“محبت در فلسفه سیاسی متعالیه” در شصت و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

شصت و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع  “محبت در فلسفه سیاسی متعالیهبا ارائه آقای دکتر شریف لک زایی” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶  ساعت ۱۹:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
یکی از مباحث مهم فلسفه سیاسی که در دوره معاصر کم­تر بر آن تأکید شده موضوع محبت و دوستی است. این موضوع که جایگاه مهمی در فلسفه سیاسی دارد، اما در دوره معاصر کم­تر به آن پرداخته شده است. تا آنجا که من مطلع هستم به زبان فارسی تنها پنج مقاله منتشر شده است که آن هم بیشتر در حوزه مباحث فلسفه و اندیشه سیاسی مغرب زمین است. از این رو این بحث نیازمند توجه بیشتری است.
در ردیابی مباحث در آثار متفکران مسلمان فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی مباحثی در زمینه محبت دارند که قابل اعتنا است. اما در سه اثر از آثار ملاصدرا هم مشاهده می­کنیم که طرح مبسوط­تری از موضوع محبت صورت گرفته است. ملاصدرا در رساله الشواهد الربوبیه، کتاب المبدأ و المعاد و رساله کسر اصنام الجاهلیه بحث­های مبسوطی در موضوع محبت دارد که قابل اعتنا است. برای مثال ایشان در رساله سه اصل از نشانه­های دوستداران خدا که تعبیر دیگری از نشانه­های رئیس اول است با تمرکز بر بحث محبت مباحث مهمی طرح می­کند که محورهای آن عبارتند از: ۱. مرگ دوستی و محبّ شهادت؛ ۲. تنهایی و انس و مناجات با خداوند؛ ۳. دائماً در راه دوست بودن با انجام مستحبات و….؛ ۴. دوست داشتن علم و علما؛ ۵. مهربانی با خلق خدا و دشمنی با کفار و…؛ ۶. ترس از هیبت محب؛ ۷. پنهان داشتن محبت و اجتناب از ادعا؛ ۸. شناخت تمایز میان خواطر و وسوسه­های شیطان.
تفصیل محورهای مذکور را در کتاب فلسفه سیاسی صدرالمتألهین به تفصیل بحث کرده ام و البته همچنان این محورها قابل بحث و گفتگو است. همچنین در دو اثر دیگر به محبت خداوند نسبت به مخلوقات و محبت رسول خدا نسبت به خلق الله به تفصیل سخن می­گوید.
با این نگاه البته رویکرد ایشان الهی و توحیدی است و محبت باید رنگ الهی داشته باشد. بنابراین محبت­های دنیایی در نزد ایشان فاقد اهمیت است مگر این که رنگ و بوی الهی و توحیدی داشته باشد. از منظر ملاصدرا محبت، سرّی از اسرار خداوند در قلوب بندگان است و در تعریف آن هم می­نویسد محبت «ابتهاج به چیزی موافق، خواه موافقتش عقلی باشد یا حسی و خواه حقیقی باشد یا مظنون» است. با این نگاه البته صدرا تأکید می­کند که محبت خداوند نسبت به بندگان برخلاف نظر برخی متکلمان حقیقی است و نه مجازی.
در بحث حاضر مدعا این است که با توجه به آثار و آرای ملاصدرا محبت می­تواند به ایجاد انسان متعالی، جامعه متعالی، نظام متعالی، و سیاست متعالی کمک نماید. از این رو و با توجه به حجم آثار ملاصدرا می­توان گفت محبت یکی از ارکان فلسفه سیاسی او است و صدرالمتألهین با تفصیل بحث محبت بر آن است که به همبستگی اجتماعی کمک بنماید. با چنین رویکردی است که صدرالمتألهین در آثار خویش بحث عبادات را پیش می­کشد و انتظار او از عبادات این است که بتواند به محبت و افزایش انس و الفت میان افراد کمک نماید و امور از این طریق به نحو بهتری سامان یابد. درواقع محبت تنها در نسبت میان خدا و رسول خدا و حاکم و مردم نیست بلکه از پایین ترین لایه­های اجتماعی و از جمع­های کوچک باید آغاز شود و در نهایت به بزرگ­ترین جمع­ها سرایت یافته و به تعمیق محبت در میان همه انسان­ها کمک نماید. افزون بر این که در ارتباط انسان و خداوند و نیز رسول خدا نیز ایشان از حضور پررنگ محبت سخن می­گوید و بر آن است که از این مسیر برای بسط محبت میان خلق بهره­برداری نماید.
در هر حال با توجه به مباحث مختلف صدرالمتدلهین درباره محبت نکات قابل توجه به قرار زیر است:
اول، این موضوع مبتنی بر مناسبات طرفینی است. چنان که خداوند هم می­فرماید: یحبهم و یحبونه (مائده، ۵۴). بنابراین هم حاکم می­باید محبت مردم در دلش نهفته باشد و هم مردم حاکم را دوست داشته باشند.
دوم، جزء جدایی ناشدنی یک جامعه متعالی است و بدون حضور محبت، امور به سامان نخواهد رسید. چنان که برخی از متفکران محبت را برتر و فراتر از عدالت می­نشانند.
سوم، محبت در عرصه اجتماعی یک کنش ارادی و اختیاری است و از این رو نسبتی با آزادی می­یابد. انسان با ارادۀ آزادانه­ای به تحبیب قلوب می­پردازد.
چهارم، جامعه مطلوب با ایفای مسؤولیت و در پرتو محبت شکل می­گیرد و جامعه ساخته شده مطلوبی از قبل وجود ندارد و باید به توسط مردم ساخته شود.
پنجم، سرریز تمام این مباحث به ارتقای وجودی انسان و تعالی جامعه و نظام و سیاست ختم می­شود.