جلسه ۲۷۲ گروه علمی کلام برگزار شد.

بررسی روایات مهدویت نزد اشاعره

در این نشست علمی که به میزبانی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد حجت‌الاسلام عبدالمومن امینی بیان کرد:

پژوهش ما در ۳ محور کلی در حال انجام است:

 ۱، احادیث مهدویت نزد اشاعره

 ۲، مباحث تفسیری اشاعره

 ۳، مباحث کلامی که متکلمان اشاعره مطرح کرده‌اند.

 اهمیت بحث مهدویت در اشاعره:

 بررسی منابع متقدم تاریخی اشاعره نشان می‌دهد عالمان اشعری مباحث مهدویت را به‌صورت جدی مورد توجه قرار داده‌اند.

 مثلاً روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح می‌شود: «مَنْ أَنْکرَ خُرُوجَ الْمَهْدِیِّ فَقَدْ کَفَرَ»؛

«هرکس خروج مهدی را انکار نماید، کفر ورزیده است».. سیوطی، العرف‌الوردی، ج۲، ص۸۳.

فرائد السمطین حموینی: قال (ص): من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد. هر کس خروج مهدی را انکار کند همانند آنست که به تمام آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر شده است. این حدیث در مجموعه های حدیثی اهل تسنن به کرات نقل شده است:

 ( مانند لسان المیزان جلد ۵ ص ۱۳۰ از حافظ ابن حجر عسقلانی و القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص ۵۶ از ابن حجر شافعی هیتمی (متوفی ۹۷۳) و فرائد السمطین حموینی (متوفی ۷۲۲) بنقل اعیان الشیعه جلد ۴ قسمت سوم صفحه ۳۵۱ چاپ قدیم و ۴۱ چاپ جدید، و احقاق الحق جلد ۱۳ ص ۲۱۳. )

 با بررسی دیدگاه‌هایی مانند اشخاصی همچون نووی، سیوطی و دیگران، معلوم می شود معانی مختلفی برای کفر مطرح نمودند جمع‌بندی آن است که به معنی گمراهی و ضلالت است و غماری هم د همین معنا را گفته است و او هم از عالمان معاصر اشعری مسلک است و به تواتر مساله مهدویت اشاره داردـ غماری، ابراز الوهم المکنون من کلام ابن‌خلدون، ص ۴۵۸.

 مذهب اشعری چند محور و مرحله گذرانده است تا به این‌جا رسیده است،

 در دوره اول که دوره‌ی تثبیت کلام اشعری است توسط ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری متوفای ۳۲۴ قمری اتفاق افتاده است این‌که مکتب کلامی اشعری و عقاید ابوالحسن اشعری را بخواهیم بدانیم باید با کتب مختلف آن را بررسی کنیم خصوصاً دو کتاب زیر:

 مجرد مقالات ابوالحسن اشعری نوشته محمد بن حسن ابن فرج اصفهانی متوفای ۴۰۶ قمری، افکار اشعری در این کتاب کاملاً مشخص شده‌است و خود او شاگرد اشعری بوده‌است

 و کتاب دیگر، تبیین کذب المفترى فیما نسب إلى الإمام أبی الحسن الأشعری، نوشته احمد ابن عساکر است که این دونفر از شاگردان اصلی اشعری هستند غیر از این‌ها افراد دیگری مانند ابوالحسن باهلی و ابن مجاهد بصری هم از شاگردان اشعری می‌باشند و همچنین ابوبکر باقلانی و اسفراینی هم از شاگردان با واسطه او هستند که برای ترویج اشعری تلاش کرده‌اند .

 یکی از دوره‌های دیگر کلام اشعری دوره معاصر است مهم‌ترین رویکرد کلامی اهل‌سنت فعلاً همین مکتب کلامی اشعری است.

 احمد امین مصری که اشعری است در بحث کسب، مطالبی را از فخر رازی و دیگران می‌آورد و می‌گوید این نوع نگاه غلط جبری است و قائل به نوعی اعتدال بین جبر و اختیار می‌شود.

 سیر مهدویت در منابع تاریخی و حدیثی اشعار:

 ابوبکر احمد بن زهیر بن أبی خیثمه کتابی درمورد محتویات نوشته است او متوفای ۲۷۹ قمریست کتاب التاریخ الکبیر است که در جلد دوم احادیثی درمورد مهدویت می‌آورد.

