سی و دومین جلسه کارگروه علمی فلسفه هنر با موضوع “جذبه های حکمت و هنر از عالم خیال“ با ارائه “حجت الاسلام دکتر احمد ضرابی“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۱۰ مهر ۹۷ ساعت ۱۹:۳۰ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
چکیده: هنرمند حقیقی میتواند با مشاهده و درک حقایقی سرنوشت ساز از جهانی حقیقی در قوه خیال خود (همان نهر متصل به اقیانوس نامنتهای اسرار و شگفتیهای هستی) چهرهای محسوس و آشکار بسازد، چندانکه شعله هدایتی شود فراروی دیگران تا راه خوشبختی و سعادت را بیابند ، همانگونه که نجّاری یا پیکرتراشی،[۱] طرح زیبایی را در خیال خود ساخته و پرداخته، به عالم محسوس میآورد و بر روی سنگ و چوبی مینشاند؛ اما آنکه چون دست نشاندگان شیطان رجیم در دور باطل حس و خیال و در کوره سوزان حاکمیت خشم و شهوت آنقدر میدمد تا از بشری گمگشده میان دو سوی خیر و شر وجودش راه شیطان را برگزیند،نامش هنرمند نیست.
کلیدواژه: حکمت، هنر، خیال، جذبه.
خیال منفصل: در مقابل قوه خیال یا خیال متصل که قوه ای برزخی در بین عقل و حس است و کار آن محسوس کردن معقول و معقول کردن محسوس، عالَم مثال یا خیال منفصل قرار دارد که فیلسوفان و عرفای مسلمان چون سهروردی، صدرا و ابنعربی آن را همان عالمی میدانند که در آن اشکال و صور برزخی مجرد اعم از بهشتی و دوزخی قرار دارد. عالمی با حرکت، مکان و زمان خاص ، اجسام ، رنگ ها و اشکالی واقعی که که قابل درک از طریق عقل و حس است عالمی میان محسوسات و مجردات ، واسطهای که در ظرف آن ارواح به صورتی جسمانی و بالعکس درمیآیند.[۲]
صدرالمتألهین (قدس سره) قائل است این صور مثالیّه میتوانند از طریق اتّصال به قوّه خیال بر انسان معلوم شوند؛ صوری که از باب مناسبت میان مدرِک و مدرَک و از باب مطابقت بین نظام کل و جزء و وجوب تطابق بین دو قوس صعود و نزول، از مادّه مجرّداند. عالمی که صفات حاصله از تکرار اعمال را بر اثر غلبه شهوت بر انسان به صورت خوک و غلبه حرص را به صورت موش و غضب را به هیئت حیوانان درّندهای چون گرگ و شیر و ترکیب برخی را با برخی دیگر به صورت حیواناتی که در پستی و زشتی با هیچ موجودی قابل قیاس نباشد نشان میدهد.[۳]
اهمیّت قوّه خیال: اهمیت فوق تصور قوّه خیال از آن جهت است که خیال روزنهای از نفس ناطقه انسانی به
سوی دو بینهایت است: از یک سو سقوط در بیخبریها و حیوانیت محض و از سوی دیگر رؤیاهای صادقه ، مکاشفات ، برخورداری از شعوری برتر و پرواز معنوی به سوی ملکوت است.
نفس در اثر تجرّد و اتصال به عالم مثال مشرف به عالمی میشود که از جهت شگفتیهایش و وسعتی که دارد مانند همه عالم طبیعت است نسبت به فضای رحم مادر برای کودک؛ همانطور که کودک با چشم گشودن به دنیا، موجودات و حقایقی را مشاهده میکند که امکان درک آن را در عالم رحم نداشت و تا متولد نشود به درک دیدنیهای آن نائل نمیگردد، نفس ناطقه نیز به واسطه تجرّد قوّه خیال، تا از تعلقات عالم طبیعت جدا نشود موفق به کشف اسرار عالم مثال نمیشود.
اوّل قدم برای این تولد دوباره حفظ ، مرغک خیال از خیالهای فاسد و شیطانی و متوجّه ساختن آن به امور شریف است؛ چرا که بسیاری از گناهان و انحرافات با رها گذاشتن خیال و بیتوجهی نسبت به آن پیش میآید که در رأس همه آنها بیاثر ساختن نماز است « لا صلاه الّا بحضور القلب» نمازی که در اهمیّت آن رسول مکرم اسلام فرموده است « ان قبلت قبلت ما سواها و ردّت ردّت ما سواها» فلاح السائل ص۱۲۷ منقول من (من لایحضره الفقیه)
دیگر تأثیرات سوء رها بودن خیال، از قبیل پروراندن آرزوها و تمنیّات با صور خیالی مناسب آن، ابطال عمر و از دست رفتن فرصتها، بیماری دل، تحریک به اعمال ناشایست، فراهم آوردن موجبات وحشت و اضطراب، یأس و نا امیدی و بلاخره شقاوت و خسارت ابدی و مانند آنها هر یک درخور تأمل و دقّت ویژهای است که نباید از آن غافل شد.
