پنجمین نشست تخصصی گروه فلسفه علوم انسانی برگزار گردید

نجمین نشست علمی گروه فلسفه علوم انسانی با موضوع قرائت های چهارگانه در تعریف و تحقق علم دینی (قرائت هیدگری، گادامری، رایشنباخی و مکّملی) در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد با ارائه دکتر جهانگیر مسعودی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در چهارشنبه ۲۶ فروردین ماه  برگزار گردید.
دکتر مسعودی با این توضیح که تمدن اسلامی نوین، که ادعای ما و نظام اسلامی است، نیازمند فلسفه های مضاف اسلامی و علوم انسانی اسلامی نوینی است، سخنرانی خود را آغاز کرد. دکتر مسعودی با طرح این پرسش‌ها که آیا چنین چیزی امکان پذیر و قابل تحقق است؟ وآیا می توان علوم انسانی اسلامی و فلسفه های مضاف اسلامی داشت؟ اظهار داشت: پاسخ این سوال کاملا وابسته به این است که ما چه تعریف و تصویری از علوم دینی داشته باشیم. به لحاظ عملیاتی هم، برای اینکه بحث حاضر چندان از واقعیت فاصله نگرفته باشد و صرفا بحثی فرضی و انتزاعی نباشد، بهتر است دوباره نگاهی به جهان تحقق داشته باشیم و این سوال را مطرح کنیم که :
آیا در جهان دانش، نمونه ای از علم دینی محقق داریم؟، اگر داریم این نمونه به چه معنا علم دینی محسوب می شود؟ و بر اساس چه فرایندی توانسته صورت تحقق یافته علم دینی باشد؟
از نظر ایشان مشخص ترین نمونه ی علوم دینیِ محقق، فلسفه های دینی، و بطور مشخص برای ما فلسفه یا همان متافیزیک اسلامی است، که در تایید یا رد این نمونه ی ادعایی نیز اتفاقا نیازمند رویکرد تعریفی به قضیه باید بود، و اتفاقا مخالفین جدی این معنا و مصداق نیز با تکیه بر رویکرد تعریفی به رد علم دینی پرداخته اند. وی نمونه مخالفین این مدعا را مصطفی ملکیان دانست که می گوید: با توجه به تعریف فلسفه و تصویری که از اسلام دارد، فلسفه اسلامی ، نه فلسفه است و نه اسلامی است.
به همین مناسبت ایشان در پاسخ به مساله ”امکان و چگونگی تحقق علم دینی“ عنوان کرد ما نیازمند رویکرد تعریف محور و استناد به مباحث تعریفی هستیم و همچنین در مقام پاسخ به انتقادات و نقدهای مخالفین نیز باید از مقام و محتوای تعریف آنان شروع کرد، از جمله پاسخ به نقدهای مصطفی ملکیان.
در ادامه مباحث، دکتر مسعودی به چند رویکرد و قرائت در تعریف علم دینی پرداخت که به اختصار در ذیل به آن ها اشاره می‌شود:
۱.       قرائت رایشنباخی
هانس رایشنباخ، فیلسوف معروف علم که منسوب به حلقه وین و پوزیتیویست های منطقی است در علم قایل به دو ساحت و مقام است؛ یکی مقام و ساحت کشف و گردآوری(context of Discovery ) و دیگری ساحت و مقام داوری و قضاوت(context of Justification).
بر طبق نظر وی، ما در مقام شکار که مقام دستیابی به علوم و ایده های شخصی است، محدودیتی برای استفاده از منابع و امکانات  مختلف نداریم اما وقتی که به مقام داوری می رسیم، یعنی مقام شکل گیری علم جمعی، باید ایده ها و فرضیه های خود را به کمک روش خاص آن علم مورد آزمون قرار داده و تبدیل به علم جمعی کنیم.بر این اساس  و بر مبنای تقسیم او، تعریف علم دینی می تواند این باشد:
دانشی که در مقام شکار، از ایده ها و آموزش های دینی بهره می برد و در مقام داوری، از ابزارهای داوری در آن علم.
۲.       تصویر گادامری یا دیالوگی
در بحث مهم و پردامنه و پر تاثیر ” عقل و دین“ نظریه مختار دیدگاهی است با عنوانِ” گفتگوی توافقی یا دیالکتیک هرمنوتیکال میان عقل و دین“که مبنای طرح این قرائت دوم است.
بر اساس نظریه هانس گئورکگادامر، موسس هرمنوتیک فلسفی، فهم ما از یک متن حاصل امتزاج دو افق متن و خواننده(مفسر) است( Fusion of Horizon). فهم اساسا هویتی دیالوگی دارد و نتیجه گفتگوی واقعی میان دو طرف است. در این دیدگاه که نه متن محور و نه مولف محور و نه مفسر محور است، همه اطراف قضیه اصالت دارند و هیچکدام بتنهایی نقش اول را ایفا نمی کنند. بدینسان رویکرد گادامر یک رویکرد گفتگویی است.
