دویست و بیست و ششمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “نقد و تحلیل نگاه سلفی های وطنی به توحید(با تاکید بر دیدگاه سید مصطفی طباطبائی)”(جلسه دوم) با ارائه حجت الاسلام دکتر سید محمد یزدانی یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی (حضوری و مجازی)برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:
استاد رضانژاد : جلسه قبل بحث سلفیهای وطنی بود که خودشان را شیعه اثنا عشری تلقی میکنند ولی برخی دیدگاههای شیعه را مورد نقد قرار میدهند و بهجای آن عقاید سلفی را مطرح میکند، آقای یزدانی رساله دکتری خود را در اینموضوع کار کردهاند جلسه قبل نقدی بر دیدگاههای سلفیهای وطنی مصطفی طباطبایی در مسئله توحید بود و الان بحث نبوت مطرح است پیشنهاد شده بود که اگر دوگانگی بین وهابیت و ابنتیمیه وجود دارد اینها را مطرح کنیم که اینها با ابنتیمیه تقابل دارند، مثلا این نقد هست که چرا فقط در میان اقوال مختلف ابنتیمیه ، قول خاص آنها را بیان میکنند، ابنتیمیه از غلات و فرق دیگر نام میبرد ولی درمورد شیعه اثنا عشری آن نقد و تکفیری را که این وطنی ها مطرح میکنند، قائل نیست پس خوب است این تفاوت دیدگاه ابنتیمیه نسبتبه شیعه و دیگر فرقهها هم مطرح شود.
استاد یزدانی:
وهابیت فعلی میگویند سلفی هستیم و حتی به نوعی خود را از پیروان ابن تیمیه را نمیدانند بلکه میگویند پیرو سلف صالح هستیم و حتی گاهی ابنتیمیه را نقد میکند.
استاد رضانژاد : در مقام جدل ممکن است اینگونه بگویند والا مرتب از ابن تیمیه تجلیل کرده و او را با نام شیخالاسلام مطرح کرده و مکرر گفته اند شیخالاسلام چنین گفت، شیخ الاسلام چنان گفت.
استاد یزدانی : مصطفی طباطبائی ادعای اجتهاد دارد و اینکه از نوادگان سید محمد طباطبایی ( از مجاهدین مشروطه) است و نیز از نوادگان میرزای آشتیانی است.
قبلا گفته شد که طباطبایی اینچنین گفت که مشرکان فقط در توحید الوهیت و عبودیت مشکل داشتند ولی مشرکان زمان ما ( مانند گروه شیعیان )هم در توحید ربوبی هم الوهیت مشکل دارند مصادیقِ شرک توسل استغاثه و… را میآورند اما تعریفی از توسل، استغاثه ، شرک و غیره مطرح نمیکند فقط مصادیقی را بیان کرده اند.
در شفاعت ۲ بحث وجود دارد :
۱.اصل شفاعت را منکر میشود و میگوید مقام شفیع نداریم و شفاعت همان عقیده فداء در مسیحیت است که مسیح فدا شد تا جبران و بخششی برای گناهان امت شود.
۲. نکته دوم که میگویند اینکه شفاعت بهمعنای تاثیر گذاشتن در رای خداست، یعنی اینکه شفیع نسبت به خدا، رحمت بیشتری دارد و در واقع شفیع می گوید خدا تو اشتباه کردی و این شخص را ببخش در تفسیر آیه ۲۲ سوره انعام( و یوم نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ) که عدهای در دنیا فرشتگان و انبیا را مسئول کارها میدانستند و آنها را تجلیل می کردند تا در قیامت از شفاعت آنها بهرهمند شوند که خدا اینها را رد می کند، و این اشتباه از شیعیان هم سر می زند که معتقدند مثلا امام حسن و امام حسین علیهما السلام طرفدار قوانین الهی نبوده اند و این اعتقاد به شفاعت، در واقع حمایت از قانونشکنان محسوب میشود ، پس هدف امام حسین طرفداری از قوانین الهی نبودهاست ولی البته طباطبایی این حرفها را و اینکه شیعیان به چنین حرف هایی معتقدند را به بدون دلیل و مستندات آورده است.
