بررسی تطبیقی جایگاه عقل در کلام سیاسی و فلسفه سیاسی در سی و سومین گروه علمی فلسفه سیاسی+ خلاصه بحث

سی و سومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی برگزار شد
سی و سومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع: بررسی تطبیقی جایگاه عقل در کلام سیاسی و فلسفه سیاسی با حضور نویسنده محترم حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهروزی لک و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۸ مهر ۹۴ ساعت ۱۹:۳۰در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

دراین جلسه حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهروزی لک فرمودند :
بدون تردید دو حوزه مطالعات کلام سیاسی و فلسفه سیاسی در تمدن اسلامی و بویژه در تفکر امامیه مورد اهتمام بوده و در نتیجه در فرایند همگرایی فلسفه و کلام از دوران میانه اسلامی به دست بزرگانی چون خواجه نصیر الدین طوسی تعاملات ارزشمندی داشته‌اند. برخلاف فلسفه، علم کلام به دلیل مأموریت‌های خاص خود خصلتی چند روشی داشته و سعی داشته است در تبیین امور تا حد ممکن از تمامی روش‌های ممکن و در دسترس بهره بگیرد. اما دو روش نقلی و عقلی در کلام برجسته بوده و موجب پیدایش کلام عقلی و کلام نقلی بویژه در مکتب امامیه شدند، لذا کلام را به دو شاخه کلام عقلی و کلام نقلی تقسیم می کنیم.
هر چند علم کلام در دوران تدوین خود به دست اندیشمندانی چون شیخ مفید( شیخ مفید موسس علم کلام رسمی و مدون می باشد) و شاگردانش سید مرتضی و شیخ طوسی عمدتاً خصلت بارزی از تمسک به دلایل مبتنی بر حسن و قبح در تمامی مباحث داشته است، اما با تحولات علم کلام و تقویت قرابت بیشتر بین کلام و فلسفه استدلال‌های فلسفی نیز بیشتر در مباحث عقلی کلامی در حوزه مباحث مرتبط با حکمت نظری به کار گرفته شدند. این امر بویژه در مباحث عامه تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی برجسته می‌باشد.
با این حال به تعبیر شهید مطهری متکلمان به دلیل تمسک به حسن و قبح عقلی در استدلال‌های عقلی خود خصلتی جدلی یافته و به عنوان «حکمت جدلی» مشهور شدند. اما مسأله اصلی اینجاست که آیا تمسک به حسن و قبح عقلی که شاخص «جدلی» شدن کلام شده است، صرفاً در امور مباحث نظری است یا در مباحث عملی نیز جاری است؟ این مسئله بدان جهت اهمیت می‌یابد که به نظر می‌رسد در حکمت عملی فلاسفه نیز در نهایت به دلیل آنچه که از آن گاهی به «هستی‌های مقدور» یا «اعتباری» یاد شده است، خصلتی شبیه به مشهورات می‌یابند. نمود بارز آن را در تعبیر علامه طباطبایی در خصوص حکمت عملی می‌یابیم که آنها را مبتنی بر «اعتبارات» انسانی نموده است. به نظر می‌رسد از این منظر حکمت عملی مجدداً به سمت تمسک به مشهورات عامه عقلایه راه باز کرده است و از این جهت تمایزی در کاربرد مشهورات یا به تعبیر دیگر همان حسن و قبح عقلی در دو حوزه فلسفه سیاسی و کلام سیاسی وجود ندارد. هر چند در مباحث (حکمت) نظری چنین تمایزی برجسته است. این دیدگاه را با بررسی و ماهیت شناسی استدلالات مطرح در حکمت عملی بر اساس تقریر علامه طباطبایی مطرح خواهیم کرد.
از نظر اینجانب ماهیت گزاره‌های حکمت عملی به دلیل اعتباری بودن نیز مبتنی بر همان مشهورات عامه می‌باشد که در حسن و قبح عقلی به کار گرفته شده‌اند. و از این جهت کلام سیاسی با فلسفه سیاسی در کاربرد دلایل عقلی مشترک می‌باشد. هر چند می‌توان دیدگاه شهید مطهری را در اینکه «علم کلام به دلیل استخدام حسن و قبح عقلی در مباحث نظری حکمت جدلی می‌باشد»، پذیرفت.
در خصوص تمایز و تفاوت های کلامی سیاسی و فلسفه سیاسی با بررسی و تحلیل می توان گفت: که تمایزی بین فلسفه سیاسی و کلام سیاسی در موضوع، غایت و کاربرد نیست و تنها می توان در روش ها بین این دو تمایز قایل شد، چرا که در حکمت عقل وجود دارد ولی در کلام عقل و نقل. روش کلام اعم است از حکمت، حکمت فقط عقل را می آورد ولی کلام هم عقل و هم نقل را می آورد. کلام سیاسی چند مشربی است؛ هم از عقل بهره می برد و هم از نقل. کلام عقل را لازم می داند ولی کافی نمی داند لذا از نقل نیز بهره می گیرد و استفاده می کند.

محورهای بحث:

  • چیستی کلام سیاسی و فلسفه سیاسی
  • روش شناسی کلام سیاسی: جایگاه حسن و قبح در کلام سیاسی شیعه
    • ماهیت گزاره‌های حسن و قبح
    • جایگاه دلایل عقلایی در حسن و قبح عقلی
  • روش شناسی فلسفه سیاسی
    • ماهیت گزاره‌های حکمت عملی
    • اعتباریات و جایگاه آنها در فلسفه سیاسی
    • ماهیت تحلیل حکمت عملی در نظریه اعتبارات علامه طباطبایی
  • تشابهات و تمایزات کلام سیاسی و فلسفه سیاسی
    • تمایز و تفاوت در موضوع
    • تمایز در غایت و کاربرد
    • تمایز در روش ها