امام خمینی ره: «ملتفت باشی که خیالات فاسده قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که میخواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند… باید مواظب کید آن لعین باشی و این اوهام بر خلاف رضای حقتالی را از خود دور کنی تا انشاء الله در این جنگ داخلی این سنگر را که خیلی مهمّ است از دست شیطان و جنودش بگیری، که این سنگر به منزله سرحد است، اگر اینجا غالب شدی امیدوار باش.[۴]
منشأ تشتت خیال: یقین به دنیا و شک به آخرت و سستی ایمان به آن علت احساس نکردن احتیاج به آخرت است و عدم احساس نیاز به آخرت علت اهمیّت ندادن به آن و بی اهمیّت شمردن آخرت علت واقعی هدف قرار گرفتن متاع نقد دنیاست، مقصد و هدف بودن دنیا و طلب آن علّت پیوستگی و حبّ و تعلّق به آن میباشد و حبّ دنیا و تعلّق خاطر به آن نیز منشأ تشتت خیال است.
علاج تشتّت الخیال:[۵]
۱- اجتناب از اعتماد به نفس ۲- تدبّر در حالات نفس۳- تدبّر در أخبار وارد ۴- توجّه به عواقب تشتّت الخیال ۵- تلاش برای فراغت قلب ۶- تلاش برای کندن ریشه حبّ دنیا ۷-توجه به اینکه حرص موجب زیادی نمیشود ۸-عمل به ضّد (جلوگیری از خیالات فاسد) ۹-توجّه به تکرّار وسرارآن ۱۰-رعایت آداب عبادات.
هنر چیست؟ همانگونه که نجّار طرح زیبایی را که در خیال خود ساخته و پرداخته، به عالم محسوس میآورد و بر روی سنگ و چوبی مینشاند، هنرمند حقیقی کسی است که در حدّ توان خود با مشاهده و درک حقایق سرنوشت ساز از خیال منفصل و احضار آن در خیال متصل – همان نهر متصل به اقیانوس نامنتهای اسرار و شگفتیهای هستی- و چهره محسوس بخشیدن به آن، شعله هدایتی برافروزد تا فراروی دیگران را روشن کنند، نه آن که مانند بسیاری از بازیگران سینمای هالیوود با اصالت دادن به شهوت و غضب، تنها بازی کند و درکی از حقیقت زندگی و نقش عدالت و تقیّدی به آن نداشته باشد.
براستی پس از شناخت اهمیت قوّه خیال باید هنر را چگونه تعریف کنیم؟ آیا بهتر نیست؟ نتیجه بگیریم که هنر آن است که کسی بتواند با دریافت موقعیت عظیم و سرنوشت ساز انسان در دنیا و جهان دیگر و دریافت صورتهای غیبی آن در قوّه خیال خود آن را به تصویر کشیده به دیگران انتقال داده باعث نجات سعادت انسانها شود.
آیا جایز است کسی که اهمیّت به نماز نمیدهد و تقیّدی به آن ندارد، نقش پیامبری الهی را بازی کند و پس از مدتی کوتاه هم نقش فردی فاسق را بازی کند که بدمستی کرده، مرتکب هر جنایتی میشود؟
براستی کسی که می خواهد معنای عدالت، عفاف، پاک دامنی را ترسیم کند، نباید خود این معانی را فهمیده باشد و تحت تأثیر جاذبه آن مؤمنانه زندگی کند؟ آیا هنر صرفا بازیگری است یا عشق به دریافت حقایق و به تصویر کشیدن آن؟
آیا با رعایت نکردن احکام شرع و بی توجهی به حلال و حرام الهی و استفاده ابزاری از چهره و زیباییهای ظاهری زن برای جذّابیت بخشیدن به مصاحبهها، گزارشگریها، سریالها و فیلمها و الگو قرار دادن سبک زندگیهای غربی و نمایش هر روزه و پر حجم بیبندوباریهای بیگانگان تحت عنوان هنر ، تأثیر زحمات هنرمندان با ایمان و متعبدی را که در این عرصه زحمتّها کشیده و آثار هنری ارزشمندی از خود برجای گذاشتهاند از بین نمیبرد؟ آیا هنر تنها یک تقلید صرف است؟
بیشک پاسخگویی به این پرسش ها مجال بیشتری میطلبد که از حدّ و اندازه این نوشتار خارج است. اگرچه وجدانهای بیدار نیازی به پاسخ ندارند .
[۱] پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال یک شب تو را ز مرمر شعر آفریدهام
[۲] صدر المتألهین، مفاتیح الغیب، موسسه تحقیقات فرهنگى، تهران، ۱۳۶۳ هـ . ش، چاپ اول، ص۲۶۶. (سهروردی، شهاب الدین، حکمه الاشراق، در مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، به تحقیق هانری کربن، تهران، انتشارات انجمن حکمت وفلسفه، ششم، ۱۳۵۵: ص۲۱۲). (ابنعربی، محییالدین، فتوحات مکیّه، بیروت، دارالاحیا التراث العربی، بیتا: ج۲، ص۴۲)
[۳] هفت دوزخ چیست اعمال بدت هشت جنّت چیست افعال خودت
حشر تو برصورت اعمال تست هر چه بینی نیک وبد احوال تست
جمله اخلاق واوصاف ای پسر هر زمان گردد ممثل در صور
گاه نارت مینماید گه نور گاه دوزخ گه جنان وگاه حور
جوی خمر وجوی آب وجوی شیر نیست جز اوصاف مرد دلپذیر (مثنوی)
[۴] الأربعین حدیثاً، تألیف الامام الخمینی (قدس سره) ص ۱۸۰ چاپ دوم انتشارات طه
[۵] سر الصّلوه، ص ۶۰ الإمام الخمینی(قدس سره)