 سابقه اشاعره ، به اهل حدیث برمی‌گردد و اشعری هم می‌گفت طرف‌دار اهل حدیث هستم این‌ها پیرو فقه شافعی هستند از جمله احادیثی که ابی خیثمه می‌آورد عبارت المهدی من عترتی من ولد فاطمه است.

 احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی هم دومین اشعری است که احادیث مهدویت را می‌آورد و متوفای ۴۶۳ قمریست روایتی با این عنوان ملکه یخرج المهدی و علی رأسه ملک ینادی إن هذا مهدی فاتبعوه ،این حدیث را می‌آورد، احمد بن علی خطیب بغدادی در کتاب ، تلخیص المتشابه فی الرسم و حمایه ما أشکل منه عن بوادر التصحیف و الوهم، این روایت را آورده : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : یَخْرُجُ اَلْمَهْدِیُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ مَلَکٌ یُنَادِی: هَذَا اَلْمَهْدِیُّ فَاتَّبِعُوهُ .

 سومین نفر ابن عساکر است او احادیث مهدویت را در تاریخ دمشق می‌آورد و روایتی درمورد امام مهدی و حضرت عیسی در تاریخ دمشق جلد ۴۸ صفحه ۵۰۱ به این صورت می‌آورد.

لا تزال طائفه من أمتی یقاتلون على الحق ظاهرین إلى یوم القیامه ، قال : فینزل عیسى بن مریم علیه السلام ، فیقول أمیرهم : تعال صل بنا ، فیقول : لا ، إن بعضکم على بعض أمیر لیکرم الله هذه الأمه “

شخصیت دیگر اشعری، علی بن کرم ابن‌اثیر است که در کتاب الکامل به ولادت حضرت مهدی اشاره می‌کند ثم یخرج رجلٌ من أهل بیتی یملا الأرض قسطا کما ملئت ظلمًا و جورا، این مباحث را در کتاب‌های خود مانند اسد الغابه فی معرفه الصحابه، جلد ۱ صفحه ۴۹۷ آورده است.

 أحمد بن عثمان زهری شخص بعدی اشعری مسلک است که در کتاب تاریخ الاسلام ، ۷ حدیث در مورد مهدویت می‌آورد مانند المهدی من ولد فاطمه.

 اسماعیل بن کثیر دمشقی هم که از نظر فقه شافعی است در مقدمه تفسیر خود جلد ۱ ص ۱۲ هو الامام الحافظ ان المهدی من بنی عباس، این را از پیامبر نقل می‌کنند و ناقل آن‌هم عثمان بن عفان است ، بعد از نقل حدیث، مقایسه می‌کند با احادیث دیگر که دلالت بر هاشمی بودن مهدی دارد و بین این ۲ دسته ، با حل تعارض ، احادیث دسته اول را رد می‌کند و می‌گوید المهدی من ولد فاطمه جلد ۱ ص ۱۶۲ این نتیجه‌گیری مطرح می‌کند.

 یخرج رجلٌ من أهل بیتی ، البدایه و النهایه، جلد ۶ صفحه ۲۷۷ مطرح‌شده است ایشان کلمه مستفیض را درمورد مهدویت به‌کار می‌برد.

 ابن‌خلدون شخصیت دیگری از اشعری یون است که او در مورد مهدویت اظهارنظر می‌کند و احادیث مهدی را می‌آورد که لَو لَم یَبْقَ مِن الدُّنیا إلاّ یَومٌ واحدٌ لَطوّلَ اللّه ُ ذلکَ الیومَ حتّى یَبعَثَ فیهِ رجُلاً مِن وُلدی یُواطئُ اسمُه اسمِی یَملَؤها عَدلاً و قِسْطا کما مُلِئتْ جَورا و ظُلما. او حدیث را ضعیف می‌دانند و اهل تحقیق می‌گویند ابن خلدون، چهره‌ای ضد مهدوی است، اما با تحقیقاتی که ما انجام دادیم معلوم شد که ابن‌خلدون هرچند در بررسی سندی ، برخی احادیث مهدویت را انکار کرده‌است ولی نسبت‌به چند حدیث دیگر کلمه‌ی صحیح ،حسن صحیح علی شرط الشیخین می‌گوید، با تحقیق معلوم شد که او مردد است و تشکیک ایجاد کرده است، نه آن‌که مخالف مباحث مهدویت باشد اندیشه مهدویت فراگیر است و امت مسلمان بر آن توافق دارند و محدثان مشهور، مثل ترمذی، نسائی، حاکم نیشابوری و … این احادیث را آورده اند.

