جلسه ۲۳۲ گروه علمی فلسفه با حضور حجت الاسلام حسن زاده برگزار شد.

گروه علمی فلسفه حجت الاسلام حسن زاده کریم آباد

حجت‌الاسلام حسن‌زاده کریم‌آباد:

وحدت وجود به معنای پوچی آفرینش نیست

پژوهشگر و مدرس فلسفه حوزه علمیه، گفت: اگر همه چیز فانی شود و از بین برود فلسفه خلقت زیرسؤال خواهد رفت لذا فنا را به درستی معنا کنیم و تاکید کنیم که وحدت وجود به معنای پوچی آفرینش و مخلوقات و از نابودی آنان نیست.

به گزارش حجت‌الاسلام و المسلمین داود حسن‌زاده کریم‌آباد؛ پژوهشگر و مدرس فلسفه حوزه علمیه در نشست علمی«تفسیر وحدت وجود و ادله آن» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه وحدت وجود واژه‌ای است که ما از قرن هشتم به بعد شاهد تولید آن بوده‌ایم، گفت: این تعبیر در دوره ابن عربی با محتوایی که عرفا می‌گفته‌اند همراه و هماهنگ نبوده است. عارف مدعی این تعبیر است که«خدا هست و غیر خدا نیست» البته «همین هست و نیست»، ادبیاتی است که استفاده کرده‌اند ولی هیچ عارفی، نفی کثرت نکرده است و حتی نفی کثرت هم خودش نوعی ادبیات زبانی است.

وی افزود: دو معنای کاملا متفاوت از «اینکه خدا هست و غیر خدا نیست» بیان شده است؛ اول اینکه رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند یعنی هست ولی رؤیت نمی‌شود؛ شیخ اشراق آن را به خورشید و ستاره تشبیه کرده است زیرا ستاره با وجود نوری که دارد وقتی خورشید هست بی‌نور است. کثرات هم اینطور است و وقتی حق جلوه کند و نور حق بیاید مابقی نورها زایل می‌شود و البته نه اینکه معدوم شوند بلکه نوری ندارند.

تفسیر وحدت وجودی از وحدت شهود صحیح نیست

حسن‌زاده کریم‌آباد، اظهار کرد: تفسیر وحدت وجودی از وحدت شهود صحیح نیست و ما چند طایفه از عبارات عارفان قبل از ابن عربی داریم که نشان می‌دهد ادعای آنان وحدت وجود است و نه شهود و به این معنا که حق هست و غیر حق نیست.

وی اضافه کرد: از جمله این عبارات، حدیث «کان الله و ان یکن معه شیء» از اهل سنت است که وحدت وجود را به این حدیث پیوند زده‌اند. در طول تاریخ یعنی قبل و بعد از ابن عربی خیلی‌ها این موضوع را طرح کرده‌اند؛ در روایات شیعی از جمله روایت امام کاظم(ع) هم وجود دارد؛ عین‌القضات همدانی هم آن را شرح کرده است و بعد از ابن عربی هم درمورد آن بحث کرده و آن را به ذات ربط داده‌اند جز یک مورد که آن را به تعین اول اطلاق کرده است. بعد از ابن عربی، قونوی گفته است این عبارت ناظر به عین ذات است.

 مدرس و پژوهشگر فلسفه اسلامی با بیان اینکه خیلی از عرفا این تعبیر را زیاد به کار برده‌اند که عارف به جایی می‌رسد که جز خدا نمی‌بیند و این همان وحدت وجود است، تصریح کرد: عبارت دیگری که به کار می برند و مرادشان وحدت وجود است نه شهود استناد به این روایت نبوی است که فرمودند:  : أصدَقُ کَلِمَهٍ قالَها شاعِرٌ کَلِمَهُ لَبِیدٍ :
ألا کُلُّ شَیءٍ ما خَلا اللّه َ باطلُ ؛ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : درست ترین جمله اى که یک شاعر گفته  این سخن لبید است :هلا! هر چه غیر از خدا باطل است. همچنین عبارت دیگری که عارفان به آن تمسک کرده‌اند تا بگویند مرادشان از وحدت وجود، وحدت وجود است و نه شهود محتوای راقی در مورد کلمه الله اکبر است. در دو روایت داریم که امام صادق(ع) فرمودند: ای شیء الله اکبر؛ راوی گفت: الله اکبر من کل شیء و حضرت فرمودند: حددته یعنی خدا را محدود کردی. روایت دیگری از آن حضرت داریم که استفهام انکاری مطرح کردند، فکان ثم شیء فیکون اکبر یعنی چیزهایی هست و خدا بزرگتر از آن‌ها است؟

وی ادامه داد: در مورد بایزید بسطامی هم نقل شده است که فردی همین تعبیر راوی را به کار برد و بایزید به راوی تشر زد که چرا خدا را محدود کردی؟ که همان عبارت امام صادق(ع) است بنابراین ادعای آنان این است که کثرتی وجود ندارد.

