جلسه ۲۳۲ گروه علمی معرفت شناسی با موضوع “نقش صورت ذهنی در معرفت حصولی” برگزار شد.

معرفت، امری ثابت است نه نسبی

نشست علمی«نقش صورت ذهنی در معرفت حصولی» حجت‌الاسلام و المسلمین یارعلی فیروزجایی؛ استاد فلسفه حوزه علمیه، در نشست علمی«نقش صورت ذهنی در معرفت حصولی» با بیان اینکه صورت ذهنی از مفاهیم کلیدی در معرفت‌شناسی است، گفت: در علم حضوری، صورت ذهنی و ادراکی به میان نمی‌آید مگر در جایی که معلوم، خود صورت ذهنی باشد و نیازی به وساطت صورت دیگری نداشته باشد؛ عموم حکما ادراک را همان صورت ادراکی و ذهنی می‌دانند یعنی اگر به چیزی علم داریم صورتی از آن داریم لذا شرط علم داشتن صورت ذهنی مطابق با واقع است.

وی با بیان اینکه این تعریف در سخنان ارسطو و افلاطون و حکمای بعدی و همه فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب تا قرن بیستم آن را پذیرفته‌اند، ادامه داد: در فلسفه اسلامی این صورت عرض و کیف نفسانی بود که عارض بر نفس بود ولی ملاصدرا اتحاد عقل و عاقل و معقول و حس و محسوس را مطرح و رابطه صورت با نفس را رابطه اتحاد و نه عرض می‌داند. در فلسفه معاصر غربی و تحلیلی و ذهن معاصر حکمایی هستند که نقشی برای صورت ذهنی در معرفت قائل نیستند.

رد رابطه معرفت با صورت ذهنی

فیروزجایی افزود: کسانی مانند ویتکنشتاین و … معتقدند که اگر معرفت وابسته به صورت ذهنی باشد امری شخصی و غیرقابل انتقال خواهد شد در صورتی که علم مال مشاع همگان است. بنابراین بررسی این مسئله خیلی مهم است زیرا تفکیک میان علم حضوری و حصولی زیر سؤآل خواهد رفت و یا باید نفی کنیم و یا تقریر دیگری ارائه کنیم. ما وقتی سخن از صورت ذهنی می‌کنیم تعریف ذهن خیلی برای ما اهمیت ندارد و مراد از آن صورت ادراکی است و فی‌الجمله مراد از ذهن هم ساحت ادراکی نفس است؛ برخی گفته‌اند ذهن همان قوه‌ای است که نفس به واسطه آن ادراک می‌کند البته برخی ذهن و نفس را یکی می‌دانند.

وی با بیان اینکه صورت معانی مختلفی دارد و مراد ما از صورت مثال شیء است، اظهار کرد: صورت گاهی در برابر معناست یعنی امر مدرک جزئی که با حواس ظاهری درک می‌شود مانند رنگ و صدا اما گاهی اموری مانند دوستی و دشمنی داریم که با حواس ظاهری درک نمی‌شوند، بنابراین صورت اعم از حواس ظاهری است و شامل مفاهیم و معانی هم هست.

استاد فلسفه حوزه علمیه با بیان اینکه صورت ذهنی مختص ماهیت نیست، به تفکیک صورت و تصویر پرداخت و گفت: صورت ذهنی یا ادراکی تصویر بصری نیست چه تصویری که روی کاغذ نقاشی شود یا صورتی که از طریق چشم برای ما حاصل شود؛ صورتی که حکما در برابر معنا طرح کرده‌اند هم شامل صور چشم و شامه و لامسه و ذائقه و همه حواس انسان است یعنی انسان بویی را هم که ادراک می‌کند صورت بویایی است یا وقتی انسان صدایی را بشنود باز صورت شنیداری دارد. اگر صورت فقط بصری باشد پذیرفتن اینکه علم ما به چیزی همان صورت است بیشتر قابل پذیرش است.

استاد حوزه افزود: فلاسفه، صورت‌دان‌هایی قائل هستند یعنی به عقل فعال قائل‌اند آن هم به منزله موجوداتی که در عقل فعال قرار دارند؛ در انسان غیر از اینکه ما با عاقله صورت‌های عقلی را درک می‌کنیم مخزنی برای صور خیالی هم داریم که این صورت‌ها در این مخزن حفظ و نگهداری می‌شوند و مخزن دیگری هم برای معانی قائل هستند.  حکما می‌گویند علم ما به اشیاء همین صورت‌هایی است که برای ما حاصل می‌شود. صورت اشیاء در قوه دراکه انسان نقش پیدا می‌کند لذا اگر صورت بصری باشد در بدو امر قابل پذیرش‌تر است .