 ابن خلدون می‌گوید احادیث مهدویت علی شرط شیخین صحیح است، بخاری ۳ شرط برای حدیث دارد: اتفاق محدثان، وثاقت راوی و ضابط بودن راوی، این ۳ شرط را بخاری دارد و بعد صحیح مسلم هم شروطی می‌آورد مانند وثاقت راوی، پس معلوم می‌شود ابن‌خلدون چند حدیث مهدویت را با شرط شیخین قبول دارد و گفته است فیه حدیث صحیح الاسناد ، یا گفته هذا صحیح علی شرط شیخین این‌ها عبارت ابن‌خلدون درمورد مهدویت و احادیث مهدوی است.

 سیوطی شخصیت دیگریست که درمورد مهدویت مطالب می‌دهد در مثل کتاب تاریخ‌الخلفاء ص ۱۹۱ و نیز

 در کتاب در المنثور تفسیر سوره محمد آورده: أخرج ابن ابی‌شیبه عن ابی‌سعید الخدری قال «قال رسول‌الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً.»

 در جمع بندی سیر تاریخی احادیث مهدویت در منابع تاریخ اشعری ، جمع‌بندی این می‌شود که عالمان اهل سنت از مهدویت، غافل نبودند و در معتبرترین کتب تاریخی آن‌ها احادیث مهدوی آمده‌ است ، پس التزام به بحث مهدویت داشته‌اند .

 اهمیت مهدویت از نظر محدثان و جوامع اسانید در اشعری:

 در کتاب المصنف فی الاحادیث و الآثار، ابن ابی شیبه و همچنین سنن ابن ماجه احادیث مهدویت وارد شده‌است.

 المصنف ابن عبدالرزاق و مصنف ابن ابی شیبه که متوفای ۲۱۱ و ۲۳۵ قمری هستند، هرچند این‌ها در مباحث اعتقادی اشعری نیستند ولی تمرکز اشاعره برهمین کتابها است. پس احادیث مهدویت کاملاً در کتب حدیثی اهل سنت بازتاب دارد در کتاب المصنف، تحت عنوان الجامع الکبیر فی الحدیث بابی به‌نام باب المهدی دارد و ۱۱ حدیث درمورد مهدویت در آن آمده‌است. مثل عبارت ان المهدی اجلی وأقنى جلد ۱۱ صفحه ۳۷۰. در کتاب نعیم بن حماد مروزی متوفای ۲۲۰ قمری هم مباحث مهدویت آمده‌است. کتاب مصنف ابن ابی شیبه ۱۶ حدیث درمورد مهدویت آورده است. سنن ابن ماجه ۷ حدیث در باب خروج المهدی آورده است. سنن ابی داود ملقب به سید الحفاظ، ۱۳ حدیث درمورد مهدویت می‌آورد ، از جمله این‌که المهدی من عترتی من ولد فاطمه جلد ۶ صفحه ۳۴۷. سیوطی در کتاب مرقاه الصعود الی سنن ابی داود، روایت المهدی من عترتی من ولد فاطمه را می‌آورد و واژه‌شناسی عترت را انجام می‌دهد. کتاب الجامع الصحیح ترمذی در باب مخصوص مهدویت، چند حدیث می‌آورد و می‌گوید هذا حدیث حسن و صحیح.

 وقتی حدیثی اتصال سندی داشته باشد و خالی از شذوذ باشد و عدالت راوی و عدم فراموش‌کاری او یعنی ضابط بودن آن راوی ، مشخص باشد این را حدیث صحیح می‌گویند ولی اگر خللی در اتصال سند باشد یا راوی به درجه عدالت نرسد این حدیث حسن است.

