نشست علمی” نقش علامه طباطبایی(قدس سره) در احیاء حکمت اسلامی” برگزار شد

در ایام بزرگداشت علامه طباطبایی)قدس سره) نشست علمی ” نقش علامه طباطبایی)قدس سره) در احیاء حکمت اسلامی” با حضور دو تن از شاگردان علامه، آیت الله دکتر احمد بهشتی و حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی پنج شنبه ۲۸ آبان ۹۴ از ساعت ۸:۳۰ الی ۱۱ در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
در این نشست آیتالله دکتر بهشتی علامه طباطبایی را دین‌مداری کامل دانست و گفت: ایشان در تمام آثار خود به دنبال صیانت از دین بودند.
وی افزود: علامه از مبانی حکمت، عرفان و تفسیر برای حفاظت و خدمت خوب استفاده کردند؛ در واقع ماموریتی که ایشان دنبال میکردند این بود که مبانی و ارزشها و به طور کلی جاذبههای دین را به مردم نشان دهند.
آیت الله بهشتی بیان کرد: اسلام و دین به هیچ عنوان دافعهای ندارد و اگر دافعهای باشد در مقابل بی عدالتی و خیانت و مظاهر منفی است که جامعه را آزار می‏ دهد و یا در مقابل کسانی است که با دین عناد دارند و می‏ خواهند دین را از بین ببرند.
وی گفت: امروزه نمیتوان بدون شناخت موقعیت بسیار حساس زمانی علامه، ایشان را شناخت؛ در واقع بسیاری از فعالیتهای ایشان در زمینه تالیفات فلسفی علاوه بر پیشبرد حکمت اسلامی، پاسخ به شبهاتی بود که از هر سوی بر مکتب و حکمت اسلامی وارد می‏ شد.
این شاگرد علامه خاطرنشان کرد: ایشان به حدی این جاذبه را ایجاد کرده بود که بزرگانی مثل هانری کربن هر سال، چند بار به ایران می‏ آمدند تا از محضر علامه استفاده کنند.
وی افزود: مرحوم علامه طباطبایی همچون ملاصدرا در این مسیر کوشید که مبانی کلامی و قرآنی را با عقل و برهان اثبات کند و راه را به کج اندیشان و خرافه گرایان ندهد.
وی خاطرنشان کرد: فلسفه و کلام این دو عالم بزرگ تشیع، در خدمت دین بود؛ ملاصدرا معتقد بود که اگر فلسفه را بدون دین مطرح کنید نمی‏ تواند ما را در یک فضای دینی و اسلامی قراردهد، لذا بسیاری از حکمای ما نیز به همین شیوه رفتار می‏کردند که از آن جمله باید به شیخ الرییس ابوعلی سینا اشاره کرد؛ ایشان را باید بانی اصلی حکمت متعالیه بدانیم نه مشاء؛ اگر ابن سینا را صرفا یک مشایی بدانیم به ایشان ظلم کردهایم.
وی ابن سینا را شخصیتی قرآنی دانست و گفت: ابن سینا نیز تاثیر بسیاری از قرآن گرفته بود تفسیر نیز گفته است و در رسالات خود همیشه به قرآن ارجاع می‏ داد و این ارجاعات به حدی است که باید وی را یک حکیم قرآنی بدانیم.
دکتر بهشتی گفت: ابن سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا هر سه عالمانی قرآنی بودند و همیشه در براهین عقلی خود نیز از قرآن کمک میگرفتند؛ ولی از این سه بهتر، علامه طباطبایی بود که تفسیر شیعه را با مبانی کلامی و حکمی به بالاترین سطح رساند که البته این آخر کار تفسیر نیست و علامه نیز چنین ادعایی ندارد و بر لزوم توسعه این علم تصریح دارد.
دکتر احمد بهشتی با اشاره به نوآوریهای علامه طباطبایی در علم تفسیر و مبانی عرفانی و نظری بیان کرد: نظرات جالب و بدیعی که ایشان در المیزان و در باب وحی و کتاب و سنت و عرفان مطرح میکند به حدی جامع است که جا برای فعالیت سطحی گرایان و خرافه بافان نمیدهد.
وی گفت: علامه طباطبایی احیاکننده فلسفه صدرایی بود، ولی تقدماتی نیز به ملاصدرا داشت که غیر قابل انکار است؛ ایشان از نظر فلسفی و همچنین روایی بر ملاصدرا تقدم دارد.