تشبیه ذهن به لوح موم‌گونه

وی ادامه داد: افلاطون در بحث توضیح خطا تمثیلی مطرح کرده و می‌گوید ذهن انسان مانند لوحی است که نقش‌ها به خوبی روی آن موم نقش نمی‌بندد و زمینه برای خطای انسان فراهم می‌شود؛ البته بنده ندیده‌ام که این حکما برهانی برای این مسئله داشته باشند که علم ما به اشیاء از طریق صور است یعنی این صور علم ما را تشکیل می‌دهند مگر ابن سینا؛ او در الهیات شفا و در نمط سوم اشارات مطالبی آورده است؛ ایشان در الهیات شفا از علم به عنوان یکی از کیفیت نفسانی بحث کرده است. اول اینکه شبهه اینکه چگونه ما به جوهر علم پیدا می‌کنیم می‌پردازد و بعد به علم ما به معقولات می‌پردازد. ایشان در نتیجه بحث خود علم به معقولات و پدیده‌های ظاهری را حصولی می‌داند و خلاصه حرف او این است که اینطور نیست که خود اشیاء در ما بیایند و صورت آنها می‌ایند و معقولات هم اینطور هستند بلکه صورت آن‌ها در ما به صورت عرض و نه قائم به ذات در وجودمان محقق می‌شوند.

فیروزجایی بیان کرد: ایشان معتقد است آثار اشیاء که حکایت از اشیاء دارد در وجود انسان محقق شده و علم ما به اشیاء هم ناشی از همین صورت است و حکمای دیگر هم این نظر را گرفته‌اند؛ سؤال این است که به چه دلیلی شما می‌گویید علم ما به اشیاء از طریق صورت و مثال آنان است؟ ممکن است کسی بگوید سه حالت برای ما متصور است؛ یکی اینکه خود اشیاء  یا صورت آن بری ما حاصل باشد و سوم اینکه خود شیء و مثال آن برای ما حاصل نیست بلکه ما آن اشیاء را با اینکه حاضر نیستند مشاهده می‌کنیم.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه در علم حضوری به یک شیء، خود شیء علم ما را تشکیل می‌دهد، اضافه کرد: فلاسفه گفته‌اند علم به یک شی یا با حضور خود شیئ در نزد ما هست و یا با حضور صورت آن شیء در ما لذا فرض سوم را چگونه توجیه می‌کنند. بنده معتقدم حکما این را از تعریف علم آورده‌اند؛ ابن سینا در اشارات علم را طوری تعریف کرده است که براساس آن باید صورت را هم بپذیریم. او می‌گوید که ادراک شیئ این است که حقیقت شیئ در نزد مدرک باشد. او استدلال کرده است که این ادراک، همان صورت است یعنی ادراک تمثل صورت شیئ در نزد مدرک است.  از نظر وی شیء هم یا خود حقیقت شیئ خارجی است یا مثال آن.

ثبات معرفت و علم

فیروزجایی در خاتمه در مورد اینکه با توجه به مباحث آیا معرفت و علم ثبات دارند؟ اظهار کرد: معرفت ثابت است البته انسان ممکن است دچار غفلت شود و فراموش کند و یا بر معرفت انسان افزوده و ابعاد جدیدی بر علم اضافه شود و این به معنای حرکت علم نیست. ممکن است ما به چیزی علم داشته باشیم و این علم متوقف بر وجود شیئ باشد ولی ممکن است چیزی وجود نداشته باشد ولی از طریق استنتاج به علم برسیم. مثلا در مقایسه علوم به علم جدید و یا علم به معلومات جدید می‌رسیم با اینکه آن شیء در خارج وجود ندارد.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه آیا معرفت و علم ثبات دارند؟ اظهار کرد: معرفت ثابت است البته انسان ممکن است دچار غفلت شود و فراموش کند و یا بر معرفت انسان افزوده و ابعاد جدیدی بر علم اضافه شود و این به معنای حرکت علم نیست. ممکن است ما به چیزی علم داشته باشیم و این علم متوقف بر وجود شیئ باشد ولی ممکن است چیزی وجود نداشته باشد ولی از طریق استنتاج به علم برسیم.