاریخ وفات حضرت آیت الله سید العلما والاخیار جامع المعقول و المنقول المشتهر فی جمیع الاقطار سید کاظم عصّار طهرانی فرزند سیّد محمد عصّار که در لباس روحانی آیه‏اللهی جامع المرتبتین هم استاد رتبه ۱۰ دانشگاه طهران بود و هم از مدرسان معروف مدارس طلبگی قدیم که فقه و اصول و فلسفه درس می‏گفت. مردی بسیار با هوش و خوش مشرب و ظریف طبع بود و بذله‏های شیرین داشت که اگر جمع کنند مقاله‏ای دلکش شود. ولادتش ۱۲۸۵ شمسی، وفاتش بامداد پنجشنبه نوزدهم دی ماه سال ۱۳۵۳ شمسی و ۲۶ ذی الحجه ۱۳۹۳ قمری هجری [در حدود صد سال قمری و ۹۶ سال شمسی در طهران واقع و در مقبره ابوالفتوح رازی حضرت عبدالعظیم دفن شد. حقیر ماده تاریخ وفات او را به حساب شمسی «کاظم العصّار» گفتم.

از عصار دو پسر و یک دختربه یادگار مانده است.