بر طبق نگاه گادامر از فهم، می توان از علم دینی یک تعریف گفتگویی ارایه داد. علم دینی علمی است که از امتزاج دو افق علم و دین در ذهن عالم دینی پدید می آید؛ اگر دین درناحیه مشخصی، مثلا در باره ی روان انسان، آموزش هایی داشته باشند و از سوی دیگر، دانشی تجربی چون روانشناسی نیز تئوری ها و ایده هایی در باب شناخت روان آدمی داشته باشد، می توان تصور کرد که روانشناسی دینی یک نوع دانش و دیسیپلین خاص است که از امتزاج این دو در ذهن یک اندیشمند و یا در محیط مشترک و بین الاذهانیِ گروهی از اندیشمندان  بوجود آمده است.  این امتزاج نتیجه یک گفتگوی واقعی و در واقع نتیجه اصالت دادن به هر دو سوی گفتگوست.
۳.       تصویر هیدگری یا اکوسیستمی
بر اساس نگاه هیدگر هر یک از ما در جهانی(world) افکنده شده ایم(projected)، یک جهان فکری و فرهنگی، جهانی از باورها و پیش ساختارهای ذهنی(pre structures). این جهان، جهان تنفس فکری ,و فرهنگی ماست.
زیست جهان انسان به تمام افکار و اعمال و احساسات و خروجی های وجود انسان شکل و رنگ و بو می دهد. انسانی با یک زیست جهان و با یک اتمسفر و اکوسیستم سنتی قطعا نمی تواند علم یا صنعت یا هنری بیافریند که رنگ و بوی سنتی ندهد، و در مقابل انسانی که واقعا جهان و اکوسیستی مدرن دارد، بخواهد یا نخواهد، هر چه تولید می کند مدرن خواهد بود.( از کوزه هر آن برون تراود که در اوست).
ایشان با بررسی اصطلاح جهان(world) در هیدگربا دیگر فیلسوفان بیان کرد این اصطلاح متناظرهایی در فیلسوفان دیگر دارد که عبارتند از: زیست – جهان (life – world) هوسرل، سنت و افق ( tradition & horizon) در گادامر، گفتمان (discourse) در فوکو، بازی های زبانی(linguistic games)، پارادایم(paradigm) در توماس کوهن، و همچنین اصل سنخیت میان علت و معلول، که از مباحث مهم فلسفه حکمت متعالیه است نیز بر این حقیقت صحه می گذارد.
وی با استناد به سخن اتینژیلسون، در پایان کتاب ”روح فلسفه قرون وسطی“، اظهار داشت: ژیلسن چنین تصویری از فلسفه مسیحی ارایه می دهد.؛ از دیدگاه وی ، مسیح با دم مسیحایی خود روح تازه ای در کالبد انسانهای زمانه خود دمید و از آنها انسانهایی جدید با دنیایی جدید بوجود آورد. از آن سو به بعد این انسان جدید مسیحی، هر چه تولید می کرد، رنگ و بوی مسیحیت می داشت.
دکتر مسعودی عنوان کرد: همین تعبیر را می توان در تعریف علم دینی بکار گرفت؛ علم دینی علمی است که انسانی دینی، که جهان و اکوسیستم درونی او دینی شده است بوجود می آورد، انسانی که در فضا و اتمسفری دینی تنفس فکری و روحی می کند.
۴.       قرائت مکملی یا دوبرویی
در تشریح این قرائت، دکتر مسعودی با ذکرمثالی در باب دو نظریه متفاوت در فیزیک کلاسیک (از قرن ۱۷) در باره ماهیت نور، نظریه ذره ای آیزاک نیوتن و نظریه موجی کریستین هویگنس بیان داشت: در فیزیک کوانتوم این دو نظریه همدیگر را نفی نمی کنند بلکه تکمیل می کنند و در یک دیدگاه جامع با عنوان ” نظریه مکملی“ قرار می گیرند.گروه بسیاری در طرح دیدگاه مکملی نقش داشته اند که از همه بیشتر لویی دوبروی، فیزیکدان معروف فرانسوی  با ارایه نظریه ذره ای – موجی برای نور و الکترون و بطور کلی هر نوع ماده و ایجاد ارتباط میان فیزیک ماده(ذره) و فیزیک موج  برنده جایزه نوبل در ۱۹۲۹  شد. همزمان و پس از وی نظریه مزبور در میان فیزیکدانان جدید، بویژه طرفداران فیزیک کوانتوم پیروان بسیار دارد، کسانی چون : آلبرت اینشتین،ماکسپلانک، نیلز بور و دیگران. به اعتقاد آنان تمام ذرات بنیادی در عالم، هم حالت و خاصیت ذره ای دارند و هم حالت و خاصیت های موجی حتی ذرات ترکیبی بالاتر چون اتم ها و مولکول ها. با این بیان، در قرائت مکملی از علم دینی، با الهام از فیزیک مدرن، تاکید براین است که : اولا، لازم نیست برای علم دینی یک ماهیت و یک تعریف اخذ کرد و ثانیا، علم دینی می تواند صورت هاییتحققی و تعریفی متنوعی داشته باشد.
لازم به ذکر است دراین نشست، اساتید حوزه و دانشگاه حضور داشتند و پرسش هایی پیرامون این موضوع و اظهارات سخنران جلسه بیان کردند که دکتر مسعودی به آن‌ها پاسخ گفت.