 ما در بحث‌های تفسیری ویژگی‌های مهدوی را مطرح می‌کنیم ویژگی‌های نسب مهدی، خاندان وی، شمایل ظاهری و همه این‌ها، ما در تحقیق خود همه این مباحث حدیثی شیعه را مطرح کرده‌ایم.

 درمورد مهدویت شخصی به نوعی می‌توان گفت دیدگاه واحدی بین این‌ها وجپد، ندارند اکثریت اشاعره مهدویت نوعی قائل اند یعنی این‌که در آخرالزمان شخصی از فرزندان پیامبر به دنیا می‌آید و حکومت عدل را برقرار می‌کنند و برخی هم تصریح به ولادت ایشان می‌کنند، ابن حجر عسقلانی از آبری که او هم اشعری مسلک است در ۲ کتاب فتح الباری جلد ۱ صفحه ۲۵۱ و تهذیب التهذیب این روایت را می‌آورد و گفته : فی صلاه عیسی خلف رجل من هذه الامه … و قرب قیام الساعه دلاله فی الصحیح من الاقوال أن الأرض لا تخلوا من قائم لله بحجه، این دلالت بر مهدویت شخصی دارد، عین این جمله در عمدهالقاری هم آمده‌است عمدهالقاری فی شرح صحیح البخاری آورده که ان الارض لا تخلوا من قائم لله بحجه

 فخر رازی درمورد امامت بحث‌های مختلفی دارد در کتاب المطالب العالیه ، تحت عنوان انسان کامل، مطالبی می‌آورد که زمین از انسان کامل خالی نیست و این انسان کامل همان است که شیعیان اثنی‌عشری تحت عنوان مهدی قبول دارند و این‌ها راست می‌گویند (صدقوه).

 از قرن سوم تا امروز نسل به نسل ، در منابع اهل سنت احادیث مهدویت آورده شده است ، البته در برخی منابع اهل‌سنت، تعداد بیشتری آمده‌است مثلاً ۴۰ حدیث برخی آورده‌اند در کتبی مانند تاریخ اصبهان ، شاید این برتری تعداد به این دلیل است که در برخی از ایام تاریخ، احادیث سینه‌به‌سینه بود و مضبوط نشده است هر کسی دسترسی بیشتر داشته بیشتر آورده است ، نکته دیگر آن‌که این‌ها برگشت به مبانی دارد علیه السلام و، مثلا العلل الواردهفی احادیث النبویه، دارقطنی، خیلی سخت‌گیر در حدیث بود و این باعث شد که سخت‌گیری آن‌ها در احادیث مهدویت هم اثر کند و کم‌تر آن احادیث رل بیاورند.

 نظرات اساتید حاضر در این نشست تخصصی:

 استاد اسدی: کسی نمی‌تواند منکر احادیث مهدویت باشد آن‌چه مهم است این‌که خصوصیات مهدی بررسی شود که مثلاً نوعی است ، یا شخصی یا این‌که او در قید حیات است یا بعداً به دنیا می‌آید در این موضوعات اشعری‌ها چه می‌گویند؟

 استاد رضانژاد: ما عنوان بحث را روایات مهدویت نزد اشاعره گفتیم ، پس نمی‌توانیم تفسیری از اشعری بیاوریم که قبل‌از تولد اشعری باشد مثل کتاب ابن ابی خیثمه ، ما فقط می‌توانیم از سال ۳۲۴ که وفات اشعری است به بعد و از شاگردان اشعری مطالبی بیاوریم. فرض آنست که یک مکتب کلامی ، به‌نام اشعری داریم که ممکن است در فقه شان، حنفی، شافعی یا مالکی ویا حنبلی باشند، یعنی در کلام اشعری است اگر ثابت شد در کلام ، اشعری است ، خب در اشعری ها ذکرش می‌کنیم ولی ما نمی‌توانیم بگوییم چون مثلاً اشخاص در فقه شافعی هستند پس اشعری هستند مجرد فقه شافعی داشتن ملاک اشعری بودن نیست. در مورد مورخین مثل بغدادی و مفسرین و محدثین هم باید دقت کنیم که علمای تراجم این افراد چگونه معرفی کرده‌اند اگر گفته‌اند این‌ها شافعی اشعری، پس اینها اشعری حساب می‌شوند ولی اگر تراجم گفته‌اند هو شافعی، این مشمول متکلمین اشعری نمی‌شود.

