حجت الاسلام و المسلمین زهیر رضازاده عنوان کرد:
برتری اخلاق دینی بر فرادینی
زهیر رضازاده؛ استاد فلسفه اخلاق حوزه علمیه، در نشست علمی«اخلاق اجتماعی؛ دینی یا فرادینی؟» در مجمع عالی حکمت اسلامی، با بیان اینکه دیدگاههای مختلفی در مورد نسبت دین و اخلاق وجود دارد، گفت:
برخی معتقدند که دین و اخلاق دو مقوله مستقل در امور انسان به شمار میروند یعنی نه دین را عین اخلاق و نه اخلاق را عین دین میگیریم. علامه مصباحیزدی دیدگاه قابل قبولتری را با عنوان رابطه ارگانیکی مطرح کردهاند؛ ایشان فرموده است ما اخلاق سکولار را نمیتوانیم منکر شویم زیرا حداقلی از اخلاق را در بردارد. برخی دیگر هم معتقدند که اخلاق شامل روابط اجتماعی هم میشود و به عرصه فردی منحصر نیست؛ پیشفرض دیگر هم این است که اخلاق شامل افعال اختیاری هم هست و صرفا شامل ملکات نفسانی نمیشود.
رضازاده با اشاره به مقوله فرادینیبودن اخلاق با بیان اینکه تعبیر فرادینی، قرائت دیگری از اخلاق سکولار است، افزود: اخلاق سکولار در دو قرائت تعریف ده است؛ یکی اخلاق ضددینی و سکولار افراطی است که دنبال خالیکردن جامعه از اخلاق و به حاشیهراندن نقش دین و اخلاق است ولی برخی اخلاق سکولار معتدلتری را با عنوان فرادینی مطرح میکنند؛ این اخلاق مروج بیدینی نیست و نسبت به هر دو بیطرف است.
استاد حوزه علمیه گفت: طرفداران اخلاق دینی، اخلاق دینی را اخلاقی مبتنی بر یک نوع دین خاص مانند اسلام میدانند و رنگ و بوی خاص خود را دارد؛ اخلاق فرادینی هم مدعی است که من نسبتی با دین خاصی ندارم و نسبت به ادیان بیطرف هستم؛ طر فداران این گروه مدعی هستند اخلاق مبتنی بر جهانبینیهای مشترک است که البته جای بحث دارد.
وی اضافه کرد: معنای دیگر از اخلاق دینی آن است که برگرفته از منابع دینی مانند قرآن، سنت و عقل باشد؛ براساس این نظر، اخلاق فرادینی، اخلاقی است که با مراجعه به عقل مستقل از دین و وجدان اخلاقی و تجربه به دست بیاید یعنی ما دین را به عنوان منبع شناخت اخلاق نمیپذیریم بلکه عقل مستقل از شرع و وجدان و تجربه ملاک است. متاسفانه نظریهپردازان اخلاق فرادینی، اخلاق دینی را اشتباه ترجمه و تعریف کردهاند.
وی افزود: نظریهپردازان این نظریه، اخلاق دینی را اخلاقی ماخوذ از باورهای کلامی میدانند در حالی که علامه مصباح یزدی فرموده است که ما اخلاق حداقلی و سکولار را که مبتنی بر باورهای کلامی نیست منکر نمیشویم ولی این بزرگواران اینطور القاء میکنند که طرفداران نظریه اخلاق دینی، اخلاق را فقط مبتنی بر پذیرش باورهای کلامی میدانند یعنی اگر باورهای کلامی را نپذیریم اصلا نخواهیم توانست اخلاق را بشناسیم و توجیه کنیم.
رضازاده با بیان اینکه برخی در نقد اخلاق دینی گفتهاند که اخلاق دینی متوقف بر وحی و نقل یعنی در نهایت فقه است لذا عقل را قبول ندارند، تصریح کرد: این سخن این افراد غلط است و در حالی بیان شده است که طرفداران نظریات اخلاق دینی، اخلاق مورد تایید عقل را قبول دارند.
وی با طرح این پرسش که آیا ما میتوانیم یک نسخه اخلاقی را مبتنی بر یک جهانبینی خاص برای انسانهای یک جامعه در نظر بگیریم که باورهای مختلفی دارند، ؟ اظهار کرد: ارزشهای اخلاقی اجتماعی چه بخواهیم و نخواهیم مبتنی بر اعتقادات افراد جامعه است؛ مثلا اگر یک پارچ آب پر شود و گنجایش آن تمام شود سرریز خواهد شد؛ رفتارهای افراد هم سرریز باروهای اعتقادی آنان است؛ جامعهای را در نظر بگیرید که اکثریت افراد آن معتقد به دین هستند لذا نمیتوان جلوی جهانبینی و اعتقاد او تاثیر این مسئله را در اخلاق بگیریم. بنابراین در نظام رفتاری اجتماعی هم اخلاق مبتنی بر جهانبینی افراد است؛ ما وقتی به سخن جامعهشناسان رجوع کنیم این مسئله را تایید کردهاند.
