“معنویت بدون دین در رویکرد پست مدرن“ در جلسه گروه علمی فلسفه دین+خلاصه بحث

نود و دومین جلسه گروه علمی فلسفه دین با موضوع “معنویت بدون دین در رویکرد پست مدرن با ارائه “آقای دکترشاکر نژاد“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۲۷ آدر ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

مفاهیم، اصطلاحات و تعابیر بی‌ربطی همچون انرژی مثبت، قانون جذب، درمان یکپارچه، سلامت معنوی، رازهای موفقیت، خودشکوفایی، خلاقیت درون، جهان‌های موازی، کارما، خوددوستی معنوی، خنده درمانی، جستجوی معنا، اعتماد به نفس، یوگا، تائی‌ چی، فنگ ‌شوئی، هاله روحی، طالع‌بینی، هیپنوتیزم، دستان شفابخش، شعور کیهانی، گردشگری معنوی، مهارت‌های معنوی، سخنرانی انگیزشی، نیروی ذهن، افسانه شخصی، خدای درون، تجسم خلاق، انرژی درمانی، چاکرا، مانترا، ذن، مدیتیشن، آرامش، تناسخ، تائوی فیزیک، شخصیت شناسی، گیاهخواری، طب چینی، کاسه تبتی، عود هندی و … تکه‌هایی یک پازل هستند که هر چند هر یک از جائی وارد زبان فرهنگی جامعه ایران می‌شد اما الگو چیدمان این پازل چندان بی‌ارتباط با الگوهای غربی این پدیده نیست.

در فرهنگ جدید غرب با محوریت کشورهای انگلوامریکن: (که آن را فرهنگ پسامدرن، مصرفی، پساسرمایه‌داری و پساماده‌گرایی نامیده‌اند) این تکه‌های پازل به اشکال مختلف و با هدف تعالی و تحول درونی و معنا‌یابی در زندگی مادی و یا برای رفع خلاءها، مشکلات، کاستی‌ها و ابهامات زندگی مدرن کنار هم قرار می‌گیرند. جریان عصر جدید، معنویت‌گرایی نوظهور، پدیده SBNR، باطن‌گرایی جدید و فرقه‌های معنوی نوپدید اشکالی شناخته شده از پدیده مذکور است که با استفاده از تکه‌های این پازل مدل‌هائی جدید برای معنویت‌گرایی ارائه می‌دهند که متفاوت با مدل‌های موجود در ادیان نهادینه و رسمی است.

در غرب که خاستگاه این پدیده است، حداقل ۵ دسته دیدگاه در باره چیستی و چرایی این پدیده وجود دارد:

  1. دیدگاه‌هایی که این پدیده را پدیده‌ای برخاسته از تحولات جوامع غربی در دوران مدرن و پسامدرن می‌دانند و معنویت‌گرایی جدید را تابعی از روندهای جهان معاصر تفسیر می‌کند. نظریه نو استعمارگری جدید، نظریه جهانی سازی، نظریه شرکتی سازی و مصرفی سازی، نظریه انفسی‌سازی و نظریه پسامدرن سازی دین از این دسته هستند. این نظریه‌ها می‌گویند معنویت همان دین پسامدرن شده یا دین مدرن شده است.
  2. دیدگاه‌هایی که معنویت جدید را نه محصول روندهای مدرن و پسامدرن بلکه امری در موازات دینداری نهادینه می‌داند که همیشه در تاریخ وجود داشته است. در تاریخ دینداری ۴ دسته فعالیت شبه دینی در کنار دینداری نهادینه و رسمی جریان داشته است: ۱) دینداری باطن‌گرا، ۲) دینداری جادوگرا، ۳) دینداری عامیانه، ۴) دینداری اباحه‌گرا. آنچه که جدید است آن است که امروزه این انواع دینداری‌های حاشیه‌ای به متن آمده‌اند و از خرده فرهنگ‌هایی نا مقبول تبدیل به فرهنگ‌هایی مقبول شده‌اند و حتی در کشورهای انگلوامریکن دینداری نهادینه را تبدیل به خرده فرهنگی نامقبول کرده‌اند.
  3. دیدگاه‌هایی نیز هستند که معنویت‌گرایی جدید را افول دین و معنویت می‌دانند و آنچه که ما امروز تحت نام معنویت‌گرایی جدید می‌دانیم را مانند شمعی به حساب می‌آورند که لحظه قبل از خاموشی نهایی، نور آن به یک باره بیشتر می‌شود، و پس از آن کاملاً از بین می‌رود.
  4. دسته چهارم دیدگاه‌هایی است که عمدتاً از سوی دینداران و الهی‌دانان لیبرال ارائه می‌شود و ناظر به این امر است که معنویت‌ جدید بازگشت دینداری به اصل خود است. از دیدگاه این تحلیل‌گران معنویت اساساً امری فطری و درونی است و نهادهای دینی آن را به امری فورمالیتی و ظاهری تبدیل کردند. اما معنویت‌گرایی جدید آن را به اصل و ریشه خود بازگرداند.
  5. دسته آخر دیدگاه‌هایی است که معنویت ‌جدید را بازگشت به نفس پرستی می‌دانند و از این رو این پدیده را امری شیطانی به حساب می‌آورند زیرا در معنویت جدید به جای اطاعت از خداوند به پیروی از ابلیس از نفس و یافته‌های شخصی اطاعت می‌شود.

در ارائه حاضر صرفاً به دسته اول دیدگاه‌ها یعنی آن دیدگاهی که معنویت جدید را محصول یکی از روندهای جهان معاصر می‌دانند می‌پردازیم. نظریه پسامدرن سازی معنویت یکی از نظریه‌های قابل توجه در این دسته از دیدگاه‌هاست که معنویت جدید را دینداری پسامدرن شده می‌داند. افرادی چون جیمز بکفورد، زیگموند باومن، بوآزهوس، روی‌گریفین و پاول هیلاس معنویت‌گرایی جدید را در چارچوب نظری دین پسامدرن تحلیل کرده‌‌اند.

این محققان ویژگی اصلی معنویت‌گرایی پسامدرن را گریز از فرا روایت‌ها و رجوع به روایت‌های خرد و انفسی می‌دانند که نتیجه آن ایجاد تقابل بین معنویت و دینداری نهادینه است. به عبارت دیگر بر اساس این نظریه معنویت‌گرایی جدید در تقابل با دینداری نهادینه و رسمی شکل یافته است و به افراد اجازه می‌دهد در جهان سیال و بی‌ثبات پسامدرن روایت‌های سیال و بی‌ثبات شخصی از معنویت داشته باشند. این امر هر چند نوعی ولگردی و لا‌ابالی‌گری معنوی است اما بر اساس شرایط باوری که در عصر پسامدرن رواج دارد، تحت عنوان سلوک دائم معنوی توجیه می‌شود زیرا در شرایط باور پسامدرن التزام به امر ثابت و یقینی با برچسپ جزمیتگرایی تقبیح شده و عدم التزام به یک باور و یا یک رفتار تحت عنوان «زندگی در حال» و «سلوک مدام» مشروعیت می‌یابد.