“عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی”(جلسه چهارم) در جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

یکصد و شانزدهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با هم اندیشی اعضاء محترم در موضوع “عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی”(جلسه چهارم) سه شنبه ۵ اسفند ۹۹ ساعت ۲۰ به صورت مجازی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:

دکتر داوود مهدوی زادگان:

قدرت از عناصر اصلی فلسفه سیاسی است. اساساً در فلسفه سیاسی آنچه که بصورت تعینات می رود، قدرت است و اگر قدرت نباشد احتمالاً شاکله فلسفه سیاسی شکل نمی‌گیرد.

امام خمینی هم به همین بحث قدرت توجه دارند که در اصول فقه بحث استعلاء (اقتدار) را مطرح می کنند و معتقدند حاکم برای صدور حکم باید استعلاء و اقتدار داشته باشند. به همین دلیل آنچه قبلاً نسبت به اوامر امام خمینی برخی برداشت ارشادی داشتند اکثراً مولوی بوده و نه ارشادی، و امام به بحث استعلاء و قدرت توجه دارند.

مقام معظم رهبری هم در روزهای اول رهبر خود بر بحث قدرت توجه دارند که حالا که این مسئولیت واگذار شده است باید با قدرت پیش برویم.

بر این اساس اگر به قدرت توجه و نظر نباشد نمی‌توان دولت یا حکومتی مقتدر تشکیل داد و بدون توجه به قدرت داخلی تمام توجه به قدرت کشورها و مراکز دیگر است.

دکتر محسن رضوانی:

توجه به قدرت در فلسفه سیاسی اسلامی، توجه مناسبی نیست چون در فلسفه سیاسی(اسلامی) فضیلت مدار، قدرت مسئله اصلی نیست برخلاف فلسفه سیاسی غرب که قدرت محور و مسئله اصلی است. در فلسفه سیاسی یونان که مبتنی بر فضیلت، اخلاق و عدالت و انسان است، موضوع فلسفه سیاسی تربیت است. در آثار فلاسفه سیاسی مسلمان نیز توجه به بحث تربیت و هدایت شده است،  البته برخی افرادی که از ابتدا به صورت جدی در باب فلسفه سیاسی ورود نداشتند و با مطالعه فلاسفه غربی به فلسفه سیاسی پرداختند، چون در آثار فلاسفه سیاسی غربی توجه داشتند به موضوع قدرت در فلسفه سیاسی توجه پیدا کردند.

دکتر نجف لک‌زایی:

در فلسفه سیاسی اسلامی قدرت هدف نیست بلکه قدرت ابزار است برای تحقق هدف، که هدف فعل سیاسی، سعادت است و ابزاری برای رسیدن به این هدف که سعادت باشد، قدرت است و قدرت در دولت متجلی می‌شود. در واقع الان در فلسفه سیاسی با دو رویکرد و مکتب مواجه هستیم؛ مکتب قدرت و مکتب تربیت که در اولی قدرت هدف هست و در دومی تربیت که در دومی برای رسیدن به هدف که همان تربیت باشد از ابزار قدرت استفاده می شود.

دکتر علیرضا صدرا:

در بحث عناصر دولت که قدرت را جزو عناصر بدانیم و یا خیر؟ و اینکه قدرت را هدف بدانیم و یا تربیت را هدف؟ باید توجه داشته باشیم اگر در فلسفه سیاسی نگاه ما توحیدی باشد قدرت و حکمت از همدیگر جدا نیستند و یکی هستند و هر دو را با هم ببینیم، بلکه آنچه در فلسفه سیاسی تفاوت دارد نگاه توحیدی و نگاه غیر توحیدی است.

دکتر محسن رضوانی:

وقتی راجع به قدرت و یا سایر مفاهیم سیاسی صحبت می‌کنیم، یک موقع معنای لغوی مدنظر هست که به این کاری نداریم، و یک معنای اصطلاحی، که الان معنای اصطلاحی قدرت است که به معنای power است،  قدرت به معنای power در فلسفه سیاسی نه اینکه جایگاهی ندارد، بلکه در فلسفه سیاسی اسلامی هدایت و تربیت محور هستند و قدرت نگاه نوع اولی نیست، و اگر امر بین قدرت و تربیت دائر شود، تربیت می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.

دکتر مرتضی یوسفی‌راد:

به قول فارابی قدرت و تربیت بدون هم نمی‌توانند باشند، و جلال الدین دوانی هم معتقد است خلافت انسان بر دو چیز استوار است که یکی از آنها را قدرت می‌داند، لذا حکما هم به ضرورت حکمت و علم توجه دارند و هم به اینکه چگونه اینها را جامع عمل بپوشانیم که برای عملی شدن آنها موضوع قدرت در بحث دولت مورد توجه بوده است، گرچه قدرت هدف نبوده و هدف همان تربیت و سعادت است و قدرت ابزاری برای رسیدن به این هدف است لذا دولت باید فاضله باشد تا از طریق آن به هدف متعالی برسند.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد حسین طالبی:

چون بحث در عناصر دولت در فلسفه سیاسی اسلامی است نه هر دولتی، البته ابتدا باید معنای عنصر، معنای دولت و معنای اسلام مشخص شود چرا که اگر اینها تعریف شود اختلاف برداشتی صورت نمی‌گیرد، اینکه در اسلام آیا فقط کتاب و سنت مورد توجه هست و یا عقل هم مورد توجه قرار می گیرد؟ و اینکه عنصر ابزار است یا غیر از ابزار، بلکه هدف هم هست.

در ابتدای جلسه آقای دکتر صدرا گزارشی از سفر جمعی از اساتید علوم سیاسی برخی دانشگاههای تهران به کشور سوریه در هفته قبل ارائه کردند. این سفر در راستای طرح و برنامه های سردار سلیمانی بود که هم جنبه علمی داشت و هم جنبه سیاسی و دیپلماتیک. براساس این گزارش با توجه به شرایط لازم در دانشگاههای کشورهای عربی بویژه سوریه، عراق و لبنان برای بحث های سیاسی و فلسفه سیاسی موارد ذیل مورد تصویب قرار گرفت.