جلسه دوم کارگروه آموزش حکمت برای کودکان و نوجوانان برگزار شد.

سرکار خانم دکتر صدرفاطمه صدر توضیح داد:

چگونه تفکر حکمت‌بنیان در کودکان ایجاد کنیم؟

پژوهشگر و مدرس دانشگاه، گفت: ایجاد شوق کندوکاو، یادگیری و پرسشگری، کنترل خیال و هدایت آن به سمت تعقل و نه توهم، رعایت یکسری آداب مانند نداشتن خساست علمی و تجربه‌پذیری مثبت و شجاعت از جمله مواردی است که به ایجاد تفکر و تعقل خلاق و حکمت‌بنیان در کودک کمک می‌کند. 

به گزارش روابط عمومی مجمع عالی حکمت اسلامی، فاطمه صدر؛ پژوهشگر و مدرس دانشگاه، شامگاه ۲۳ دی ماه در نشست علمی«درآمدی بر الگوی پرورش تعقل حکمت بنیان؛ در تطبیق با فلسفه برای کودکان» که از سوی این مجمع برگزار شد با بیان اینکه در انسان‌شناسی اسلامی، انسان دارای غایت است لذا تعقل هم در این راستا یعنی کشف حقیقت و حق‌جویی و عدم کتمان حق (یعنی وقتی فرد به حق دست یافت شجاعت دفاع از آن را داشته باشد، مورد توجه است)، گفت: این الگو چون دنبال حقیقت است لذا نسبت به آن موضع دارد و خنثی نیست؛ دنبال صدق و کذب برای آن می‌گردد نه دنبال فعلا خوب‌بودن و فعلا مناسب‌بودن. همچنین دنبال چیزهایی است که معنای زندگی به او ببخشد؛ اگر مفهوم خوشبختی را به معنای فلسفی در نظر بگیریم تقریبا همه فلاسفه نسبت به آن صحبت کرده‌اند زیرا به زندگی معنا می‌بخشد.

صدر با بیان اینکه این الگوی تعقل بدون تزکیه نفس ممکن نیست، اظهار کرد: در حوزه تفکر غربی، حرکت باطنی و عمقی در تعقل وجود ندارد بلکه توسعه عرضی، وجود دارد لذا در تعقل بر مبنای اسلامی انسان به بواطن دست می‌یابد. البته ما جایی از تعبیر تعقل استفاده می‌کنیم که فرد دنبال کشف حقیقت است و برای حل مسائل به منابع حق رجوع می‌کند که البته لزوما قرآن و روایات هم نیستند.

این پژوهشگر و مدرس دانشگاه با بیان اینکه در نظام ارزشی غرب، ذهن تعقل می‌کند ولی در سیستم اسلامی، نفس انسان، تعقل دارد، گفت: کسی که تفکر و اندیشه‌ورزی می‌کند تا از دیگران کلاهبرداری کند نوعی تفکر دارد ولی مذموم است لذا مصداق تعقل محسوب نمی‌شود و به حکمت و بصیرت نمی‌رسد. سفسطه و مغالطه هم در این راستا قابل توجه است.

وی با بیان اینکه در الگوی پرورش تعقل قصد نداریم اصطلاحات تخصصی را به کودک بیاموزیم، گفت: چون اصل زندگی در معناداری آن است یعنی انسان بداند از کجا آمده است و به کجا می‌رود و طول زندگی را چگونه باید سپری کند، کودک هم نیازمند متفکرشدن در این سه اصل است تا بتواند پرسش‌های زندگی خود را با این اصول، پاسخ دهد. از این رو باید دنبال جنبه مثبت تفکر باشد.

پژوهشگر و مدرس دانشگاه با بیان اینکه انسان در عمده کارهای خود از جمله در به کارگیری اندیشه خود در منفی یا مثبت از عقل استفاده می‌کند ولی تعقل با عقل فرق دارد و صرفا به جنبه مثبت گفته می‌شود، اظهار کرد: عقل می‌تواند از منابع و روش‌های غیرحق استفاده کند ولی تعقل زمانی است که از منابع و روش حق استفاده کند.  در این الگو، تلقین و استدلال هم در کنار تعقل قرار می‌گیرد لذا کسانی که تلقین و برهان و تمثیل را ضد حکمت و تعقل می‌دانند درست نیست بلکه به خصوص در سنین کودکی این موضوعات لازم است.

