شیوه های پاسخ گویی قرآن به نیازهای روز” در یکصد و سی و دومین جلسه گروه علمی کلام+خلاصه بحث

یکصد و سی و دومین جلسه گروه علمی کلام برگزار شد
یکصد و سی و دومین جلسه گروه علمی کلام با موضوع ” شیوه های پاسخ گویی قرآن به نیازهای روز ” با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکترکلانتری و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵ ساعت ۲۰:۴۵ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این جلسه حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری فرمودند که:
چند مقدمه:
۱. زیرا بنای مسلمانی قرآن است و در بین جوانان هم این موضوع،‌ پذیرفته شده است لذا در میان نسل جوان گفته می‌شود که در هر موضوعی یک آیه قرآن بیاورید و حق همین است که ابتدا از قرآن سخن گفته شود.
در کسی‌های آزاد اندیشی دانشگاه‌ها نیز این موضوع مطرح می‌شود. دانشجوی امروز تصور م‌کند که نابسامانی‌ها و مشکلات ما به موارد دیگر مربوط می‌شود و اینکه قرآن، درمان و پاسخگوی مشکلات است و هنگامی که با تدریس واحد قرآنی در دانشگاه مواجه می‌شود به مشکلات بحث‌ها برخورد می‌کند نسبت به ظرفیت قرآن شک می‌کند.
در کشورهای مختلف، گروه‌های لیبرالیستی بوده‌اند که قرآن را مربوط به حصر نزول می‌دانند و این موضوع ریشه چند صد ساله دارد. در حالی که تک تک آیه‌ها تا آخر جهات، پاسخگو هستند و تحدیر قرآن ادامه دارد.
موضوع دیگر آن است که ختم نبوت بدین معناست که خداوند آنچه تا پایان دنیا برای بشر لازم است، در قرآن قرار داده است و چیز جدیدی لازم نیست ختم نبوت به معنی عرضه کامل وحی است.
البته اینگونه نیست که چون امروز انسان به رشد عقلی کامل رسیده به وحی دیگر نیاز نیست.
سؤالی که در دانشگاه‌ها هم زیاد مطرح می‌شود آن است که قرآن با همین کلمات، که تغییری در طول ۱۴۰۰ سال در آن انجام نشده و هیچ تغییر کمّی و کیفی در آن مشاهده نمی‌شود، ولی زندگی بشر هم به لحاظ کمی و هم کیفی تغییر یافته است. پس آن امر ثابت می‌خواهد بر امر متغیّر اعمال شود. مثلاً شبیه سازی از سلول،‌تغییر روابط انسان‌ها و نوع تغذیه و … ایجاد شده، و چگونه آن آیه‌ها پاسخگوی این موضوعات است؟
علامه طباطبایی در بحث انسان و نیازهای زمان، مشابه این سؤال را مطرح کرده است و شهید مطهری هم در اسلام و مقتضیات زمان مطالبی آورده و سروش نیز در قبض و بسط و شیعت نیز همین را می‌گوید.
پاسخ قرآن به نیازهای بشر در جریان سیال بشر، با چند ابزار شکل گرفته است:

  1. بیان جزئیات ابدی، ‌در فروعات ریز وارد می‌شود. این‌ها ریز‌های ابدی است و تغییری در بستر زمان نمی‌کند؛
  2. میان قواعد و اصول کلی بدون بیان مصداق که در قالب زمان‌ها مصداق متفاوت می‌باشد (مثل و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه)
  3. بیان مکانیزم‌ها که گسترده‌ای از اصول است مثل اصل تفقّه در دین، مکانیزم امامت، تفقّه در دین به معنی کار تخصصی و اجتهاد تخصصی است. مکانیزم اولی الامر (اهل بیت عصمت علیهم‌السلام)
  4. بطون قرآن هم بخشی از ماندگاری قرآن است که فراتر از اصول و مکانیزم‌هاست یعنی آیه‌ها ثابت هستند ولی دینامیزم درونی دارند و لایه‌های متعدد دارند. روایت مربوط به بطون را برخی دانشمندان متواتر داشته‌اند مثل آیت الله خوئی، آیت الله معرفت؛

حتی ابن تیمیه که روایت مربوط به بطون را از نظر سندی درست نمی‌داند باز هم بطن داشتن قرآن را می‌پذیرد.
