سی امین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی با موضوع “ضرورت امتداد فلسفه در حکمت عملی به لحاظ غایت(جلسه دوم)” با ارائه “حجت الاسلام محمد تقی شفیعی“ و با حضور اعضاء محترم گروه یکشنبه ۲۲ دی ۹۸ ساعت ۱۸ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
غایت نهایی فلسفه، شناخت حقایق همه موجودات و استکمال نفس ناطقه انسانی است. اکنون این پرسش وجود دارد که آیا برای تحقق چنین غایتی، فلسفه نظری کافی است و یا به فلسفه دیگری نیاز است؟ این ارائه با روش تحلیلی به دنبال تبیین این واقعیت است که برای تحقق کمال نهایی انسان، به فلسفه و حکمت عملی احتیاج است و امتداد فلسفه نظری در فلسفه عملی در این راستا ضروری است. از نگاه فیلسوفانی مانند فارابی و ابنسینا، برای رسیدن انسان به سعادت و کمال نهایی، تنها فلسفه نظری که به شناخت حقایق موجوداتی میپردازد که اراده و اختیار انسان در تحقق آنها دخالت ندارد کفایت نمیکند، بلکه دستیابی به آن نیازمند فلسفه دیگری به نام حکمت عملی است که به شناخت موجوداتی که اراده و اختیار انسان در تحقق آنها دخیل است میپردازد. به دیگر سخن تامین غایت نهایی انسان به شناخت حقایق ارادی و عمل به آنها برای کسب فضائل وابسته است و دانش متکفل این شناخت، علم مدنی و یا همان حکمت عملی است. بنابراین سعادت انسان برآیند دستیابی به فضایل نظری و فضایل عملی است و انسان با شناخت حقایق موجودات و نیز انجام رفتارهای نیک و برخوردار بودن از فضائل و دوری از رزائل است که به سعادت قصوی میرسد.
به بیان دیگر سعادت برآیند دستیابی انسان هم به فضایل نظری (حق) و هم به فضایل عملی (خیر) است و فضایل نظری با عقل نظری و فضایل عملی با عقل عملی به دست میآید.[۱] یعنی بخشی از فضایل نظری که مربوط به شناخت حقائق موجوداتی است که به اراده انسان نیست با حکمت نظری تامین میگردد و بخشی دیگر که در مورد شناخت حقائق موجوداتی است که در حیطه اراده انسان است توسط حکمت عملی محقق میگردد و در نهایت بخش دیگر سعادت با عمل به آموزههای حکمت عملی تامین میشود و در این هنگام است که انسان به آن سرمنزل مقصود یعنی سعادت قصوی نائل میگردد.
[۱]. ابنسینا، اشارات، ج۳، ص ۳۴۰٫