یکصد و نود و سومین جلسه گروه علمی کلام برگزار شد+خلاصه بحث

یکصد و نود و سومین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “نقد و بررسی شبهه خدا به مثابه موجود رخنه پوش“ با ارائه “آقای دکتر عبدالرئوف افضلی” با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۱۹ آذر ۹۸ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

نکات مقدماتی استاد رضانژاد:

هاوکینگ فیزیکدان  برجسته معاصر انگلیسی و مدیر تحقیقات کیهان شناسی نظری دانشگاه کمریج است و در سال ۱۳۹۶ از دنیا رفته است وی در سال ۱۷ سالگی به کالج وارد شد و به اختر فیزیک علاقه‌مند شد و دوست داشت آغاز و انجام کیهان را بررسی کند، چند سال بعد در اثر حادثه‌ای معلول شد و مقداری از حافظه  خود را از دست داد البته در ۲۱ سالگی تشخیص داده شد که وی بیماری ALS دارد و این باعث تضعیف ماهیچه‌هایش و  ایجاد معلولیت او شد. وی همچنین ازدواج کرد و در ۱۹۶۷ دارای فرزند شد.

رساله دکتری وی با نام «خواص جهان‌های در حال بسط» بود که از آن دفاع کرد. او آثار متعددی داشته است، ۱۵ کتاب؛ یکی به نام طرح بزرگ است که در ۲۰۱۰ چاپ شد که به پرفروش‌ترین شرکت کتاب آمازون تبدیل شد. کتابچه ” تاریخچه مختصر زمان” وی هم از پر فروش‌ترین کتب انگلستان شد. در مورد هوش مصنوعی دیدگاهی داشت که آن را تهدیدی برای نژاد بشر می‌دانست که البته خود وی از این نوع فن‌آوری‌ها برای سخن گفتن استفاده می‌کرد.

از دستاوردها و  نظریات وی، نظریه جهانی بدون مرز است. مقاله ای در مورد رابطه سیاهچاله‌ها و قانون ترمودینامیک از آثار وی است که نشان داد  سیاهچاله ها ابدی نیستند و پس از مدتی به واسطه حرکت ذرات و خروج آن ها به حالت تبخیر روی آورده  و نابود می‌‌شود، پس سیاهچاله‌ها امواجی از خود تابش می‌کند که تابش هاوکینگ خوانده می‌شود .

هاوکینگ در سال ۲۰۰۷ گام مهمی در سفر به فضا برداشت و فرصتی برای محیط بدون گرانش تجربه کرد تجربه بی‌وزنی در فضا در این شرایط تجربه می‌شد . او در شرایطی که با حالت سقوط و ایجاد بی وزنی ایجاد میکرد توانست لحظاتی از ویلچر جدا شود و حرکات ورزشی را با بدن معلول خود تجربه کند.

وی خطرات مختلف را برای زمین پیش بینی می‌کرد و می‌گفت اگر انسان به فضا نرود هیچ آینده‌ای ندارد در سخنرانی سال ۲۰۰۸ در ناسا بیان کرد امکان زندگی بیگانگان در جایی از جهان وجود دارد که ممکن است ساده و یا هوشمندانه باشد. در سال ۲۰۱۴ در مورد خطرات احتمالی هوش مصنوعی صحبت کرد فیلمی از زندگی هاوکینگ ساخته شد وی افتخارات و  جوایزی دارد و پاپ پل ششم به او مدال طلای علوم را داد . مدال آلبرت انیشتین را هم دریافت کرد. در ۱۹۸۰ رتبه فرمانده امپراطوری بریتانیا دریافت کرد، در سال ۲۰۰۹ بالاترین مدال یعنی مدال آزادی ریاست جمهوری در آمریکا را دریافت کرد ولی جایزه نوبل دریافت نکرد. در سن ۷۶ سالگی در سال ۲۰۱۸ در کمبریج درگذشت. بیشترین مباحث اعتقادی وی  در مورد نقش خدا در آفرینش است.