او ضمن تفسیر آیاتی از سوره فرقان میگوید که رفتار مشرکانه مردم در این مساله ، درواقع نفسپرستی آنهاست و این نوع شفاعت بدان معناست که بشر میتواند در قضاوت الهی تاثیرگذار باشد و پذیرش شفاعت، درواقع پذیرش خطای خود خداست ولی این شرک است .
ما در نقد این دعاوی مصطفی طباطبایی می گوییم آیات دیگری هست که شفاعت را بیان میکند و آیاتی که شفاعت بتها را رد میکند هؤلاء شفعاؤنا و دسته های دیگر از آیات هست که شروط و قیود شفاعت را بر می شمارند: مثل آیاتى که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد مىکنند. مانند: «من ذالذى یشفع عنده الا باذنه» چه کسى در نزد او [خداوند] شفاعت مکند مگر به اذنش. (سوره بقره، آیه ۲۵۵).
و آیاتى که شرایط شفاعتشوندگان را بیان مىکنند. مانند:
الف) «و لا یشفعون الا لمن ارتضى» شفاعت نمىکنند مگر براى کسى که مورد رضایتخدا باشد.
ب) «ما للظالمین من حمیم و لا شفیع» براى ستمکاران، دوستدار و شفیعى نیست.
ولی با وجود چنین آیات، مصطفی طباطبایی میگوید اصلا خدا مقام شفاعت ندارد در حالیکه حتی محمد بن عبدالوهاب گفته هر کس شفاعت را منکر شود خودش مشرک است. علامه طباطبایی در موضوع بحث شفاعت ۸۰ روایت میآورد روایات متواتر و قطعی در این زمینه داریم و نیز اجماع مسلمانان بهجز خوارج نیز در قطعی بودن شفاعت موجود است، ابنتیمیه تصریح به شفاعت دارد حتی وهابیت امروزی مثل بن باز شفاعت را قبول دارد.
در مورد آیاتی که در آن آمدهاست که عدهای شفاعت میشوند و یا شرایط شفاعت را مطرح میکنند ، مصطفی طباطبائی اینها را طور دیگر معنا میکند .
گاهی شفاعت را فقط به معنی اعلان رحمت خدا به گناهکار دانسته، معنای دیگر اینکه او مطرح میکنند که شفیع شخص را به بهشت و جایگاه الهی هدایت میکنند و او را تا بهشت همراهی می کند و معنای سوم اینکه شفیع به اعلان تصمیم الهی برای بخشش پرداخته یا فقط شفاعت را اجرا میکند و مجری بخشش خداست ، این مباحث را در سخنرانی ۱۶ بهمن ۹۷ مطرح کردهاست .
استاد اسدی: ما هم میگوییم لا موثر فی الوجود الا الله یعنی استقلالا موثری غیر از خدا نیست.
استاد یزدانی: در ۱۲ شهریور ۹۵ مباحثی بیان کرده مثلا اینکه مطرح می کند که مثلا شفاعت یعنی اذن خدا، حال سوال آن است که اگر خدا راضی شد که ببخشد شفاعت چه کاربرد و معنایی دارد ؟ اما ما میگوییم شفاعت یعنی واسطه شدن که خدا به شفیع ها اذن داده که به دلیل شایستگی هایی که بندگان دارند، بخشیده شوند، نقد و اشکال دیگر ما بر طباطبایی آن است که طبق ادعاها و تعاریف طباطبایی معلوم میشود شفیع میتواند با خدا درمورد گناهکار حرف بزند اعلان بخشش کند، خب چطور دراینصورت، شفیع می تواند مثلا معنای دعا را داشته باشند؟ این معنای شفاعت مستندی ندارد در کدام لغت در کدام منبع آمدهاست و اینکه سخن گفتن با خدا در مورد گناهکار نوعی چانهزنی است این چانهزنی نوعی دخالت و تأثیر شفیع بر خداوند حساب میشود و به نوعی دفاع از قانونشکنان است، یعنی این معانی که خود طباطبایی برای شفاعت مطرح کرده، با مبانی و اشکالات خودش در تناقض و تهافت است، آیا تاثیر شفیع در خدا و نیز دفاع از قانونشکنان در این معانی، واقع نمی شود؟ اگر خدا سخن شفیع توجه کند پس در واقع شفیع مهربانتر است اگر توجه نکند هم خلف وعد شفاعت می شود پس کلام خود مصطفی طباطبایی در بیان این معانی دچار تناقض است سخنان ابنتیمیه را که میآورد میگوید شفاعت یعنی مقام محمود و نماز شب و عبادت باعث رسیدن به مقامی به نام مقام محمود است و معنای خاص شفاعت مد نظر نیست.
