نشست علمی برهان پذیری خداوند؛ چالش­ها و تبیین­ها برگزار شد

نشست علمی برهان پذیری خداوند؛ چالش­ها و تبیین­ها

در این نشست که با حضور کارشناسان حجت الاسلام عسکری سلیمانی، دکتر محمد محمد رضایی و دکتر یوسف دانشور و دبیری حجت الاسلام دکتر محمد جعفری مدیر گروه فلسفه دین در تاریخ ۳ اسفند برگزار شد به مباحث ذیل پرداخته شد:

  وجود خداوند با سابقه ترین و دیرینه ترین موضوعی است که از قدیم، به عنوان اصلی ترین مساله بشر مطرح بوده است و این سوال هم به صورت جدی مطرح بوده که آیا وجود خداوند نیازمند به اثبات است و اگر آری، آیا از راه برهان این امر امکان پذیر است یا نه؟

بطور کلی دو دیدگاه در این جا وجود دارد:

دیدگاهی که برهان پذیری خداوند را می پذیرد و دیدگاهی که خدا را برهان پذیر نمی داند.

دسته دوم ممکن است لاادری باشند و یا منکر و یا موحد. ولی در هر صورت خدا را قابل اثبات نمی دانند.

در تعریف برهان گفته اند: برهان یعنی یک ادعا و باور تصدیقی همراه مقدماتی که از نظر منطقی قابل قبول است ؛ بدین معنا که استدلال آن صورتاً و از جهت عقلی معتبر است و ماده آن از نظر معرفت شناسی یقینی است در حدی که احتمال خلاف در آن وجود ندارد.

حال با این توصیف، منکران باور برهانی، باید مدلل کنند که چرا وجود خداوند برهان پذیر نیست؟ طبعا  کسی که قائل به اثبات خداست اقامه برهان کرده است و روشن است که اگر اقامه برهان امتناع داشت، چنین چیزی امکان پذیر نبود .

البته سوالی اینجا پیش روی ماست که چه ضرورتی برای ارائه برهان در مورد خداوند وجود دارد؟ و اصلاً مگر خدا را باید با استدلال ثابت کرد و یا از راههای شهود و فطرت و مانند آن، این مهم امکان پذیر است؟

خصوصاً اینکه راههای شناخت خداوند متعدد است و محصور به راههای استدلالی و برهانی نیست. کسانی که قائل به اقامه برهان در وجود خداوند هستند خصوصاً بر برهان امکان و وجوب، و اصل علیت تاکید دارند و استدلالی بودن آن را ضروری می دانند .

کسانی که ارائه استدلال در اثبات خدا را لازم نمی دانند، لزوماً منکر خدا نیستند بلکه برخی از  آنها می گویند علی رغم اینکه وجود خداوند برهان پذیر است اما از آنجا که انسانها درکی حضوری و شهودی از خداوند دارند دیگر نیاز به اقامه برهان در اثبات خداوند نیست. اینها خدا باورانی هستند که می گویند چیزی که روشن و بدیهی است نیاز به استدلال ندارد. فطرت دلایل اثبات خدایند که نیازی نیست به برهان تبدیل شده و شکل استدلال برهانی بگیرند.به تعبیری از اول نیاز به استدلال نیست. مهم شناخت و ایمان به خداست که از راه فطرت و عقل بدست می آید و اثبات و ارائه دلیل، یک امر ثانوی است که اجتناب ناپذیر به نظر نمی رسد.

در مقام تحلیل باید گفت که برخی گزاره ها کاملاً صدقشان بدیهی است و نیاز به استدلال ندارند و برخی  قضایا صادق اند اما قابل اثبات در خارج نیستند مثل اجتماع نقیضین که در خارج محقق نمی شود و استدلال آن صرفاً درکی عقلی از قضیه است.

 بله وجود خداوند را عده ای بدیهی و بی نیاز به اثبات دانسته اند در عین حال دسته ای از این افراد، ادله ای برای اثبات خدا آورده و آن را منافی با درک شهودی از وجود او ندانسته اند. براهینی جهان شناختی، برهان صدیقین ملاصدرا و براهینی اقامه شده از بوعلی سینا و دیگران می تواند در این راستا باشد.

مرکز ثقل بحث در این است که آیا واقعیت های عالم لازم است همه اش برهان پذیر باشد؟ و یا از راه غیر استدلال هم می توان به اثبات حقایقی رسید؟ خصوصا در بحث اثبات خدا این مساله به طور جد مطرح است.

بعبارتی آیا برهان و استدلال در وجود خدا امری اولی و ضروری است؟ ویا ادراکی است که در جبله آدمی موجود است و نیازمند به اقامه برهان نیست؟کسانی هم که اقامه برهان در وجود خدا را مطرح کرده اند به این نکته توجه داشته اند که برهان گاه در بعد امکانی آن است و گاه در بعد ضرورت. یعنی آنها نیز لزوماً ضرورت اقامه برهان را مطرح نکرده اند بلکه از راه امکان و حسن و مطلوبیت آن، اقامه برهان برای وجود خدا را مطرح کرده اند.

موافقین و نافیان هر یک دلایلی در این زمینه دارند که با مراجعه به اصل گفتگوهای اساتید در جلسه، می توان به لزوم اقامه دلیل بر وجود خدا و یا عدم ضرورت آن پی برد .

مباحث دیگری که در ادامه این نشست مطرح شد، مقوله همگانی بودن برهان ، مقوله اثبات شخصی و عمومی و  نیز بحث کارآمدی دلیل استقرایی برای اثبات وجود خدا بود که اساتید در این موضوعات به نقد و نظر پرداختند .