استاد افضلی:

تاریخچه جهان و طرح بزرگ دو  کتاب مهم وی هستند که مسائل فیزیک را به زبان خیلی ساده بیان کرده است و عموم می‌توانند از آن استفاده کنند. مردم در جهان فعلی، نسبت به علم توجه ویژه دارند و به یافته‌های علمی را به دید قبول می‌نگرند . از طرفی  هاوکینگ در ردیف امثال نیوتون و … است، پس وقتی وی وجود خدا را انکار می‌کند تأثیر بدی در محیط علمی دارد و در محیط ما نیز آثار ترجمه ای وی نشر و مطرح شده است.

وجه تسمیه شبهه خدا به عنوان رخنه پوش: GOD   AS GAPS

آثار وی در جمع این وجه تسمیه را روشن می‌کند نه آنکه خود او این گونه  نام گذاری کرده باشد یعنی از کلام او روشن می‌شود که هر جا دلیلی نداریم از خدا استفاده می‌کنیم. او گفته جهل ما به علل طبیعی باعث شد افراد،

دا را اختراع کنند. و یا گفته شده که بعد از دانشمند THALES خدا مطرح بود ولی بعد از آن دیگر عقب نشینی از این اعتقاد انجام شد.

روش هاوکینگ مثل سایر فیلسوفان فعلی غربی است که اینها بر خلاف روش ارسطویی نمی‌آیند ادله خود را بیاورند، بلکه از طریق تحلیل و توصیف حوادث و واقعیت ها بحث را بیان می‌کند که در نهایت  خواننده به نتیجه مشخصی برسد. در این جا با همان روش توصیفی مطالب وی بحث می‌شود.

مبانی بحث وی متعدد است:

الف) واقع گرایی مدل محوری MODEL DEPENDENT REALISM

رئالیسم‌ها می‌گویند واقعیتی ورای ذهن ما هست ولی آنتی رئالیست‌ها فقط می‌گویند واقعیت‌ها در ذهن است. برخی هم می‌گویند اول باید یک مدل و یک نظریه باشد تا بتوانیم پدیده‌ها را بررسی کنیم که هاوکینگ همینطور است.

ب) فیزیک کوانتوم QUANTUM PHYSICS

فیزیک کوانتوم می‌تواند در مورد موقعیت و حرکات ذرات و امواج بحث کند برخلاف فیزیک قدیم که نمی‌توانست در مورد ذرات و حرکات آنها بحث کند. اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در این مباحث مطرح شد وجود مشاهده کننده می‌تواند در امر مشاهده شده نقش داشته باشد.

ج) مبنای سوم وی که خیلی مهم است نظریه اِم M- THEORY

هاوکینگ باور دارد که اگر به نظریه M برسیم تمام مجهولات منکشف می‌شود و همه چیز روشن می‌وشد و ما به نظریه M رسیده‌ایم یعنی الآن مجموعه‌ای از مباحث کامل را داریم  پس الان هیچ مجهولی وجود ندارد و به اصطلاح الان دیگر ذهن خدا را می‌خوانیم.

اصل مدعای وی این است که گاهی به صراحت می‌گوید خدا وجود ندارد.

ME WOULD KNOW EVERY THING THAT GOD WOULD KNOW … I M AN ATHEIST.

یعنی ما الان هرچه خدا می داند می دانیم پس او نقشی ندارد و  در هر حال من آتئیست و خدا ناباور هستم.

گاهی هم در لفافه سخن می گوید که در جهان جبر تکوینی وجود دارد و ممکن است جهان طبق قانون و گاهی خلاف قانون عمل کند.

وی مدعی یک جهان حادث است و حدوث آن قابل تبیین علمی است (به کمک شواهد فیزیک و …) و تبیین علمی تنها تبیین درست است. و تبیین علمی قابل جمع با تبیین مذهبی نیست؛ پس حدوث جهان، تبیین مذهبی ندارد پس به خدا نیاز نیست، پس خدا وجود ندارد.

