بیست و هفتمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی برگزار شد+خلاصه بحث

بیست و هفتمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی با موضوع واکاوی نسبت حکمت عملی و اعتباریات در اندیشه علامه طباطبائی” با ارائه “آقای دکتر حسام الدین شریفی“ و با حضور اعضاء محترم گروه یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ ساعت ۱۸ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

در اندیشه حکمای اسلامی از فارابی تا ملاصدرا، حکمت عملی به قسمی از علوم فلسفی برهانی گفته می‌شود که از گزاره‌های خبری دارای نفس الامر مطابق با واقع تشکیل شده است. موضوع حکمت عملی، موجوداتی است که با اراده انسان محقق می‌شوند. این موجودات در مقابل موجوداتی قرار دارند که اراده انسان در تحقق آ‌نها نقشی ندارد و موضوع حکمت نظری است.

در آثار علامه طباطبایی، به صورت صریح به حکمت عملی، موضوع و روش تحقیق در آن پرداخته نشده است. ایشان تنها به تقسیم علوم به نظری و عملی اکتفا کرده است. علوم نظری، توسط عقل نظری حاصل می‌شوند، از واقع خبر می‌دهند؛ دارای نفس الامر هستند و در شکل گیری اراده و عمل انسان نقشی ندارند. علوم عملی،‌ حاصل از عقل عملی، بدون نفس الامر، اعتباری، انشائی‌ و انگیزشی هستند، انسان برای رفع نیازها و بر اساس احساسات و انگیزه‌های خود آن علوم را اعتبار می‌کند. این علوم به صورت مستقیم منشأ اراده و افعال ارادی انسان هستند و بدون این علوم،‌ هیچ عمل ارادی در خارج صورت نمی‌گیرد.

با توجه به این تقسیم بندی، بسیاری، علوم نظری بیان شده توسط علامه طباطبایی را حکمت نظری و علوم عملی را حکمت عملی دانسته‌‌اند. این در حالی است که بر اساس مبانی و دید‌گاههای ایشان، حکمت، علمی برهانی و مطابق با واقع است که با علوم عملی اعتباری، سازگار نیست و خود علامه طباطبایی هم آنها را حکمت عملی، ننامیده است. فضای علوم عملی،‌ فضای احساسات و انگیزش است و جنبه علمی و کشف واقع در آن وجود ندارد.

با بررسی آثار علامه طباطبایی ملاحظه می‌شود، در نظر ایشان برخی از علوم اعتباری که پیرامون اعمال انسان هستند، قابلیت آن را دارند که از فضای عمل و عقل عملی، به فضای نظر و عقل نظری ارتقاء یابند. این دسته از علوم اعتباری،‌ در واقع، بر‌هان پذیر و مطابق فطرت و آفرینش تکوینی انسان هستند، گرچه به سبب کمبود علم،‌ انسان آنها را اعتباری صرف و فاقد نفس الامر تصور می‌کند. نمونه بارز این علوم،‌ دستورات عملی دین است که بر اساس حقیقت و فطرت انسان وضع شده‌‌اند. احکام دین، با آن که دارای نفس الامر و مطابق با واقع هستند؛ ممکن است به لسان انگیزشی و به صورت انشائی بیان شده باشند. برای کسانی که از جنبه اخبار و حقیقت احکام دین بی‌خبرند، احکام دین، تنها انگیزه و شوق به عمل ایجاد می‌کنند. ولی برای کسانی که در حد طاقت بشر، به وسیله عقل نظری، با برهان و استدلال به سبب و علت برخی از احکام عملی آگاه شوند، گزاره‌های انشائی دینی، ارتقاء یافته و علاوه بر جهت انگیزشی و شوقی، دارای جهتِ اخبار از واقعیتِ افعال اختیاری انسان هم هستند. در این صورت،‌ با کنار هم گذاشتن این علوم عملی برهانی حاصل از عقل نظری و نظم و نظام پیدا کردن آنها، حکمت عملی شکل می‌گیرد که موضوع آن شناخت حقیقت افعال اختیاری انسان با روش برهان است.