استاد اسدی: شناخت شفاعت در شیعه دو معنی اصلی دارد یکی بخشش و دیگری ترفیع درجات ، بیشتر اشکالات طباطبایی راجعبه بخش اول یا بخشش گناهان است ما توحید افعالی داریم لا موثر فی الوجود لله و لا حول ولا بود الا بالله،
بحث امز بین الأمرین هم در این میان برای تحلیل رابطه اراده الهی و اذن او و اراده انسان ، کار گشاست.
این شفیع بودن هم تشریعی است یعنی این اذن تشریعی هست و مهمتر اینکه اذن تکوینی هم هست، شفعا مجری هستند اراده ما در طول اراده الهی است کار امام حسین علیهالسلام کار خداست و اراده خدا به آن تعلق میگیرد ولی هیچچیز درخور داشتن قدرت و اراده استقلالی نیست چون فقط خدا را واجبالوجودبالذات میدانیم ، کار شفیع، عنوان یک واجبالوجود و در عرض خدا نیست ،علامه حسنزاده از رفیعی قزوینی نقل میکنند که مطالب عمیق را عوام گرفته و مفهوم نادرستی از آن ارائه میکند مثلاً شفاعت را نوعی پارتیبازی حساب میکنند ،
استاد مصطفی پور: مطالبی که گفته شد از قول مصطفی طباطبایی حالت گفتاری دارد نه قلم زنی و نوشتار، باید نوشتار وی را مورد توجه قرار داد.
قرآن حد و حدود شفاعت را مطرح می کند و قابلیت بنده و اذن الهی هم از شروط هست ، اما اینکه تأثیرگذاری بر خدا را از تبعات شفاعت بدانیم حرف غلطی است علامه طباطبایی در المیزان اشکال سلفیها را مطرح میکنند و جواب میدهد.
این افراد سلفی وطنی مثل مصطفی طباطبایی، حالت تذبذب دارند چون در جامعه شیعیان زندگی و صحبت میکنند و طوری سخن می گویند که بر آنها کمتر اشکال گرفته شود،.
استاد طباطبایی: آیات این شخص نم نماز جمعه داشتهاست و یا در کتابهای خود مستندات علمی هم دارد؟
استاد یزدانی: بله او نمازجمعه داشتهاست پدرش نوه دختری سید محمد طباطبایی مجاهد است و گفته که سی سال نمازجمعه خواندهام اجازه از رهبری دارم البته هیچوقت اجازه خود را نشان ندادهاست.
ما همه کتابهای وی و سخنرانی هایش را بررسی کردیم معانیای که وی برای شفاعت میآورد را مستند نمیکند البته استدلال به آیات دارد ولی معانی شفاعت و تعاریفی که میآورد بدون استناد و دلیل است .
استاد الله نیا: شفیع صرفاً مجری هم نیست یکی از علل اشکالات آنست که شفاعت را رجاء مطلق مطرح میکند ولی در واقع شفاعت، حالت بین خوفورجا است چون امید به شفاعت و ارتقاء درجه هست ولی از طرفی یقینی هم نیست .
