بحران فلسفه سیاسی در ایران امروز” در شصت و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

شصت و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی برگزار شد
شصت و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع  بحران فلسفه سیاسی در ایران امروزبا ارائه “حجت الاسلام دکتر داود مهدوی زادگان” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶  ساعت ۱۹:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

۱- نهضت مشروطیت ( ۱۲۸۵ ش ) سر آغاز تحولات بنیادینی بود که مفهوم ایران امروز را پدید آورد ؛ لیکن با وقوع انقلاب اسلامی این مفهوم عمق بیشتری پیدا کرد و به عبارت دیگر ایران امروز پر رنگ تر شد . به طوری که همه اقشار جامعه را درگیر خود کرد . بنابر این ، می توان مبدا ایران امروز را در ایران بعد انقلاب اسلامی اعتبار کرد .
 ۲- مهم ترین ویژگی فکری – سیاسی ایران امروز، مساله فلسفه سیاسی است و شاید بتوان از آن با عنوان « رویارویی فلسفه های سیاسی » یاد کرد . در گذشته فلسفه سیاسی سلطانی ، از نظام سیاسی حاکم دفاع می کرد . اما در دوره مشروطه این فلسفه سیاسی با چالش روبرو شد . البته چالشی که می توانست جدی باشد ولی فی الواقع اینطور نشد بلکه نظام سلطانی همچنان پابر جا ماند و فقط مبانی فلسفی آن تغییر کرد . اگر نظام سلطانی در گذشته برای اثبات مطلوبیت خود از مبانی کلامی و فلسفی بهره می برد ، بعد نهضت مشروطه به ویژه در دوره پهلوی بر ستون های فکر غربی یا سکولار استوار گشت . با وصف این ، ماهیت استبدادی این نظام مانع بزرگی در راه رویارویی فلسفه های سیاسی حاضر در صحنه بود . از این رو ، رویارویی جدی تاوقوع  انقلاب اسلامی به تاخیر افتاد . در شرایط جدید ، فلسفه سیاسی امامت و ولایت توانست نظام سیاسی مورد نظر خود را پایه گزاری کند . لیکن این نظام سعی در سرکوب فلسفه های سیاسی رقیب نکرد بلکه بویژه در مراکز دانشگاهی و حتی حوزوی مجالی برای ابراز آنها فراهم ساخت .
۳- نمایندگان فلسفه های سیاسی رقیب تلاش گسترده ای برای القای فقر تئوریک فلسفه سیاسی امامت و ولایت دارند . فقر تئوریک به معنای ناتوانی فلسفه سیاسی در دفاع عقلانی از نظام مطلوب خود است . در چنین حالتی ، فلسفه سیاسی با بحران معرفتی مواجه می شود .
۴- فرضیه مختار آن است که واقعیت امر خلاف چنین ادعایی را اثبات می کند  ؛ یعنی این فلسفه های سیاسی رقیب است که با بحران یا فقر تئوریک درگیر است . زیرا از مطالعه تلاش فکری نمایندگان آنان به این نتیجه می رسیم که فلسفه سیاسی نزد آنان یا غایب است و یا ظهوری خود بنیادانه و مستقلی ندارند . در اینجا به برخی از تلاش های فکری نمایندگان فلسفه های سیاسی رقیب اشاره می شود :
۱ . سنت گرایان ؛ مانند دکتر  سید حسین نصر، اساساً از ورود به این مساله پرهیز می کند .
۲ . مفسرین مشروطه ؛ مانند دکتر فریدون آدمیت که با مشکل درونی نظام سلطانی مواجه هستند .
۳ . بازخوانی فکر سیاسی تجدد در ایران  ؛ مانند دکتر سید جواد طباطبایی که تا کنون نتوانسته فلسفه سیاسی منسجمی را از اندیشه ترقی ایرانی متجدد استخراج کند .
۴ . ترجمه فلسفه های سیاسی مدرن ؛ مانند دکتر حسین بشیریه که صرفاً گردآورنده و نشر دهنده قرائت های فلسفه سیاسی مدرن است .
۵ . میراث داران شورشیان انقلابی ؛ گروهی که از اندیشه انقلابی دکتر شریعتی تبعیت می کند . مشکل این گروه غیبت فلسفه سیاسی است .
۶ . روشنفکری دینی ؛ مانند دکتر سروش و محمد مجتهد شبستری که در نقد حکومت دینی و اسلام فقاهتی  و دفاع کلی از سکولاریسم سیاسی باقی مانده است .
۷ .  اصحاب فقه المشروطه ؛ این جریان تلاش دارد میراث فقهی مرحوم نایینی را به مثابه بدیل فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی معرفی کند ولی با دو چالش اساسی مواجه است :
۱ – ۷ . چگونه فقه نایینی ره ما را در آستانه تجدد قرار می دهد ؟
۲ – ۷ . پرسش از ماهیت تنبه الأمه نایینی ره است . آیا باید این کتاب را اثری فقهی دانست یا کلامی است ؟
۸ . کنش گران کلاسیک ؛ این گروه عمدتاً به شرح مفاهیم و ایدئولوژی سیاسی مشغول هستند و از فلسفه سیاسی مشخصی دفاع نمی کنند .

✍ نتیجه گیری :
مطالعه هشت جریان فکری فعال در حوزه اندیشه سیاسی ایران امروز بیان گر این مساله مهم است که تاکنون هیچ یک از این جریان ها موفق به ارایه فلسفه سیاسی منسجم و عقلانی که به مثابه برابر نهاد فلسفه سیاسی امامت و ولایت تلقی شود ، نشده اند . اساساً، فلسفه سیاسی در برخی از این کوشش ها غایب است .

* تکمله این بحث در پرداختن به دو پرسش زیر است :
۱. دلایل و چرایی بحران در فلسفه سیاسی ایران امروز ؟
۲.  پیامدهای سیاسی و اجتماعی این بحران در ایران امروز ؟