وی افزود: وقتی برای کودکان حلقه فلسفه تشکیل شود در حقیقت معلم و کودکان در یک تراز قرار دارند لذا معلم دانای کل در نظر گرفته نمی‌شود و تجربه و دانش او هم مدظنر نیست و نقش هدایتگری از او گرفته می‌شود و مانند سایر بچه‌ها ایده خود را می‌دهد ولی اقتدار روشی دارد یعنی مراقبت می‌کند چیزی را به عنوان طرح درس بدهد که بچه‌ها تفکر و تعقل کنند حتی نیازمند نتیجه‌گیری و جمع‌بندی هم نیست.

صدر با بیان اینکه در این الگو، ایجاد شوق به کندوکاو، یادگیری و پرسشگری از چیزهایی است که باید در کودکان تقویت شود، گفت: مسئله، ایجاد شوق است یعنی فرد وقتی ۷ ساله و ۴۰ ساله و ۸۰ ساله دنبال پرسشگری است بدون اینکه شما جایزه به او بدهی و یا دنبال مدرک باشد.

وی افزود: همچنین مشاهده‌گری توام با علاقه و تجربه‌کردن بخشی از عقلانیت در کودک است که البته این تجربه نباید در موارد منفی مانند کشیدن سیگار  و … رخ دهد، بنابراین تجربه در موضوعات غیرآسیب‌زا مدنظر است و به ایجاد تعقل حکمت‌بنیان کمک می‌کند.

صدر با بیان اینکه درگیرشدن با مسائل و چالش‌ها از روحیات مهم است، اظهار کرد: کسانی که اهل آهسته رفتن و آمدن هستند در فضای مقلدبودن و عافیت‌طلبی قرار دارند و از حل مسائل، لذت نمی‌برند. همچنین جدل نکردن به معنای مذموم آن و داشتن ذهن یکپارچه و منسجم در شنیدن سخنان دیگران و حق‌پذیری و تسلیم در برابر حق هم نشانه تعقل است؛ البته منظور ما فقط این نیست که افراد فقط سراغ نصوص اسلامی بروند و غیر آن را نبیند بلکه منظور این است که دست به مقایسه میان اسلام و ادیان دیگر بزنند و به حقانیت اسلام پی ببرند.

 پرهیز از خساست علمی

صدر با بیان اینکه متاسفانه منبع و ماخذی برای پرداختن به تفکر خلاق از منظر اسلامی تدوین نشده است و ما درصددیم تا این نوع مباحث، صورت‌بندی شوند، افزود: در آداب گفت‌وگو و تعقل، هدف این است که ما به یک نتیجه برسیم ولی با رعایت اصول اخلاقی نه اینکه با هر روش و ابزاری بخواهیم به نتیجه برسیم؛ برای تحقق این مسئله اولین نکته آن است که خساست علمی نداشته باشیم و دیدگاه‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم. مسئله دیگر مشارکت‌ در اندیشه‌ورزی و حمایت از دیگران است. یعنی اگر کسی نظری داد ولی فن بیان او و براهین او ناقص است به او کمک کنیم یا حتی اگر کسی پیش‌فرض غلطی داشت و به او گوشزد کنیم تا رفع کند باز نوعی حمایت است.

پژوهشگر و مدرس دانشگاه با بیان اینکه کسی که دانش کافی در موضوعی ندارد نباید وارد مسئله شود و این یکی از آداب تعقل حکمت‌بنیان است، اظهار کرد: مسئله دیگر خوب‌گوش دادن است تا آن چیزی را که منظور گوینده است دریابیم. مسئله دیگر هم ایجاد باران فکری و استخری از دانش است تا هر کسی ایده و نظر و تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارد تا بهترین نظریه به دست بیاید. موضوع دیگر هم تعامل با دیگران است. 

این پژوهشگر، تلاش برای رسین به فهم مشترک را از دیگر لوازم تعقل حکمت‌بنیان برشمرد و تصریح کرد: نداشتن حس برتری‌طلبی، توهین و تمسخرنداشتن، داشتن تواضع علمی، اسکات خصم نکردن و … هم جزء آداب است.

