“بررسی راه های اثبات تجارب دینی و مکاشفات عرفانی” در هفتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه دین+خلاصه بحث

هفتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه دین برگزار شد
هفتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه دین با موضوع بررسی راه های اثبات تجارب دینی و مکاشفات عرفانی با ارائهحجت الاسلام دکترسید جابرموسوی راد  و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۲۸ آذر ۹۶  ساعت ۱۹:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

در غرب، اصطلاح تجربه دینی شامل هرگونه احساس حضور خدا، وحی و مکاشفات عرفانی می شود. در مورد اعتبار تجارب دینی و مکاشفات عرفانی نظریات مختلفی طرح شده است:
  1. دیدگاه رایج فیلسوفان و عرفای مسلمان: از نگاه فیلسوفان و عرفای مسلمان: الف: تجارب دینی و مکاشفات عرفانی منبع مستقل معرفتی هستند. ب: مکاشفات عرفانی به علم حضوری درک شده و معتبرند و اگر خطایی وجود دارد در تفسیر و تطبیق است.
توضیح بیشتر و بررسی این نظریه در ذیل دیدگاه مختار خواهد آمد.
۲. دیدگاه مختار: دیدگاه مختار این است که باید بین انواع تجارب دینی تفکیک قائل شویم:
الف: اگر بتوانیم وحی را نوعی تجربه دینی بدانیم: دلیل خاصی بر اعتبار وحی وجود دارد.
ب: نسبت به اصل وجود خداوند: انسان علم حضوری به وجود خداوند دارد.
ج: مابقی تجارب دینی (مکاشفات عرفانی): دلیلی بر اعتبار این قسم تجارب وجود ندارد اگرچه که ممکن است این تجارب بعضا معتبر باشند ولی این تجارب، مردّد بین تجارب معتبر و غیرمعتبر هستند.
فیلسوفان و عرفای مسلمان برای اثبات اعتبار مکاشفات عرفانی گفته­اند: تجارب عرفانی با علم حضوری درک می شوند و خطا در آن ها راه ندارد.
در نقد این دیدگاه می­توان گفت:
اولا: در این که صور خیالی با علم حضوری درک می شوند شکی نیست اما این که متعلق این صور با علم حضوری درک شوند، دلیلی ندارد. علم حضوری سه قسم است (علم انسان به خود و حالات نفسانی­اش، علم علت به معلول و علم معلول به علت) و مکاشفات عرفانی در هیچ کدام از این اقسام قرار نمی­گیرند.
ثانیا: خطاهای مکرر و تضاد تجارب عرفانی دلیل بر این است که این تجارب با علم حضوری درک نمی­شوند. این خطاها در خود مکاشفات رخ می­دهد، نه صرفا در تفسیر و تطبیق آن­ها.
برخی در پاسخ گفته­اند: گرچه در مکاشفات عرفانی خطا رخ می دهد ولی راه کشف مکاشفه معتبر از غیر معتبر وجود دارد (با مراجعه به عقل یا نقل و …)
در پاسخ می­توان گفت اگر مراد عینیت کامل مکاشفه با عقل و نقل استِ‌، در این صورت منبع معرفتی ما همان عقل و نقل است و مکاشفه عرفانی معرفت جدیدی به ما نمی دهد. و در صورتی که مراد صرف عدم مخالفت است، هم­چنان این مکاشفات نیازمند دلیلی برای اعتبار هستند.
۳. دلیل تضایف: تجارب دینی طرف اضافه دارند و وجود مضاف بدون وجود مضاف الیه بی معنا است. از این استدلال برای اثبات اعتبار فطرت خداشناسی هم استفاده شده است. (آثار علامه طباطبایی و آیه الله جوادی و آیه الله شاه آبادی)
نقد: وجود مضاف دلیل بر وجود مضاف الیه است اما ممکن است مضاف الیه صرفا در ظرف ذهن موجود باشد؛ اثبات خارجی مضاف الیه نیازمند دلیل مستقلی است.
۴.مشابهت تجارب دینی با تجارب حسی: جان هیک، کیث یندل، سوئین برن و آلستون
آلستون می گوید هر دلیلی که اعتبار تجارب حسی را اثبات کند اعتبار تجارب دینی را هم اثبات می کند.
نقد: در تجارب حسی راهی برای رسیدن به تجارب معتبر وجود دارد ولی در تجارب دینی چنین راهی وجود ندارد.
۵. راه زودباوری: دیدگاه سوئین برن
اعتبار تجارب دینی برای خود فرد بدین نحو است که نحوه به نظر رسیدن چیزها (در تجارب حسی و دینی) اگر دلیلی بر علیه آن ها وجود نداشته باشد، دلیل خوبی برای باور به وجود آن ها است (اصل زودباوری).
نقد: در تجارب حسی راهی برای راستی آزمایی آن ها وجود دارد ولی در تجارب دینی چنین راهی وجود ندارد.
۶. دیدگاه ویلیام ویلیام جیمز
وی معتقد است تجارب دینی برای خود مشاهده کننده واضح و بی نیاز از دلیل هستند اما برای بقیه چون این حقیقت را تجربه ننموده­اند، دلیلی بر اعتبار آن وجود ندارد. به عبارت دیگر: تجارب دینی معتبرند ولی اعتبارشان شخصی است.
نقد: اگر تجارب دینی معتبر نباشند برای هیچ کسی اعتبار ندارند؛ و اگر معتبر باشند، برای کسانی که مشاهده ننموده­اند هم به استناد اصل گواهی (اخبار فرد صادق) باید معتبر باشند.