“بررسی تلازم میان هدایت و عصمت پیامبران از منظر علامه طباطبائی“ در جلسه گروه علمی کلام+خلاصه بحث

یکصد و هفتاد و هفتمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “بررسی تلازم میان هدایت و عصمت پیامبران از منظر علامه طباطبائی“ با ارائه “حجت الاسلام دکتر فاریاب“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۲۲ آبان ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
مقدمه اول:

چنانکه روشن است عصمت پیامبران دارای ابعاد و گسترۀ فراوانی است. آنچه در این نشست مورد بحث است، صرفاً عصمت پیامبران از گناه است. کمتر عالم شیعی است که در این قسمت تشکیک کرده باشد. آنچه مهم است، مستدل­ساختن این آموزه است. برخی در صدد اثبات آن از راه دلیل عقلی هستند. برخی نیز تنها راه اثبات آن را دلیل نقلی می­دانند.

در این نشست به دنبال بررسی عصمت پیامبران با استفاده از آیات قرآن مجید هستیم. گفتنی است که نویسنده به دنبال نقد تمام ادلۀ یادشده نیست، بلکه به دنبال آن است تا روشن سازد که کدام یک از ادله برای  اثبات مدعا تمام هستند و کدام یک از آنها ناتمام و مقدار دلالت آنها چیست؟

مقدمه دوم:

در قرآن کریم اولاً آیه­ای که گفته باشد: «الانبیاء معصومون» نداریم، بنابراین باید به دنبال آیات دیگری باشیم که مفاهیم موجود در آنها، منطبق بر مفهوم عصمت از گناه است.

ثانیاً ممکن است در آیه­ای از آیات قرآن کریم، اشاره­ای به عصمت یک پیامبر خاص شده باشد. روشن است که نمی­توان از عصمت یک پیامبر، عصمت همۀ پیامبران را نتیجه گرفت، مگر آنکه از آن آیه استفاده شود که آن پیامبر از آن جهت که پیامبر است، معصوم است.

ثالثاً اگر دلیل عقلی برای اثبات عصمت پیامبران از گناه نداشته باشیم و اگر نتوانیم با استفاده از قرآن کریم، عصمت پیامبران از گناه را اثبات کنیم، آنگاه باید ظاهر آیاتی که موهم صدور نافرمانی از پیامبران است را بپذیریم و نمی­توانیم در ظهور آنها دست برده و تأویل و توجیه کنیم. ظهور حجت است.

مقدمه سوم

تعریف گناه:

نافرمانی و سرپیچی از دستور الزامی خدای سبحان، خواه در شریعت آمده باشد یا آنکه به طور خاص به شخص پیامبر گفته شده باشد. با این تعریف، نافرمانی و سرپیچی از دستور غیرالزامی خدای سبحان خارج می­شود.

مقدمه چهارم

مدعای عصمت پیامبران از گناه، می­تواند در چند مرحله مورد بحث قرار گیرد:

یکم: عصمت از ابتدای عمر

دوم: عصمت از سن تمییز

سوم: عصمت از سن تکلیف

چهارم: عصمت از ابتدای نبوت

باید دید، ادلۀ قرآنی کدام حد از عصمت را می­توانند اثبات کنند؟

دلیل علامه طباطبایی بر عصمت از گناه: اقتدای به هدایت

مرحوم علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله سبحانی با استفاده از آیۀ ۹۰ سوره انعام به دنبال اثبات عصمت پیامبران از گناه هستند. در آیات قبل از آن، از برخی پیامبران سخن به میان آمده است: ابراهیم، اسحاق، یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، الیسع، یونس و لوط علیهم­السلام. در آیۀ ۹۰ نیز می­فرماید: «أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَئهُمُ اقْتَدِهْ»

مرحوم علامه می­نویسد:

«و یدل على عصمتهم مطلقا قوله تعالى: «أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ:» الأنعام- ۹۰، فجمیعهم ع کتب علیهم الهدایه، و قد قال تعالى: «وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ:» الزمر- ۳۷.

و قال تعالى: «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ:» الکهف- ۱۷ فنفى عن المهتدین بهدایته کل مضل یؤثر فیهم بضلال، فلا یوجد فیهم ضلال، و کل معصیه ضلال کما یشیر إلیه قوله تعالى: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیراً:» یس- ۶۲ فعد کل معصیه ضلالا حاصلا بإضلال الشیطان بعد ما عدها عباده للشیطان فإثبات هدایته تعالى فی حق الأنبیاء ع ثم نفى الضلال عمن اهتدى بهداه ثم عد کل معصیه ضلالا تبرئه منه تعالى لساحه أنبیائه عن صدور المعصیه منهم و کذا عن وقوع الخطإ فی فهمهم الوحی و إبلاغهم إیاه.»[۱]

تقریر استدلال مرحوم علامه طباطبایی چنین است:

اولاً خدای سبحان پیامبران را هدایت کرده است.

ثانیاً به تصریح قرآن کریم، اگر خدا کسی را هدایت کند دیگر کسی نمی تواند او را گمراه کند. «من یهدی الله فما له من مضل» زمر/۳۷.