رضازاده افزود: آقای حمید پارسانیا در صفحه ۱۳۹ و ۱۸۴ یکی از آثارش اشاره کرده است که پدیدههای اجتماعی مانند نمادها، کنشها و ارزشها، لایههای مختلف جامعه را شکل میدهند که به شدت متاثر از اعتقادات و باورهای افراد جامعه است. پس ما نمیتوانیم نظام رفتاری اجتماع را بریده از اعتقادات آنان در نظر بگیریم. علامه طباطبایی در ذیل آیه آخر آلعمران گفته است که دین اسلام تنها دینی است که حقیقتا بنیان خود را بر اجتماع بنا نهاده است و در هیچ شانی از شئون بشری مسئله اجتماع را مهمل نگذاشته است. بنابراین اگر اسلام اینطور است حتما دستوراتی در مورد روابط اجتماعی دارد که مبتنی بر اخلاق و فقه و حقوق است. ایشان فرموده است که جامعه اسلامی جامعهای است که تنها شعار افراد آن پیروی از حق هم در اعتقاد و هم عمل است یعنی شعار او طرفداری از نظر اکثریت نیست.
رضازاده بیان کرد: علامه ادامه داده است که اسلام مرزهای حقیقی جامعه را بر پایه ایمان، عقیده و توحید بنا نهاده است و نه بر پایه جنسیت. براین اساس ما میتوانیم ارزشهای اخلاقی اسلام را سه دسته کنیم؛ اول ارزشهای اخلاقی ناظر به روابط اجتماعی مؤمنان در جامعه. دسته دیگر ناظر به ارزشهای اخلاقی در رفتار با کفاری است که حدود و ثغور را محترم نشمارند و به آن تعدی کنند و سوم آموزههای اخلاقی مشترک فاعل اخلاقی چه درباره مؤمنان و چه درباره کافرانی که به حدود و ثغور جامعه ایمانی احترام گذاشته و تعدی نمیکنند؛ قرآن کریم فرموده است: قولوا للناس حسن؛ نفرموده است که در جامعه فقط دنبال مؤمنان بگرد و با آنان خوب صحبت کن ولی با بقیه خوب صحبت نکن یعنی با مخالف و حتی کافری که به اعتقادات تو احترام میگذارد با خوبی رفتار کن.
وی افزود: امیر مؤمنان وقتی به یاری مستمندان میرفت دنبال خانه افراد با ایمان نمیرفت بلکه به همه کمک میکرد؛ از این نوع آموزههای دینی اجتماعی به تعداد زیادی در دین ما وجود دارد.
استاد فلسفه حوزه علمیه با بیان اینکه اگر بخواهیم این بحث را به صورت فلسفی جلو ببریم باید ببینیم عناصر اخلاق چیست؟ کتاب فلسفه اخلاق که توسط یکی از اندیشمندان غربی(فراکنا) نوشته شده است؛ شش عنصر برای اخلاق برشمرده است؛ اول بیان احکام کلی و دستورات خاص که وصف خوبی، بدی و … است؛ دوم، اقامه توجیه عقلانی برای احکام اخلاقی زیرا اگر اخلاق موجه نباشد مورد پذیرش نیست؛ سوم ارائه اطلاعات صحیح و ناظر به واقع؛ چهارم، ایجاد انگیزه شدید در فاعلهای اخلاقی، پنجم ضمانت اجرایی محکم و ششم، وجه جامعی که در تمامی احکام اخلاقی، ادله و عنصرهای انگیزشی و ضمانتی اتخاذ میشود. مبتنی بر این شش عنصر باید ببینیم اخلاق دینی میتواند به ما کمک کند؟
وی افزود: اعتقاد به توحید، نبوت و معاد سه باور اصلی مسلمین است؛ اعتقاد به خدا موجب میشود افراد هدف و غایت ارزشهای اخلاقی را تشخیص دهند و اطلاعات صحیح اخلاقی به دست آوردند همچنین افراد معتقد به خدا انگیزه بیشتری به کارهای اخلاقی دارند همچنین نیت قرب الهی را به فرد عطا میکند. اعتقاد به معاد هم این فایده را برای اخلاق دارد که به انسان جهانبینی وسیعی میدهد که پیامد رفتارهای ما محدود به دنیا نیست و به ابد ما مرتبط است و میتواند ضمانت قوی برای ارزشهای اخلاقی ایجاد کند.
رضازاده اظهار کرد: اعتقاد به نبوت هم سبب میشود تا انگیزه درونی انسان برای اجرای ارزشهای اخلاقی بیشتر شود زیرا الگوی کامل اخلاقی مانند پیامبر(ص) را پیش روی خودش میبیند. همچنین راه را برای تعیین ارزشهای اخلاقی باز میکند.
وی در نتیجهگیری از این بحث تاکید کرد: مجموعه مطالب به ما نشان میدهد که عقل و وحی در بحث اخلاق در تضاد با هم نیستند بلکه رابطه تعاطی و تعامل است لذا مزیت اخلاق اجتماعی برگرفته از متون معتبر در چیز نهفته است؛ اول اینکه اسلام با اشراف کامل بر حقیقت وجودی انسان شناخت کاملی از چنین موجودی دارد و میتواند تعریف کاملی از انسان ارائه دهد همچنین به هدف و مقصد نهایی انسان یعنی زندگی اخروی هم شناخت کامل دارد ضمن اینکه تاثیر ارزشهای اخلاقی بر نفس را مطلع است و به همین دلیل چنین اخلاقی میتواند راهنما برای ما در جزئیات کارهای ما باشد؛ ما همه میدانیم تواضع خیلی خوب است ولی آیا اگر راهنمایی دین نبود همین صفت خوب در برابر افراد متکبر، جزء رذایل نبود؟
رضازاده تصریح کرد: اخلاق فرادینی نسبت به اخلاق دینی ضعفهای زیادی دارد که ما نمیتوانیم آن را مبنا قرار دهیم ولی کما اینکه گفته شد به صورت کلی منکر آن نیستیم.