تأکید بر تدبّر که در آیات آمده نشانه دقت و رفتن به لایه‌های پایین‌تر است زیرا عرب که ظاهر را متوجه می‌شده است. پیوند قرآ» و عرت هم از این جا سرچشمه می‌گیرد.
ابن حجر هیتمی در کتاب الصواعق المحرقه با استناد به روایت ثقلین می‌گوید،‌ یکی از عترت همیشه در کنار قرآن حضور دارد، یکی از ضرورت‌های اینکه قدرت در کنار قرآن باشد، همین بواطن است علم به بطون، کار هر کس نیست.
مرحوم کلینی در کافی نقل می‌کند که اهلبیت بارها فرموده‌اند هیچ کس قادر نیست بگوید همه علم قرآن، پیش ماست مگر اوصیای الهی اصطلاحی از امام صادق علیه‌السلام وجود دارد که قرآن به خورشید و ماه تشبیه شده است که خورشید به فطر ثابت می‌رسد ولی واقعاً در حال تغییر است. قرآن، ظاهرش یکی است ولی پیام‌ها کم‌کم عمیق‌تر می‌شود وسیع‌تر خود را نشان می‌دهد.
شبه پیش می‌آید که چگونه یک کلام چند معنا داشته باشد؟ کلام خدا می‌تواند اینگونه باشد (قل انزله الذی یعلم السرّ فی السموات و الارض) خاتم الانبیاء هم می‌تواند در آن واحد کلامی را بگیرد که ده‌ها معنی دارد و عترت این معانی را در اختیار بشر قرار می‌دهند، البته همه پاسخ‌های ائمه از قرآن، بطن نبوده است، بطن نمی‌تواند ظاهر را رد کند و بطن‌گیری دارای چارچوب است. از سوی دیگر بر اساس آیه (انما یعلم القرآن شئ خطب به)، درک عمیق این بطون هم مخاطبان واقعی معصومین هستند. این مکانیزم در زمان غیبت به جریان تفقّه در دین امتداد پیدا می‌کند اجتهاد روشمند را پیامبر و اهل بیت هم تأیید می‌کردند. امام صادق به ابان بن تغلب فرمودند «اجلس فی مجلس المدینه انت للناس.
برخی از ائمه مردم را به امثال ذکریا بن آدم ارجاع می‌دادند. در عصر غیبت که آب زلال نیست، باید مکانیزم تفقه استفاده شود.
نظرات اساتید:
استاد اسدی: عمل ما بعد الوحی باید مورد دقت قرار گیرد، موحد و مؤمن اولین مسیری که طی می‌کند از راه عقل استفاده می‌کند.
در موضوع تفقّه: فقه، اعمّ از اجتهاد امروزی بوده است. پس تفقّه به معنای فهم و عمق فکر است،‌قدیم هم به علم کلام فقه اکبر گفته می‌شد.
مسئله بطن و ظهر: مسئله بسیار غامضی است، ‌بله اهبیت علیهم‌السلام از بطن استفاده می‌کردند ولی اینکه بطن همین قرار گرفتن آن‌ها در کنار قرآن باشد، اینگونه نیست.
علامه طباطبایی می‌فرماید: این معانی متعدد در طول هم هستند و معارض هم نیستند و این استعمال لفظ در اکثر از یک معنا نیست.
استاد شهسواری: ما باید با توجه به حدث ثقلین و تقریر درست آن می‌توانیم تلقّی اشتباه را از بین ببریم، یعنی اینکه لازم نیست همه چیز را فی الحال قرآن جواب بدهد، پس ضرورت ندارد همه چیز در قرآن باشد. آیا قرآن برای هر سبک زندگی و هر فرهنگی، پاسخ دارد؟
استاد مصطفی‌پور: این پاسخ‌ها در بحث احکام است، آیا این طرح‌ها در مورد معارف هم می‌تواند باشد، یعنی تفقه مطرح شده در قرآن، آیا در مباحث معرفتی نیز هست؟
استاد رضانژاد: مسئله جایگاه عقل را بیان کنید که خود قرآن، عقل را حجت قرار داده است.