مقدمه اول: جهان حادث است چون جهان از عدم پیدا شده است، چون قانون جاذبه است جهان می‌تواند خود را از عدم ایجاد کند (بیافریند) که اشکال گرفته‌اند خود جمله تناقض دارد که جهان هم فاعل و هم مفعول است.

برخی گفته‌اند عدم در فیزیک و عدم فلسفه متفاوت است و عدم فیزیک را نقطه‌ای می‌دانند که هیچ قانون علمی آن را تحلیل نمی‌کند. در جایی گفته نظریه علم می‌تواند پیش بینی کند که تعداد زیادی از جهان‌ها می‌تواند از عدم خلق شود.

وی تاریخ دقیق‌ برای خلقت می‌آورد که ۷/۱۳ میلیارد سال قبل نقطه شروع جهان است. (ابتدای بیگ بنگ)

در مقدمه دوم گفته که جهان قابل تبیین علمی است. جهان در ابتدا به اندازه یک پلاکت (کوچکترین واحد اندازه‌گیری) بوده است و فیزیک کوانتوم در مورد آن سخن دارد و پس از انفجار اولیه، ذرات با سرعت بالاتر از سرعت نور پخش می‌شود و باعث بسط کهکشان‌ها شده است. و بعد نیروی جاذبه باعث شکل‌گیری منظومه‌ها و سیارات و … شده است. مشاهدات تلسکوپ هابل، مؤید این نظریه است، زیرا طیف‌های نوری نشان می‌دهد جهان در حال انبساط است. پس روزگاری جهان یک نقطه بوده که منبسط شده است.

چگونگی چینش سیارات در عالم بر اساس اتفاق بوده است و نظریه جهان‌های متعدد، شکل‌گیری سیارات و … مثل کار حباب سازی روی آب است و عامل خاصی وجود ندارد اما در مورد جهان قبل از انفجار می‌گوید: زمان بعدی از فضاست و آن موقع زمانی وجود نداشته؛ پس قبل از انفجار زمانی نبوده که بگوییم قبل از آن چه بوده است و بر پایه نظریه تکنیگی نمی‌توان آن را تحلیل کرد.

مقدمه سوم این که تبیین علمی فوق، تنها تبیین قابل قبول است. هاوکینگ علم گرایی را به هر دو معنای مرسوم قبول دارد یعنی هم تنها روش رسیدن به حقیقت است و هم نظریات در یک علم برای علوم دیگر کاربرد دارد، پس پاسخ‌های علمی فیزیک را به جای پاسخ فلسفی و متافیزیکی قرار می‌دهد. او می‌گوید فلسفه مرده است و باید دانشمندان علوم، پاسخ سؤال را بدهند.

مقدمه دیگری در آن است که تبیین علمی با تبیین دینی تعارض دارد زیرا تبیین‌های دینی خدا را مرید و مختار می‌داند ولی در علم قانون علیت و  جبر علّی و … است و اختیار معنایی ندارد و بحث از خدا و اراده وی به معنی نقض قوانین علمی است.

دین انسان را البته مختار می‌داند ولی علم می‌گوید انسان تحت مسائل محیط و جبری این کار را انجام داده است.

بحث معجزه در دین هم با تبیین علمی نمی‌سازد چون معجزه  به معنی نقض قانون علیت است؛ پس تبیین علمی و دینی نمی‌سازد. پس حدوث جهان، تبیین علمی شده و تبیین مذهبی ندارد پس جهان خدا هم ندارد.

یعنی علم همه چیز را آشکار کرده و رخنه‌ای وجود ندارد که بخواهیم با خدا آن را پوشش بدهیم.