 استاد اسدی: کسانی که در بین متأخر ها شافعی بوده اند، همین تاخر و نیز شرایط و موقعیت آن‌ها را در اخبار باید بنگریم، قرائن تاریخی کار را معلوم می‌کند عده‌ای اشعری بودند و شرایط تاریخی نشان می‌دهد که اصلاً معتزله عددی حساب نمی‌شدند و هر کسی در حد و قواره‌ای بوده‌است بر مباحث اشعری مانور می‌داده است.

 استاد رضانژاد: تفسیری که از مهدویت نوعی ارائه دادید درست نیست این‌که کسی قائل شود مهدی به‌دنیاآمده این مهدویت شخصی نیست اگر کسی گفت موعود پیامبر قبول داریم که شخصی از خاندان پیامبر است حالا ولادت او واقع شده یا نه، این‌ها قائل به مهدویت شخصی هستند یعنی بحث به دنیا آمدن معیار نیست بلکه ویژگی‌ها مثل ذریه پیامبر بودن، از ذریه حضرت زهرا بودن صفاتی مثل اقنى و اجلی و …این‌ها مهدی شخصی را مشخص می‌کند.

 استاد اسدی: در مسئله شخصی و نوعی باید گفت شیعه معتقد به مهدی شخصی است یعنی پدر او را امام عسکری می‌داند مادرش نجس و با آن خصوصیاتی که یک مصداق بیشتر ندارد ولی مهدویت نوعی، یعنی که یک حقیقت کلی قابل‌انطباق بر افراد مختلف در طول تاریخ است بحث ولادت هم مطرح می‌شود همین است که مصادیق گوناگون دارد، نوعی است، نوعی که می‌گویند یعنی کلی است که در آخرالزمان می‌آید و ممکن است هر زمان یک مهدی باشد ، البته هیچکدام از کسانی که حرف از مهدی می‌زنند نمی‌خواهند بگویند کلی است بلکه آن‌هاهم می‌گویند شخص خاصی است که خب البته در تاریخ بر افراد مختلف صدق می‌کنند.

 استاد زمانی قمشه ای: کسانی که امروز در الازهر مصر کار می‌کنند خود را محور جهان اسلام می‌دانند بین اینها . علمای شیعه کتاب‌هایی ردوبدل شد و شدت و حدت جبری گرایانه قبلی را ندارند خوب است تحقیق شود که امروز الازهری ها در این موضوعات چه مطلبی می‌گویند؟

 ما می دانیم که مثلاً خود شیطان گفت رب بما أغویتنی یعنی اجبار و جبر گرایی را حتی به خود شیطان نسبت داد ، پس این نوع مباحث کلامی ریشه دار است،اما در زمان های حاضر تحولات و تغییرات واقع شده است، در تهیه مباحث خود، نظرات الازهر را بیابید و نظرات مخالف آن‌ها را هم مطرح کنید.

 استاد طباطبایی: با تبریک این ایام شعبانیه، و تشکر از آقای عبد المؤمن امینی ، آیت الله حسن‌زاده گفتند فخر رازی در اواخر عمر مستبصر شد.

 استاد اسدی: از شیخ بهایی در کشکول نقل می‌کنند که در اول تفسیر فخر رازی در سوره‌ی حمد ، درمورد جهر به بسم‌الله نقل می‌کنند که قرائت درست حضرت علی، طریقه صحیح است روش امیرالمومنین درست است و من أخذ بطریقته فقد استمسک بالعروه الوثقى در تفسیر سوره کوثر هم فخر رازی می‌گوید شکی در عصمت حضرت زهرا ندارم. مساله دیگر این که با تحقیق شما ، آیا اینها در احادیث نبوی اثباتا و ثبوتا همان مهدی مورد اعتقاد ما را قبول دارند یا آن‌ها مهدویت خود را گفته‌اند؟

 استاد امینی: مهدویت نوعی که گفته شد بین الادیان است ولی در بین مذاهب ، منظور آنست که فرزندی از فرزندان فاطمه خواهد آمد ولی این‌که حسنی یا حسینی و یا عباسی است و یا غیره، این مشخص است و در این‌جا به شیعه طعنه می‌زنند: کما زعم روافض، ما که می‌گوییم شخصی یعنی فرزند امام عسکری متولد شده ولی اشاعره اکثراً این را قبول ندارند اشعری در کتابی که درمورد فرقه‌ها دارد بر تولد حضرت مهدی در اعتقاد تشیع تصریح می‌کند که مهدی متولد شده‌است.