استاد دهقان: ۴ نکته مطرح شده مهم است ولی مباحث هرمنوتیکی هم در اینجا ورود پیدا می‌کند و شبهات ایجاد می‌شود.
استاد: تنها بر بحث صرف قرآنی تأکید نشود و قرآن به صورت مجرد نیامده است و پیامبر به عنون مفسّر و مبیّن همراه آن شده است.
استاد زهادت: بحث (تبیاناً لکل شئ) که در قرآن آمده است باید شرح داده شود که این کل شئ به چه چیز اشاره دارد؟
علامه شعرانی مباحثی در این موضوع دارد که انتظار درستی از قرآن نیست که در هر موضوع میان داشته باشد.
در مورد عقل هم، معانی مختلف بیان می‌شود.
استاد زمانی قمشه‌ای: قرآن، خودش لایه لایه دارد و مستعمین هم یکسان نیستند و هر کدام دسته‌های متعدد دارند؛ ملاصدرا، قرآن را دارای چند نسخه می‌داند، یکی اینکه بر قلب پیامبر نازل شده و یک نسخه آن است که ما می‌بینیم. یک نسخه است که اهل معرفت و معنویت درک می‌کنند و یک نسخه که مال خود ائمه علیهم‌السلام است یعنی به تعبیر روایت تحقق قرآن مال انبیاء و معصومین است، یعنی این‌ها، قرآن و ملموس هستند. این‌ها قرآن متحقق هستند. در طول زمان هم یک قرآن ناطق است. فوق علم به باطن، خود تحقق قرآن است که اهلبیت علیهم‌السلام تحقق قرآن است.
استاد خزائلی: (و لا ربطب و لا تابس فی کتاب مبین) چگونه در این موضوع تفسیر می‌شود؟
مطالب تکمیلی استاد کلانتری:
عقل را همیشه به صورت مطلق و ثبت یاد نشده است. در کتاب کافی جلد اول، تمجید و تحسین شده است ولی گاهی از عقل مذمت شده است، که این خدا با عقول انسان‌ها به دست نمی‌اید. در برخی موارد عقل هدایتگر است یعنی کلیاتی ایجاد می‌:ند ما را به نبوت و وحی می‌رساند. آیا وحی برای عقل چارچوب نمی‌گذارد؟
عقلی که در غرب استفاده می‌شود همان است که وحی آن را رد می‌کند. وقتی وحی آسمانی نازل شد، تبصره‌هایی می‌زند.
قرآن: ۱۸ بار ماده فکر در قرآن آمده است که از ماده تفعل است و یکمرتبه هم (فکرّ) آمده است. در روایات آمده (فی ذات الله)، تفکّر ممنوع است.
استاد زمانی قمشه‌ای: گاهی شرع به بن‌بست می‌رسد و عقل کارگشا می‌شود. علامه حلی، ۱۵۰ آیه از قرآن می‌آورد که عقل آن‌ها را به ظاهره نمی‌پذیرد مثل (جاء ربک)، «یدالله فوق ایدیهم)؛ در برخی هم موارد هم بالعکس است. امام رضا می‌فرماید: (لو لا العقل لما یعرف الخالق و من الخلوق) شیخ مفید می‌گوید عقل و وحی تعامل دارند، دو کلید برای یک مخزن هستند، مثلاً در تعداد ائمه، شرع نمی‌گذارد بیش از ۱۲ باشد و از آن سو هم ظاهر آیاتی که عقل آن‌ها را توضیح می‌دهد.
اصل:
تفقّه در دین ابتدا به فقه اکسب برمی‌گردد و بعد مباحث فقهی جدید در بحث ظهر و بطن درست است که پیچیده است.
مبانی ما تخصصی است و مخاطب ما عامّ است این بستگی به روش‌های ما دارد.