وی با بیان اینکه استفاده از واژه حدوث و قدم هم از دیگر کلماتی است که به کار برده‌اند، گفت: تعبیرشان این است که خدایی را که قدیم است از حدوث، اِفراد کنی و مختصاتش را کنار بگذاری تا حق بماند؛ تعبیراتی دارند که نفی الحدث، اثبات القدم، ان المحدث اذا قرن بالقرین …؛یعنی وقتی حادث با قدیم مقارنت بیابد لا شیء خواهد شد.

وی افزود: توضیحاتی که عرفا در این باره داده اند نشان می‌دهد مرادشان از نفی حدث و زوال و اسقاط حدث، عدم رؤیت نیست بلکه نفی هستی می‌کنند. همچنین بحث وحدانیت هم شاهدی بر این سخن آنان است که قائل به وحدت وجود هستند.

مراد از وحدت وجود پوچ بودن مخلوقات نیست

حسن‌زاده کریم آباد با طرح این پرسش که آیا مراد عرفا از اینکه می گویند وحدت وجود آیا پوچ دانستن کثرات است؟ افزود: برای روشن شدن تعبیر وحدت وجود، می توان آن را در سه ساحت طرح کرد و خیلی از اختلافات هم به خاطر عدم توجه به تمییز این ساحات بوده است؛ اولین ساحت ناظر به کان الله و لم یکن معه شیء است. نام این ساحت را وحدت وجود می‌گذاریم ولی در اینجا عبدی وجود ندارد. قونوی در نصوص گفته است تعبیر ما از این ساحت به عنوان وجود برای تفهیم است وگرنه این ساحت، هیچ تعبیری را برنمی‌تابد زیرا حق است و غیر حق نیست.

سوفسطائیان کثرات را نفی کرده‌اند

مدرس و پژوهشگر فلسفه اسلامی با بیان اینکه در طول تاریخ بشر جز سوفسطائیان کسی نفی کثرت نکرده است، اضافه کرد: یعنی در مرحله ثم خلق کل شیء کسی نفی کثرت نکرده است اما اینکه به چه معناست؟ باید گفت اینجا وحدت جود به معنای حل و فصل رابطه حق و خلق است؛ در اینجا بخش معظم اختلافات شکل گرفته است. در تعبیر«ثم یبقی و یفنی کل شیء» ساحت دیگری است یعنی بعد از خلق کل شیء باز حق می‌ماند و ماسوی الله همه فانی می‌شوند.

وی افزود: به ذهن بنده اینطور می‌رسد که در مرحله کان الله و لم یکن معه شیء، بحث ما کاملا هستی‌شناسانه است و نه اصلا نگاه معرفت‌شناسانه نداریم زیرا نه عقل و برهان بلکه شهود هم به آن راهی ندارد زیرا مرحله ذات است. در ساحت «ثم خلق کل شیء» هم مرحله معرفت‌شناسانه و هم هستی‌شناسانه است و عرفا بر سر هر دو بحث دارند. وحدت شهود کف حرف عارفان است و سقف آن، نفی وجود از ما سوی الله است یعنی در عین اینکه مخلوق‌اند از آنان نفی وجود می‌شود و عمده اختلاف آراء در اینجاست.

حسن‌زاده کریم‌آباد بیان کرد: ساحت سوم یعنی ثم یبقی و یفنی کل شیء کاملا معرفت‌شناسانه است و بحث هستی‌شناسی مطرح نیست و معاد خلق به صورت اعیان ثابته است و در اینجا هم این بحث مطرح است که اعیان ثابته مشمول علم یکطرفه خداوند هستند یا این اعیان هم به خدا علم دارند؛ در عرفان نظری گفته می‌شود که اعیان ثابته به خودشان علم ندارند از جمله صور ذهنی مثلا اگر در یک پیش دستی دو نوع میوه سیب و خیار باشد نه خیار به سیب و نه سیب به خیار علم دارد و هیچکدام هم به خود ذهن علم ندارند. قونوی در بحث اینکه علم، تذکر است می‌گوید بعید نیست ما در قوس نزول بتوانیم نوعی علم را برای اعیان ثابته تعیین کنیم و اگر اینها به صور خود در علم الهی برگردند به نوعی از وحدت وجود خواهد رسید که کمتر در آن تتبع شده است ولی در متون دینی وجود دارد و باید حل هم شود که واقعا مراد از فنای کل شیء چیست؟

وی افزود: زیرا اگر همه چیز فانی شود و از بین برود فلسفه خلقت زیرسؤال خواهد رفت لذا باید این فنا را به درستی معنا کنیم. از نظر بنده این بحث،  معرفت‌شناسانه است. البته برخی معتقدند که فانی به معنای نابودی و از بین رفتن نیست بلکه به معنای مدهوش‌شدن است و اینها هم ربطی به اعیان ثابته ندارد.