 مقالات الاسلامیین، بیروت، دارصادر، چ اول، ۱۴۲۷، ص۲۰.

 استاد طباطبایی: براساس تحقیق، روافض فقط به شیعه گفته نمی‌شده و گروه‌های مختلف می‌گفتند.

 استاد ایران‌دوست: برخی کتب کلامی ابن ابی خیثمه را گفته اند از قدریه است،

 نکته دیگر اینکه در این تحقیق،که موضوعش،اشاعره است نه‌تنها کسانی که اشاعره نیستند را نباید ذکر کنیم ، بلکه ذکر یک یا چند حدیث در جوامع روایی نشان نمی‌دهد که نویسنده اعتقادش به این مسأله این‌گونه بوده‌است مثلاً اشعری می‌گوید شیعه معتقد است امام لطف است ولی امام غایب که لطف نیست پس امامی در واقع وجود ندارد ، تفتازانی گفته اگر اعتقاد به مهدویت شیعه را قبول کنیم خدا لطف را ترک کرده و چون امام نباشد یعنی خدا واجبی را ترک کرده پس اینها مهدویت به اعتقاد شیعه را کلاً منکر شده‌اند.

 استاد رضانژاد: مهدویت نوعی در ادیان نداریم آن‌ها منجی دارند ، مهدویت نوعی در اسلام است اگر عده‌ای قائلند مهدی یک‌نفر است از نسل پیامبر ، از نسل فاطمی و قریشی و غیره است و جهان را پر از عدل‌وداد می‌کند و مهدی یک مصداق بیشتر ندارد و در آینده متولد می‌شود این را مهدویت نوعی نمی‌گویند در باب نسب و تبارشناسی خیلی با شیعیان حرف‌های یکسانی دارند ولی می‌گویند متولد نشده است.

 استاد اسدی: وقتی ما معتقد باشیم ، مهی یک شخص است و خصوصیاتی از او بیاوریم که قابل به انطباق افراد مختلف است ، این همان مهدی نوعی است کسی که می‌گوید در آینده کسی خواهد آمد و متولد نشده ممکن است افراد زیادی مصداق این موضوع قرار بگیرند.

 استاد مصطفی پور: از کتاب مطالب العالیه جلد ۸ مباحثی را آوردید، اما کتاب‌های تاریخی را چقدر می‌توانیم به آن‌ها اعتماد کنیم اغلب کتابهایی که شما گفتید کتب تاریخی بودند و نمی‌تواند مستند حدیث باشد، شما در چنین بحثی باید کتاب حدیثی بیاورید.

 آقای امینی: بیشتر اهل سنت هم این کتاب را قبول کند و براساس احادیث آن عمل می‌کنند.

 استاد رضا نژاد: اگر کسی قائل باشد نسب مهدی، نسب اهل‌بیتی است و از آل‌محمد است و از عترت از فرزندان علی و فاطمه است( که مثلا ان حجر عسقلانی این صفات را مطرح کرده است) آیا این مهدی نوعی یا شخصی است؟

 استاد اسدی: این مطالب و اوصاف، برای استظهار شخصیت است که بدانیم شخصیت مهدی چیست ولی این ثابت نمی‌کند که محور و معیار مهدویت شخصی و نوعی این صفات و ذکر آن‌ها باشد در اصول می‌گویند فرد منتشر یا معین در کلی، ما می‌گوییم مهدی نباید به‌صورت فرد منتشر باشد و این نوعی می‌شود ، هیچ‌کس نمی‌گوید مهدی کلی را قبول دارم همه معتقدان به مهد می گویند ما شخص را قبول داریم ، اینها هم می گویند فردی است که منتشر در کل است.

 آقای امینی: اگر می‌گویند مهدویت نوعی است، سوال مهمی مطرح می شود که این شخص، آیا از نسل کدام امام و کدام اهل‌بیت هست؟