نشست علمی “حکمت عملی از منظر حکیم سبزواری” برگزار شد.

نشست علمی “حکمت عملی از منظر حکیم سبزواری” به اهتمام موسسۀ حکمت و فلسفۀ ایران (شعبۀ قم) و مجمع عالی حکمت اسلامی با حضور کارشناسان محترم حجّت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر امین عابدی‌نژاد، حجّت الاسلام والمسلمین دکتر مسلم گریوانی و حجّت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی در تاریخ ۰۸/۱۲/۱۴۰۰ برگزار شد. حجّت الاسلام والمسلمین دکتر سید احمد غفاری دبیری علمی این نشست را بر عهده داشت. در این نشست، حکمت عملی حکیم سبزواری از چهار جنبۀ اخلاق، حکومت، تربیت و سیاست مورد بررسی قرار گرفت.

دکتر خسروپناه با ذکر مقدماتی رابطۀ بایدها و نبایدها با هست‌ها و نیست‌ها را از منظر حاجی سبزواری تبیین فرمودند:

  • عقل نظری و عقل عملی با مراتب چهارگانه‌ای که دارند به ادراک هست‌ها و نیست‌ها و بایدها و نبایدها می‌پردازند.
  • مرحوم ملا هادی سبزواری در شرح الاسفار و شرح جوشن کبیر معتقد است ادراک حسن احسان و قبح اسائه توسط عقلا حاکی از این است که مدرَکات عقل عملی حتماً در نفس الامر هم وجود دارد.
  • از نظر ایشان اتفاق عقلا در حسن عدالت و قبح ظلم و مدح و ذمّ آنها نشان از بداهت و یقینی بودن‌شان دارد. همان‌طور‌که بدیهیات عقل نظری داریم بدیهیات عقل عملی هم داریم.

بر اساس این مقدمات، گزاره‌های عقل عملی هم بدیهی هستند و هم از سنخ ادراک، و هم نفس الامر دارند و بنابراین می‌توان پیوند منطقی میان هست‌ها و نیست‌ها و حسن‌ها و قبح‌ها برقرار کرد.

آقای دکتر عابدی‌نژاد تبیینی از رابطۀ حکمت و حکومت در اندیشۀ حکیم ملا هادی سبزواری ارائه دادند. ایشان به منظور جلوگیری از بروز خلط و مغالطه در تبیین آراء سیاسی سلف بر ضرورت تفکیک میان سه مفهوم کنش سیاسی، راه حلّ سیاسی و نظریۀ سیاسی تأکید فرمودند و توصیف نظریۀ سیاسی حکیم ملا هادی سبزواری را به عنوان یک مسئلۀ اصلی و محوری قلمداد کردند. ایشان تصریح کردند که حکیم سبزواری اثر مستقلی در‌باب اندیشۀ سیاسی تألیف نکرد اما می‌توان از نظریۀ سیاسی وی سخن گفت؛ چرا که در بخش مهمی از کتاب اسرار الحکم مبانی، ماهیت، اهداف و غایات حکومت، و نظریه‌های مشروعیت را توضیح می‌دهد و به نظر ما هر بحثی که این چهار جزء (مبانی، غایت، ماهیت و مسائل فلسفۀ سیاسی) را شامل شود حتماً نظریۀ سیاسی به شمار می‌آید.

آقای دکتر گریوانی به بررسی الگوی تربیت حکمی در دستگاه فلسفی حکیم سبزواری پرداختند. از نظر ایشان تربیت حکمی در نظام تربیتی حکیم سبزواری نه به معنای تربیت عقلانی یا اتخاذ روش فلسفی بلکه به معنای فلسفه‌آموزی یا فیلسوف شدن است و خود حکیم سبزواری با تأسیس یک مدرسۀ فلسفی این امر را محقّق کرد.

ایشان در ادامه بیان داشتند که به اعتقاد مرحوم سبزواری قوّه‌ای به نام عقل ـ هم در ناحیۀ نظری و هم در ناحیۀ عملی ـ به صورت ذاتی در انسان‌ها تعبیه شده که حتی اگر کودک باشند ذاتاً فیلسوف هستند و مربی فقط باید به این قوه فعلیت ببخشد. نگرش حکمت نظری، روحیۀ فلسفی و عمل فلسفی سه رکن عمدۀ تربیت حکمی است که اگر بخواهیم متربّی را فیلسوف بار بیاوریم باید آنها را مد نظر قرار دهیم.

آقای دکتر شریفی نیز در تبیین رفتار سیاسی در منظومۀ حکمی حکیم سبزواری به این مطلب اشاره کردند که گروهی با استناد به عمل و رفتار سیاسی مرحوم حاج ملا هادی سبزواری سعی دارند مدّعای خودشان مبنی بر بیگانگی فلسفۀ صدرایی با اندیشۀ سیاسی را به اثبات برسانند. ایشان در ردّ ادعا و استدلال این گروه چند نکتۀ مهم را متذکر شدند:

  • عده‌ای از فلسفه‌خوانده‌ها و صدراییان اهل اندیشۀ سیاسی نبوده و نیستند. این دلیل نمی‎شود که حکمت متعالیه فاقد فلسفۀ سیاسی باشد.
  • انسان‌ها سنخ‌های روانی مختلفی دارند و هر سنخی یک رفتار خاصی را اقتضا می‌کند. سنخ شخصیتی برخی افراد به گونه‌ای است که از اساساً روحیۀ اجتماعی و سیاسی ندارند. رفتار اینها را نمی‌توان به پای نگرش علمی و فلسفی مکتب‎شان نوشت. نمونۀ بارز آن کانت است که اهل معاشرت نبود اما اندیشۀ حقوقی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی قوی‌ای داشت.
  • عمل سیاسی همۀ افراد جامعه را نباید یکسان تعریف کرد و همچنین نباید از همۀ افراد رفتار سیاسی مشابهی را انتظار داشت. تشخیص‌ها و توانایی‌ها مختلف است و افراد رسالت‌های مختلفی برای خود تعریف می‌کنند.
  • گرچه ملا هادی سبزواری اثر سیاسی نداشت، هرگز نمی‌توان گفت که فلسفۀ او غیرسیاسی بود؛ لازمۀ فلسفۀ سیاسی داشتن نگارش اثر سیاسی نیست. ایشان اندیشه‌های سیاسی خود را در بحث نبوت، امامت و تداوم آن، و در بحث غیبت مطرح کرده است.
  • درست نیست که اندیشه و عمل سیاسی افراد و اندیشمندان دوران گذشته را با معیارهای روزگار حاضر بسنجیم. هر فرد را باید در زمان خودش و متناسب با عِده و عُده‌ای که در اختیار داشته قضاوت کنیم. کاری که ملا هادی سبزواری انجام داد (تأسیس یک مدرسۀ اخلاقی، فلسفی، حکمی، فقهی، تفسیری و عرفانی که شهرت جهانی یافت، و تربیت شاگردان بزرگی که برخی از آنها رهبران مشروطیت و عالمان بزرگ دوران‌ساز بودند) بهترین کار ممکن در آن دوران بود.