جلسه ۲۱۵ گروه علمی عرفان با حضور حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پور برگزار شد.

به گزارش مجمع عالی حکمت اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی پور؛ استاد حوزه علمیه در نشست علمی گروه عرفان این مجمع به بحث حرکت حبی و جوهری و ادله آن از منظر مرحوم علامه حسن زاده آملی پرداخت که سخنان وی به شرح زیر است:

حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورتجدد امثال پایه و اساس حرکت جوهریه است. یکی از عناوینی که معمولا در آثار عرفا با آن برخورد می‌کنیم علاوه بر مسئله تجدد امثال، مسئله حرکت حبی است که به گفته برخی، ابن عربی آن را ام الحرکات و پایه و اساس همه حرکات حتی تجدد و تبدل امثال دانسته است.

اصل این مسئله از سوی عرفا مطرح شده است و اساس حرکت حبی هم از حدیث قدسی پیامبر(ص) گرفته شده است که فرمودند: من گنج مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم لذا خلق را آ،ریدم تا مرا بشناسند.

همانطور که تبدل امثال در آثار عرفا به کرات بیان شده است در مورد حرکت حبی هم نظرات مختلفی وجود دارد؛ خداوند  براساس محبت خودش، خلق را آفریده است. علامه حسن زاده آملی در کتب مختلف خود هم از حرکت جوهریه و تبدل امثال زیاد سخن گفته است و رساله ای هم در این باره نوشته است و این رساله در کتاب«گشتی در حرکت» او هم آمده است، البته وی در مورد حرکت حبی در این رساله چیزی نیاورده است در حالی که قاعدتا باید این کار را انجام می داده است ولی صرفا به حرکت جوهری و تبدل امثال پرداخته است. 

البته در کتاب گشتی در حرکت در صفحه ۲۲۶ در چمن پنجم از دشت پنجم، حرکت حبی را طرح و مستند آن را از لسان عرفا بیان کرده است.

از نظر علامه حسن زاده حرکت جوهریه اختصاص به طبیعت دارد ولی حرکت حبی در قوس صعود و نزول وجود دارد.

او در رساله انسان کامل در نهج البلاغه هم به این بحث پرداخته است بنابراین اصل این مسئله، روشن است و حتی پایان نامه هایی در مقایسه حرکت حبی و جوهری در دانشگاه تبریز نوشته شده است.

حرکت حبی از منظر علامه حسن زاده عام است و شامل مجردات و غیرمجردات می شود ولی حرکت جوهری مختص جهان ماده و طبیعی است لذا ایشان از قید حرکت جوهری طبیعی استفاده کرده است.

ابن عربی حرکت حبی ر ا پایه تجدد امثال دانسته است و علامه هم این نظر را تایید قرار داده است و در آثار ملاصدرا هم آمده است که من حرکت جوهریه را با الهام از تبدل امثال به دست آوردم. امام خمینی هم در شرح دعای سحر به این مسئله پرداخته است.

اولین مسئله در این باره آن است که بدانیم حرکت حبی چیست؟ چند معنا در این باره ذکر شده است؛ معنای اول از دید علامه حسن زاده این است که وقتی خدا فاعل است یعنی خدا هستی را به تدریج هم در قوس نزول و هم در قوس صعود ایجاد می کند. ذات حق موجودی نامتناهی و غیرقابل دسترس است ولی وقتی بخواهد ظهور کند ابتدا در مرحله احدیت و بعد واحدیت ظهور می کند یعنی ابتدا اسماء و صفات به صورت اندماجی و بعد به صورت تفصیلی در عالم اعیان ثابته وارد عالم علم و … می شود.

اگر الله را ذات نامتناهی و پنهان در نظر بگیریم اولین ظهورات، اسماء خداوند است. ایشان می گوید وقتی ما خدا را فاعل در نظر گرفتیم یعنی ایجاد تدریجی؛ همچنین حرکت حبی را به معنای خلق موجوداتی می داند که یا اصلا وجود نداشته اند یا اگر بوده اند به صورت تفصیلی وجود نداشته اند یعنی وجود از عدم.

معنای دیگر هم ظهور عالم خلق است که مربوط به صقع ربوبی است و فقط ظهورات برای خود حق است ولی اگر بخواهد از وجود علمی به عینی تبدیل شود در اینجا باز همان حرکت حبی رخ داده است و در آنجا عقول و عالم مثال و ماده و طبیعت ظهور خواهد کرد.

حرکت حبی، ظهور حقایق در مرتبه صقع ربوبی یا در مرحله عالم ماسوی الله است ولی از اعیان ثابته به این طرف ظهور عینی و خارجی خواهد بود.

برخی می پرسند که آیا در بحث حبی، حرکت معنا دارد یا خیر؟ زیرا حرکت را خروج تدریجی شیء نامیده‌اند لذا اگر حرکت به معنای خروج تدریجی از قوه به فعل است در حرکت حبی در جایی که سخن از عالم جبروت و ملکوت و … است حرکت می تواند گویا باشد یا خیر؟ که جواب داده اند که منعی وجود ندارد و ما باید بگوییم پدیده ای که از عدم به وجود می آید باید قابلیت پذیرش هستی را داشته باشد ولو جزء مجردات باشد لذا گفته می شود خدا نمی تواند شریک الباری را خلق کند زیرا او ممتنع الوجود است و قوه لازم را ندارد.

موجودات چه در مقام احدیت و واحدیت و اعیان ثابته باید قوه ظهور را داشته باشند تا ظهور بیابند لذا تعریف عام حرکت این است که موجود از عدم به وجود آید و وارد عالم علم و عین بشود و قوه را می توان طوری تعریف کرد که شامل حرکت حبی هم بشود البته ذهن نباید به سمت ماده برود زیرا عنوان حرکت جوهری خواهد گرفت.

حرکت حبی، اشتیاقی است که ظهور کمالات ذات واجب و انوار اسماء و صفاتش از این حرکت است. احببت ان اعرف خلقت الخلق بک یعرف. سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد/ ما بر او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

شمس مغربی هم گوید: ظهور تو به من است و وجود من از تو/ فلست تظهر لولای اسم اکن لولاک

حرکت حبی که عارف می گوید ماسوی الله از آن پدید آمده است عبارت از فاعلیت به معنای ایجاد تدریجی و ابراز کمال است نه حرکت به معنای تکامل چنان چه در بخش حرکت جوهریه مورد اشاره قرار گرفته است.  ملاصدرا هم حرکت را عبارت از فاعلیت یعنی ایجاد تدریجی دانسته است و آورده است که محی الدین عربی گفته است حرکت در همه جا حبی است. آنجا سکون بوده است و از عالم سکون بیرون آمده است و وجود پیدا کرده است. ابن عربی در اول فصل محمدی گفته است که ان المحبه اصل الوجود.

حرکت حبی در اصطلاح عرفان که به معنای خلق تدریجی است به ذات واجب الوجود بالذات اختصاص دارد و مناسبت رویداد حبی ما یک نتیجه اخلاقی گرفتیم که اگر کسی بخواهد خدا را عبادت کند عبادتش نه باید برای بهشت و نه برای جهنم باشد بلکه باید حب له باشد. ادب مع الله اقتضاء می کند که جز خدا را نخواهی که این عبادت ابرار و احرار و از بلندهمتی عبد است؛ کسانی که دون همت هستند به اندک راضی اند؛ اگر بهشت شیرین است بهشت‌آفرین شیرین تر است.