سوالی داریم که آیا طباطبایی درمورد آیه و ابتغوا الیه الوسیله هم مطالبی دارد؟
استاد شهسواری: شفیع جایگاه اجرایی ندارد و کار شفیع، از نوع اجرایی نیست.
استاد اسدی: گاهی میشود که یک دانشآموز خطاکاری را میخواهند تنبیه کنند بعد مدیر با معلم ساختوپاخت میکند پادرمیانی بشود و شفاعت هم مانند همین است یعنی کار اصلی را کسی انجام دادهاست و شفعای الهی مجری اراده الهی هستند.
استاد شهسواری: بههرحال بخشش کار خداست و شفیع نمیتواند خودش بخشش را انجام دهد ، شاید اشکال طباطبایی به افرادی است که مثلاً یک استقلالی قائلاند و اینکه مثلا شخصی با قطره اشکی یا حضور در مجلس امام حسین گناهان او را شفیع میبخشد درحالیکه حتی قصد برگشت و توبه هم نداشته باشد ، طباطبایی به چنین افکاری اشکال گرفته باشد.
استاد رضانژاد: اصل کار مال خداست ولی پیامبر مجری اصل شفاعت است فعل را به پیامبر نسبت میدهیم که به اذن الهی انجام داد خدا به پیامبر اجازه داده که با همان معیارهای الهی برود سفره شفاعت را باز کند و شفاعت داشته باشد.
استاد اسدی: پیامبر بهعنوان مستقل کار نمی کند.
استاد رضا نژاد: پیامبر مستقل مأذون است مثل وکیل تامالاختیار است که میگوید تو اذن داری ملکی را بفروشی اینها با توحید منافاتی ندارد.
استاد اسدی: آیا این اذن تکوینی است و رسول شفاعت میکند و در انجام این کار، وحدت قدرت خدا در آن راه ندارد؟
استاد رضا نژاد : معلوم است که خدا اذن داده و خدا قدرت میدهد مثل ماجرای خلق پرنده زنده به دست حضرت عیسی ( أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ: آل عمران آیه ۴۹) پس خداست که قدرت میدهد .
استاد اسدی: توحید افعالی اجازه نمیدهد که حتی برای اشرف مخلوقات هم استقلال در فعل قائل شویم و سر سوزنی فاعلیت استقلالی برای کسی قائل بشویم.
استاد یزدانی : این سلفی ها استغاثه و سجده برای غیر خدا را هم باعث تکفیر حساب می کنند مثلا به کار بردن نامهایی مثل عبدالرضا و عبدالحسین را میگویند نگذاریم چون اینها شرک است.
لا موثر فی الوجود الا الله که شما میگویید حرف اشاعره است بههرحال شفیع هم نقش دارد.
استاد اسدی : نقل شده علامه امینی را دعوت میکنند در مدرسه و عده ای وهابی در آنجا بوده اند و بعد گفته اند این شخص شخص که اسمش عبدالحسین است غلط است و باید عبدالله باشد.
استاد یزدانی: درمورد آیه و ابتغوا البه الوسیله می گویند این وسیله یعنی همان کارهای نیک نه اینکه مثلا امام حسن و امام حسین و دیگر شفیعان ، وسیله باشند چون خدا خود پیامبر و ائمه و اهلبیت را هم در آیه و ابتغوا الیه الوسیله، خطاب قرار داده است.
و در مورد آیه أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولیالامر منکم ، گفته میشود اولیالامر اطاعت ویژه دارند و اهلبیت علیهم السلام واجب الا طاعه بر دیگر مردم هستند.
استاد رضانژاد: البته خود اولیالامر هم در مورد این امر هم واجبالاطاعه هستند و هم خودشان هم از امرخود،اطاعت می کنند.
استاد یزدانی: درعینحال معانی که مصطفی طباطبایی برای شفاعت مطرح نموده دچار تهافت در گفتار است و دچار مشکلات و تناقض فراوان است.