این شاگرد علامه بیان کرد: از نکات بسیار جالبی که در خصوص توانمندی علمی علامه در حکمت صدرایی می توان اشاره کرد آن است که علامه بارها و بارها، مباحثی که خود ملاصدرا نیز در آنها به گره و مشکل خورد را با هوشمندی و با همان مبانی حکمت متعالیه باز میکردند.
وی گفت: بارها ملاصدرا در خصوص مباحث علمی و حکمی و تفسیری به گره خورد و به شیوهای سطحی به آنها جواب داد که علامه این نظرات را رد و نظریه جدیدی ارایه دادند که به راحتی این مسایل را حل کرد.
وی گفت: هنرمندی ملاصدرا و علامه طباطبایی این بود که ایشان از مواد خام مکاتب کلامی و عرفانی اشراق و مشایی استفاده کردند و به همین دلیل است که ممکن است برخی بتوانند نظایری بر این مساله پیدا کنند .
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه عرصه علوم انسانی در کشور ما هنوز به مبانی که مورد نیاز است نرسیده است و باید شیوه بزرگانی چون علامه طباطبایی را ملاک عمل خود قراردهیم.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و از شاگردان علامه طباطبایی در ادامه با اشاره به درک بالای علامه طباطبایی از عمق مبانی حکمت و فلسفه، ابراز داشت: علامه همیشه به ما توصیه می کرد که «فلسفه، فلسفه است و نباید آن را با شعر و ذوقیات مخلوط کرد» به این دلیل که شما اگر در منظومه حاجی سبزواری دقت کنید گاها ذوقیاتی با آن همراه شده است، چرا که عقیده علامه براین بود که اساس فلسفه عقل و برهان است.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمدی با توجه به مواجهه و آشنایی علامه طباطبایی با فلسفه غرب افزود:  هر چند علامه فرصت یادگیری زبان های خارجی و متون غربی فلسفی را تا حد زیادی پیدا نکرد؛ اما ایشان در پاسخ به مسائل فلسفی غرب نیز نظر ویژه ای داشت و بسیاری از شبهات مطرح شده در کتب آنها را نیز پاسخگو بود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به کتاب تفسیر المیزان به عنوان منبع جامع علوم مختلف، عنوان کرد: علامه در این کتاب مباحث اخلاقی بسیار مهمی را مطرح کرده و در آن از مبانی امامت به شیوه خیلی زیبا دفاع کرده است و علوم مختلف دیگری همچون سیاست، حقوق خانواده، حکمرانی، اقتصاد، زمین شناسی و … را هم مطرح کرده که نباید مورد غفلت واقع شود.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام والمسلمین علی امینی نژاد که دبیر علمی این نشست را بر عهده داشت، گفت: یکی از اشتباهاتی که متاسفانه در این زمینه مطرح شده است، آن است که برخی مفهوم حکمت اسلامی را با حکمت و فلسفه مغایر می دانند؛ برخی جمع این دو را محال میدانند؛ یعنی میگویند که فلسفه و اسلام با هم مطابقت ندارند یا اینکه بیان میکنند که اسلام با فلسفه میانهای ندارد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه که ما به عنوان فلسفه اسلامی از آن یاد میکنیم هم حکمت و فلسفه است و هم اسلامی؛ بزرگان ما نیز در این زمینه حکمت و فلسفه اسلامی را شکل دادند.
این استاد حوزه بیان کرد: سه مکتب کلان مشاء، حکمت متعالیه و اشراق در دامنه فلسفه اسلامی شکل گرفته است و هر کدام از این مکاتب، شاگردان و شارحانی داشتند و قطعا در حوزه مکتب صدرایی، علامه طباطبایی یک نقطه عطف به شمار میرود.
وی علامه طباطبایی را احیاگر حکمت متعالیه دانست و تصریح کرد: امروزه کتابهایی چون بدایهالحکمه و نهایهالحکمه محور دروس حکمی و فلسفی حوزه های ماست و این مسئله بیانگر اهمیت و جایگاه علامه در حکمت اسلامی تشیع است.
این استاد حوزه بیان کرد: علامه طباطبایی علاوه بر این که مکتب صدرایی را توسعه داد؛ قرآن، برهان و عرفان را با هم پیوند داد. وی روش علامه را روش اجتهادی تر و دقیق تر و فنی تری نسبت به ملاصدرا دانست و افزود: به همین خاطر باید ایشان را یک نقطه عطف در حکمت اسلامی دانست.