ثالثاً معصیت نیز ضلالت است. أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ  إِنَّهُ لَکمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(۶۰) وَ أَنِ اعْبُدُونىِ  هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(۶۱) وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنکمُ‏ْ جِبِلاًّ کَثِیرًا  أَ فَلَمْ تَکُونُواْ تَعْقِلُون‏(۶۳)

از آنجا که اضلال کار شیطان است و اطاعت از شیطان نیز شامل هر گونه نافرمانی می­شود، پس ضلالت شامل هر گونه گناهی می­شود.

نتیجه آنکه وقتی خدای سبحان پیامبران را هدایت کرده، هرگز دچار معصیت نمی­شوند و این دلیلی است بر عصمت ایشان از گناه. آیت الله سبحانی می­نویسد:

هر نوع معصیت و گناه، ضلالت و گمراهی است.

ضلالت و گمراهی به ساحت پیامبران راه ندارد.

معصیت و گناه به ساحت پیامبران راه ندارد.[۲]

بررسی

 

استدلال مرحوم علامه طباطبایی از دو نظر قابل بررسی است.

یکم: تلازم هدایت با عصمت

اولا اینکه هدایت در مقابل ضلالت است، سخنی متین است.

ثانیاً هدایت مراتبی دارد، برای نمونه کسی که از وادی کفر وارد وادی ایمان نیز می­شود، مرتبه­ای از هدایت را به­دست آورده است. بالاترین مرتبۀ آن می­تواند آن باشد که کسی هیچ گونه گناه، ترک اولی، ترک مستحب، ارتکاب مکروه، اشتباه در امور عادی، اشتباه در نظریات علمی و … را نداشته باشد، به همین سان ضلالت نیز در مقابل آن قرار می­گیرد.

بنابراین اثبات آنکه، در یک آیه مقصود از هدایت، کدام قسم آن است و ضلالتی که در برابر آن است، چیست، نیازمند قرینه است.

ثالثاً بنابراین به صرف اینکه خدای سبحان کسی را هدایت کند، عصمت از گناه اثبات نمی­شود، چنانکه علامه اینگونه نظر داشت. شواهد نقض:

یک: خداوند متعالی می فرماید: «ان الله لا یهدی القوم الکافرین» آیا اگر خدا این جماعت را هدایت می کرد همه معصوم از گناه بودند؟

دو: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

مخاطب این آیه تمام مسلمانان هستند که خدای سبحان آنها را به دین حق هدایت کرده است. آیا همگی معصوم از گناه هستند؟

سه: وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ

در این آیه هدایت­شده کسی است که سخن رسول را بپذیرد و از اطاعت طاغوت خارج شود و گمراه­شده کسی است که چنین نکند. اما آیا دسته اول، همگی معصوم از گناه هستند؟

چهار: علامه دلیلی برای آنکه مقصود از هدایت در اینجا کدام نوع آن است، اقامه نکرده است؛ اما ممکن است گفته شود که مقصود از هدایت در اینجا همان هدایتی است که موجب ورود به وادی ایمان می­شود. زیرا در آیه ۸۸ می­خوانیم:

«ذَالِکَ هُدَى اللَّهِ یهَْدِى بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ لَوْ أَشرَْکُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ»

چنانکه می­بینید در برابر هدایت، از مقوله شرک سخن به میان آمده است.

پنجم: علامه معتقد است که اگر خدا کسی را هدایت کند، دیگر او گمراه نمی­شود. اما آیا وجود مرتدان و گمراهانی که از راه راست خارج می­شوند، چگونه قابل توجیه است؟

ششم: افزون بر آن، اگر مقصود عصمت پیامبران بود، آیا معنا داشت که به پیامبر اکرم(ص) امر شود که به هدایت آنها اقتدا کند، در حالیکه همه پیامبران مقامی فروتر از پیامبر اکرم(ص) دارند؟

دوم: هدایت­یافتگی تمام پیامبران

در این آیه از برخی پیامبران سخن به میان آمده، اگر استدلال مرحوم علامه تمام باشد، اثبات می­شود که این پیامبران معصوم هستند، اما از کجا می­توان اثبات کرد که تمام پیامبران معصوم هستند؟

ممکن است کسی بگوید در آیه ۸۹ سوره انعام چنین آمده است: «أُوْلَئکَ الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ وَ الحُْکمْ‏َ وَ النُّبُوَّهَ فَإِن یَکْفُرْ بهَِا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَکلَّْنَا بهَِا قَوْمًا لَّیْسُواْ بهَِا بِکَافِرِینَ» از این آیه استفاده می­شود که مقام نبوت مدنظر بوده است نه فقط این پیامبران.

در پاسخ می­توان گفت در این آیه سه مقام در ردیف هم آمده­اند: کتاب، حکم، نبوت. ظاهر آیه اقتضا می­کند که بگوییم کسی که هر سه مقام را دارد، معصوم از گناه است. بنابراین، پیامبرانی که دارای کتاب آسمانی نیستند، خارج از این حکم هستند.

[۱] . المیزان، ج۲، ص۱۳۵ و ۱۳۶.

[۲] . منشور جاوید، ج۵، ص۴۲.