ارتابط وهم و خیال با تعقل

صدری  همچنین در مورد ارتباط وهم و خیال و نسبت آن‌ها با عقل گفت: برخی معتقدند که تعقل بدون قوه خیال ممکن نیست و یکی از مهمترین ابزارهای تعقل، خیال است زیرا خیال به انسان امکان صورت‌بندی و تصویرسازی می‌دهد ولی این دو با هم فرق دارند؛ خیال قابلیاتی دارد که از قوه تعقل کمتر است. تفکر خلاق در کودکی خیلی فعال است  لذا وقتی ما قصه شنگول و منگول برای او بگوییم خودش تصویرسازی می‌کند که این مسئله توسعه خیال است به همین دلیل گفته شده است که برای کودکان داستان‌ها را خودتان شفاهی بگویید تا او خودش تصویرسازی کند و قوه خیالش را به کار بگیرد به جای اینکه از روی کتابی قصه بخواند که تصویرها را خودش کشیده است.

وی افزود: البته نباید اجازه داده شود که کودک در قوه خیال باقی بماند و از آن به حوزه توهم و یا خیال‌پردازی‌های گناه‌آلود نرود. کودک تا سن ۴ سالگی میان خیال و واقعیت خیلی تمایزی قائل نیست.

صدری در مورد تفاوت خیال و وهم گفت: وهم زمانی است که فرد خیالاتی در سر می‌پروراند که امکان تحقق بیرونی ندارد ولی گاهی خیالاتی مانند رفتن به فضا دارد که باعث تمایل او به تولید علم و دانش رفتن به فضا می‌شود. به تعبیر دیگر خیال، حامی و کمک‌کار عقلانیت است ولی اگر خیال طوری غلبه پیدا کند که در برابر عقل بایستد و انسان را به سمت خطر ببرد توهم خواهد شد.

حقیقت ساخت انسان نیست

این پژوهشگر با بیان اینکه حقیقت، ساخت انسان نیست، تصریح کرد: در اسلام، حقیقت ثابت فارغ از انسان مورد قبول است و انسان باید به سمت آن حرکت کند؛ ما یک نظام حقیقت داریم که مبتنی بر یکسری حقوق است؛ اگر عدالت یک حق است و تعریف و معیار و مصادیقی دارد، این عدالت، معیار حق است ولی اگر عدالت را مساوی و برابری و امر اعتباری در نظر بگیریم غیرحقیقت خواهد شد.

صدری همچنین با بیان اینکه در تفکر خلاق ما با تفکر واگرا سر و کار داریم، اظهار کرد: به تعبیر دیگر در این نوع تفکر، فرد وارد ساختارشکنی ، سنت‌شکنی و شالوده‌شکنی رفته و از چارچوب‌ها عبور کرده و خود فرد چیزی را خلق می‌کند؛ تفکر مراقبتی، هم تفکری است که با حوزه احساسات و عواطف پیوند می‌خورد؛ می‌گوید وقتی من سعی می‌کنم خودم را جای دیگری قرار دهم تفکر مراقبتی شکل می‌گیرد و البته مراقبت از فرایند تفکر و حتی توجه به تفکر خود فرد هم مراقبتی نامیده می‌شود.

این پژوهشگر با بیان اینکه برای تفکر خلاق در کودکان بازی‌ها و مراقبت‌هایی طراحی شده است، تصریح کرد: مراقبت‌های اخلاقی از حوزه خیال یکی از این مراقبت‌ها است یعنی انسان به هر چیزی فکر نکند و هر زمانی به هر موضوعی فکر نکند و هر چیزی را خیال‌پردازی و تصویرسازی نکند؛ کودکان هم متناسب با سن خودشان می‌توانند این آموزش‌ها را دریافت کنند. بنابراین تفکر خلاق و عقلانیت باید قوه خیال را مدیریت کند تا گرفتار توهم نشود.

وی افزود: فرضیه‌سازی با تفکر خلاق صورت می‌گیرد؛ فرضیه یعنی یکسری چیزهایی مدنظر است که ممکن است درست باشد و فرد به تجربه و آزمون آن می‌پردازد و اختراعات و ایده‌پردازی‌ها هم عمدتا ناشی از همکاری میان تفکر خلاق و قوه خیال است و وقتی این دو با هم کار کنند این مسئله رخ می‌دهد.