رابطه معرفت و عمل درشصت و یکمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق+خلاصه بحث

شصت و یکمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق برگزار شد .
شصت و یکمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق با موضوع: رابطه معرفت و عمل  با ارائه بحث: حجت الاسلام والمسلمین اکبریان و با حضور اعضاء محترم گروه یکشنبه ۱۲ مهر ۹۴ ساعت ۱۹:۳۰در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

حجت الاسلام والمسلمین اکبریان فرمودند :
فیلسوفان در این موضوع که معرفت شرط لازم عمل است، اتفاق نظر و در اینکه شرط کافی آن باشد، اختلاف داشته‌اند. سقراط اولین فیلسوفی است که معرفت را شرط کافی برای عمل می‌دانست و معتقد بود اگر انسان از بدی عمل آگاه شود، هرگز مرتکب آن نخواهد شد. شاگرد او افلاطون آن را مورد تأیید قرار داد. ارسطو در مقابل این دیدگاه، دو گروه از انسان‌ها را به ما یادآور می‌شود. انسان‌های لگام گسیخته که گرچه از بدی عمل آگاهی دارند، اما خواهان بدی هستند و با آگاهی از بدی عمل مرتکب آن می‌شوند. گروه دوم کسانی که دارای ضعف اخلاقی هستند؛ بدی را نمی‌خواهند، اما به جهت ضعف اراده اخلاقی و تحت تأثیر میل نفسانی، مرتکب بدی می‌شوند. برخی از نظریه‌های فیلسوفان اسلامی، مانند رابطه مقدمات فعل ارادی و عمل، رابطه علم حضوری و عمل، به دیدگاه سقراط و افلاطون شباهت می‌رسانند؛ اما همه نظریه‌ها با اشکالاتی مواجه شده و تبیین کاملی از ضعف اراده و راه حلی برای آن ارائه نمی‌دهند. آیات و روایات دینی در این موضوع به چند دسته تقسیم شده‌اند. اگرچه تعدادی از آنها در ظاهر دلالت بر کفایت معرفت دارند، اما غالباً و به صراحت از شکاف میان معرفت و عمل سخن گفته‌‌اند.
به نظر می‌رسد که شاید دست‌یابی به «یقین» بتواند این شکاف را برطرف نماید؛ یعنی اگر کسی یقین بهب دی چیزی داشته باشد، مرتکب آن نخواهد شد. یقین دارای دو قسم معرفتی و روان‌شناختی است؛ یقین معرفتی، یا معرفت یقینی، همان حکم رابطه معرفت و عمل و ضعف آن را به همراه دارد، اما یقین روان‌شناختی ممکن است آن ضعف را نداشته باشد؛ زیرا بسیار بعید می‌نماید کسی با یقین روانی به بدی عمل، میل نفسانی به آن داشته باشد، اما باید یقین روانی همراه با یقین معرفتی باشد؛ یعنی یقین روانی مطابق با واقع باشد تا عمل غیراخلاقی با تصور اخلاقی بودن صورت نگیرد؛ در عین حال با چند سوال در اینجا مواجه هستیم.
اول اینکه یقین به وجه اخلاقی برای انسان چگونه واقع می‌شود؟ آیا باورمندی به خدا و آخرت در یقین به وجه اخلاقی عمل تأثیرگذار است؟ در این صورت باید علاوه بر یقین، ایمان دینی نیز وجود داشته باشد. از منظر دینی و با نظر به آیات و روایات دینی، یقین به عنوان مرتبه‌ای از ایمان دینی لحاظ می‌شود و کسانی که به نقش کافی یقین در عمل اذعان کرده‌اند، از یقین به وجه اخلاقی عمل با لحاظ گستره آثار اخروی آن سخن گفته‌اند؛ یا اینکه صرفاً از یقین به متعلقات ایمانی گفته‌اند که در برطرف کردن ضعف اخلاقی تأثیرگذار است.
سؤال دوم این است که یقین روانی به تمام رفتارهای اخلاقی چگونه می‌تواند تحقق یابد؟ آیا یقین روانی می‌تواند ملکه اخلاقی در انسان ایجاد کندَ بدون وجود ملکه اخلاقی، آیا انسان در معرض تهدید اخلاقی قرار ندارد؟
مسئله دیگر صعوبت دست‌یابی به یقین اس که در متون دینی نیز به آن اشاره می‌شود. ارسطو که از ضعف اراده اخلاقی سخن گفته بود، افراد پرهیزگار و خویشتن‌دار را نیز برای ما یادآور شد که آنها دچار ضعف اراده اخلاقی نمی‌شوند؛ زیرا میل نفسانی به بدی ندارند. چنین افرادی تعداد اندکی از انسان‌ها هستند. تئوری یقین روانی شاید بتواند توجیهی برای رفتار پرهیزگاران باشد، اما ضعف اخلاقی را در عموم انسان‌ها برطرف نمی‌کند؛ زیرا عموم انسان‌ها به چنین مرتبه‌ای نمی‌رسند.
نظریه ایمان دینی می‌تواند جبران‌کننده کاستی‌های نظریه یقین باشد. ایمان دینی می‌تواند ما را در دست‌یابی به یقین روانی با آگاهی از ابعاد، نتایج و گستره عمل اخلاقی؛ ایجاد ملکه اخلاقی در نفس و تقویت اراده نفسانی برای آنکه ضعف اخلاقی دارد، کمک کند. ضمن آنکه یقین در متون دینی به عنوان مرتبه‌آی از ایمان دینی لحاظ شده است. البته با طرح مسئله ایمان، ما با فرض پذیرش شکاف معرفت و عمل اخلاقی، از این بحث فراتر رفتیم و عنصر دیگری علاوه بر معرفت را در آن وارد کردیم. فرضیه ایمان بر آن است که عضف اخلاقی با پشتوانه ایمان دینی می‌تواند برطرف شود.
نظریه ایمان با تکیه بر سه مبنا به ارائه راه حل در این مسئله می‌پردازد. یکی از مبانی، مراتب داشتن یمان؛ دیگری مراتب داشتن عمل و س وم توجه به نقش علیت غایی در عمل اخلاقی است.
مراتب داشتن ایمان و عمل به ما می‌فهماند که هر مرتبه‌آی از ایمان می‌تواند در مرتبه‌ای از عمل تأثیرگذار باشد و برای تأثیرگذاری در تمام مراتب عمل اخلاقی باید به بالاترین مراتب ایمان دست یافت. توجه به علیت غایی از زاویه تحلیل ارسطو از ضعف اخلاقی و با توجه علل ضعف اخلاقی از منظر آیات و روایات دینی طرح می‌شود.
نظریه ایمان با تکیه بر سه مبنا به ارائه راه حل در این مسئله می‌پردازد. یکی از مبانی، مراتب داشتن ایمان؛ دیگری مراتب داشتن عمل و سوم توجه به نقش علیت غایی در عمل اخلاقی است.
مراتب داشتن ایمان و عمل به ما می‌فهماند که هر مرتبه ای از ایمان می‌هواند در مرتبه‌ای از عمل تأثیرگذار باشد و برای تأثیرگذاری در تمام مراتب عمل اخلاقی باید به بالاترین مراتب ایمان دست یافت. توجه به علیت غایی از زاویه تحلیل ارسطو از ضعف اخلاقی و با توجه علل ضعف اخلاقی از منظر آیات و روایات دینی طرح می‌شود.