نقد نظریه وی:

  1. نظریه حدوث عالم، ضعیف است، ما جهان را دارای حدوث زمانی نمی‌دانیم چون زمان برای حدوث تعیین کرده است. نقد‌هایی که بر حدوث است بر اینجا هم وارد است چون حدوث باعث تسلسل می‌شود و از طرفی حادث ، صفت برای موجود می‌شود و حدوث نشان می دهد موجود مقدم بر خود شده است یعنی قبل از موصوف بودن، صفت وجود دارد.
  2. تبیین علمی، تنها تبیین درست نیست، بسیاری از حوزه‌ها هست که علم آن را پوشش نمی‌دهد مثل اخلاق و متافیزیک و نیازهای بشر مثل امور معنوی زیاد است و علم پاسخ نمی‌دهد از طرفی مجهولات علم فراوان است، پاسخ و توضیح کافی توسط علم برای پیدایش حیات داده نشده است.

از طرف دیگر می‌گوییم علم مشکلاتی ایجاد کرده است پس خود تبیین علمی هم کافی نیست، مثل هوش مصنوعی که اگر درست مدیریت نشود انسان‌ها برده می‌شوند در برخی حوزه‌ها، علم مشکل آفرین بوده است.

متغیر بودن نظریات علمی یک مشکل است که مرتب تغییر می‌کند و منسوخ می‌شود.

نقد دیگر این است که معجزه و … نفی علیت نیست. علیت بر وجود علت تأکید دارد ولی ماهیت و تعداد علت را بحث نمی‌کند. ما در مورد معجزه هم نفی علیت نمی‌کنیم در کلمات ملاصدرا آمده که نفس وقتی بر بدن حکومت می‌کند و چه بعدی دارد در رشد معنوی، همان نفس بر عالم و کائنات هم تصرف و حکم کند. معجزه هم نوعی تصرف نفس بر کاینات به اذن خداست.

قانونمندی عالم نیز موجب موجب شدن (غیر مختار بودن) خدا نمی‌شود. چون مفاهیم، منتزع از ماهیات هستند و وجودات مستقلی نیستند پس اینها نمی‌توانند مانع از خدا باشند و ضمنا  خود خداوند آنها را ایجاد کرده و خالق نمی‌تواند محکوم فعل خود باشد.

پس مقدمات استدلال هاوکینگ از کار می‌افتد.

برخی نقد‌هایی کرده‌اند که وی فیزیکدان است و تخصص در حوزه‌های دیگر ندارد و دیگر این که نظریه وی اثبات پذیر نیست و به همین دلیل هم جایزه نیوتن و … را به وی ندادند.

نظرات اساتید حاضر:

استاد اسدی: ما حدوث زمانی را قبول داریم، اجزاء و اشخاص عالم همگی حادث هستند ولی کل عالم مسئله دیگری است ما مسلمانان و متکلمان، کل عالم را حادث می دانیم (البته بحث مجردات جداست).

انیشتین، نکته‌ای می‌گوید که در حکمت صدرایی هم آمد، که هر جا حرکت باشد زمان است، پس در عالمی که جسم و حرکت نباشد، زمان هم نیست. در این نوع استدلال‌ها اگر آن مبانی را بپذیریم ضرری به مذهب نمی‌زند. ولی اصل بحث آن است که در تطبیق تبیین‌های علم و دینی، این ها را قابل جمع نمی‌داند، چون الهیاتی در ذهن وی مطرح است و به گونه‌ای خدا را فهمید که با قوانین علمی سازگاری ندارد.

ولی ما خدا را در عرض قوانین نمی‌دانیم، این بحث‌ها در کلام انجام شده است.

البته بنا بر تفکر اشعری چنین مطالبی هست  که  گروهی از اهل کلام را وادار کردند که بگویند فعل در حدوث محتاج به علت است در بقا محتاج به علت نیست و می گفتند «لو جاز علی الباری سبحانه تعالی العدم لما ضر عدمه وجود العالم»   ولی متکلمان شیعی و … از این مطالب نگفته‌اند.

استاد زمانی قمشه‌ای: در بحث حدوث، باید جلد سوم اسفار را نگاه کنید که حتی اگر کوچکترین ذره را تصور کنیم حدوث در مورد آن هم می‌آید.

البته جسم دارای حیات ، چیزی اضافه‌تر دارد و موجود صاحب علم یک برتری خاصی دارد که عالم نمی‌تواند این موضوع را جواب دهد نه فیزیک کوانتوم و … نمی‌تواند موجود صاحب حیات را تحلیل کنید.

در مورد بیگ بنگ کتاب‌های زیادی هم در نقد آن نوشته شده است. از سوی دیگر قوانین فیزیک، مسأله حرکت را بیان می‌کند ولی این که مبدأ حرکت چه بوده است را نمی‌تواند بیان کند مگر آنکه بگوییم دست قادر متعالی بوده که حرکت را ایجاد کرده است.

وی قانون علیت را هم منکر است (یعنی علت را فقط مادی می‌داند) اگر همه نکات عالم را با فیزیک تحلیل کنیم غلط است و همان جواب بهلول کافی است که در برابر منکر خدا، ضربه سنگی به آن شخص زد، وقتی شکایت کرد بهلول جواب داد این درد را نشان به من بده تا قبول کنم.

پس ماورای فیزیک، حقایقی وجود دارد.

در نقض بیگ بنگ می‌توان گفت که هیئت فلکی جبار (شکارچی) را نقطه شروع بیگ بنگ گفته‌اند، ولی فیزیک امروز می‌گوید ستارگان دور دستی داریم و این که رئیس ناسا می‌گوید: زمان تولد این ستارگان چند میلیارد قبل از اینها بوده است.

ما مقالاتی نوشتیم با نام آغاز، انجام و فرجام آفرینش که تمام نظرات علمی و قرآنی و … در این موضوعات  را آورده ایم.

استاد ایراندوست: به سخنان هاوکینگ، ساختار برهانی دادید در حالی که منبعی برای اینها ذکر نشده است. در حالی که هاوکینگ، بر اساس ادله و … گفتارهای خود در مورد خدا را  نیاورده است بلکه فقط چون این نظریات خریدار داشته و نیاز به کار رسانه‌ای داشته که منافع مالی برای خود و هزینه های درمانی اش را فراهم کند، اینها را مطرح کرده است یعنی مستندات و منابع خاص و چینش استدلالی  در حرف‌های وی وجود ندارد.

استاد الله نیا: این بحث عدم را که گفتید دو نوع عدم فیزیکی و عدم فلسفی است و هر کدام در جای خود باید بکار رود؛ در این صورت باید حدوث را با همان نوع عدم  تحلیل کرد و مخلوط نشود در حالی که برخی خلط کرده‌اند.

و این که چگونه رسیده به آنچه که مثلاً رخنه‌ای نیست، اگر صدمه و تصادف باشد نقطه توقف ندارد و به جای خاصی منتهی نمی‌شود که کار روشن شود.

استاد مصطفی‌پور: بسیاری از همین دانشمندان علوم تجربی گفته‌اند که خدا وجود دارد یعنی از همین تحقیقات علمی نتیجه گرفته‌اند که خدا اثبات می‌‌شود. پس همه نظرات بر این نتیجه منطبق نیست .

نکته دیگر این که هر چیز علم به آن نمی‌رسد و برایش مجهول است ، طبیعتا در مورد وحود و عدم آن نمی تواند حکم  بدهد.

استاد اسحاقیان: در مورد این که علم تطور و تحول و آسیب هایی در علوم وجود دارد امثال هاوکینگ بر اساس مبنای خود مشکلی نمی‌بینند و می‌گویند قوانین و اخلاق و … را بر اساس همین تحولات می‌پذیریم پس اشکال را بر مبانی  فکری آن ها باید وارد کرد ضمن آن که شبیه این آسیب‌ها و اشکالات در محصولات دین بوده مثل بت پرستی و خرافات و … .