یکصد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق برگزار شد+خلاصه بحث

یکصد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق با موضوع گزارش کتاب نزهه‌العشاق فی مکارم الاخلاق “اثر زین‌الدین علی بن محمد بن دُقماق حسینی با ارائه “حجت الاسلام والمسلمین شهسواری و با حضور اعضاء محترم گروه یکشنبه ۱۵ مهر ۹۷  ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

 

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

گزارشی از کتاب «نزهه العشاق فی مکارم الاخلاق»

اثر علامه زین الدین علی بن محمد بن دقماق حسینی

علامه سید زین الدین علی بن محمد بن دقماق شریف حسینی[۱] از عالمان بزرگ امامیه، ادیب والاگهر، که با تلاش فراوان در فراگیری و پژوهش در مسائل دینی از پیشگامان در فقه گردید، و قله ی اجتهاد را فتح کرد، و از مشایخ بزرگی اخذ روایت نمود و از ایشان نقل حدیث می نموده است، و فراگیران علوم اسلامی از محضر او بهره فراوان می بردند.[۲]

سید زین الدین ادیبی وارسته و فقیهی پرهیزگار و متکلمی بیدار و معلم اخلاق و شاعری توانمند بوده و از بزرگان علماء سادات به شمار می رفت، که آثاری در اخلاق و کلام و فقه و ادبیات و معانی و بدیع از وی به یادگار مانده است. کفعمی در کتاب «فرج الکرب و فرح القلب» از وی روایت و مطالب متعدد دیگری نقل می کند.[۳]

درگذشت

منابع و مصادر تراجم و شرح حال نگاشته شده در شرح حال این عالم بزرگوار نسبت به سال در گذشت وی اشاره ای به آن نشده، از این رو اطلاع دقیقی نسبت به سال در گذشت این عالم و اندیشمند فرزانه در دست نیست. برخی می نویسد: سید علی بن محمد بن دقماق حسینی در سال۸۶۰ زنده بوده است[۴]، و برخی دیگر درگذشت وی را سال ۹۴۰ هـ ذکر کرده است.[۵] برخی قول صحیح را ۸۴۰ هـ می دانند.[۶] سرانجام با توجه به قرائن موجود و مذکور می توان احتمال داد علامه سید علی بن محمد بن دقماق شریف حسینی حدود ۷۷۵ هـ ق به دنیا آمده و حدود ۸۶۰ از دنیا رفته باشند.

آثار

عالم بزرگوار علامه سید زین الدین علی بن محمد بن دقماق شریف حسینی علاوه بر تربیت شاگردان اندیشمند که هر یک ستاره ای در آسمان علم و دانش پرتو افشانی می کنند، آثار مکتوب نیز از خود به یادگار گذاشته است. آثاری که از وی به جای مانده در سه گرایش از علوم اسلامی (کلام، اخلاق، و فقه) و ادبیات می باشد، یک اثر در اخلاق و تربیت جان های تشنه کمال و تعالی با عنوان «نزهه العشاق فی مکارم الأخلاق» و دو اثر دیگر در علم کلام که بسیار موجز و البته جامع که در تبیین مباحث اعتقادی با عنوان «غایه المأمول الجامعه بین المعقول و منقول» و «المقنعه» می باشد. و اثری دیگر در فقه که ضمیمه رساله «غایه المأمول الجامعه بین المعقول و المنقول» می باشد که بخشی از احکام و مباحث مربوط به فروع را به اجمال بیان کرده است. سه اثر در ادبیات و شعر و معانی و بدیع با نام های «الریاض الموسومه و شواهد البدیع المنظومه» و «بدیعیه» و «شرح بدیعیه» که این دو اثر اخیر در یک جلد می باشد یعنی «بدیعیه و شرحها»، و دیوان اشعاری داشته اند که با کمال تاسف در دست نیست ولی بخشی از سروده های خود را در شرح بدیعیه آورده است. لازم به یادآوری است آثار این اندیشمند فرزانه توسط این جانب جمع آوری و تصحیح و تحقیق گردیده است. اینک توضیحی مختصر و موجز نسبت به اثر اخلاقی ایشان ارائه می گردد.

نزهه العشّاق فى مکارم الاخلاق

اثری است در اخلاق و بیان اوصاف نیکو و فضائل اخلاقی و اوصاف ناپسند و رذائل، استاد اخلاق حکیم توانا علامه سید علی بن محمد بن دقماق شریف حسینی در این اثر پس از ذکر خطبه کتاب می گوید: «کتاب را برای حاکم و سلطان زمان خود خواجه نصیر الدین حسین[۷] نوشته و آن را در یک مقدمه و دو مقام و یک خاتمه تنظیم کرده ام». وی در این اثر که پیرامون مکارم اخلاقی سخن گفته، از آیات قرآن کریم و احادیث فراوانی کمک گرفته و برای بیان فضائل اخلاقی به ابیات متعددی از شاعران عرب نیز استشهاد جسته است. به بیان دیگر سید علی بن محمد بن دقماق در این اثر پس از نامگذاری کتاب به «نزهه العشاق فی مکارم الاخلاق» و ستودن خواجه نصیر الدین حسین با القاب و عناوین ستایشگرانه که نشان از زهد و عظمت اخلاقی و ویژگی های عرفانی وی می نماید، مبادى اخلاق اسلامى را – از جهات اعتقادى و اخلاقى – با استشهاد به آیات و احادیث و اشعار و کلمات بزرگان ، در یک مقدمه و دو مقام و یک خاتمه سامان داده، و کتاب را به خواجه نصیر الدین حسین تقدیم داشته است.

ایشان در مقدمه، بحث مختصری پیرامون نفس انجام داده و یادآور اختلاف فراوان علما و اندیشمندان در باره نفس گردیده و پس از آن تعریفی از نفس ارائه داده و اشاره می کند که اقوال و آراء متعدد مطرح شده در باره آن به ۳۶ نظریه و ۷۲ احتمال در باره نفس می رسد. و در ادامه ادله عقلی و نقلی بر وجود و تجرد نفس نموده است.

سپس مقام اول از کتاب را در ۲۳ فصل تنظیم کرده و بعد ازتعریف و توضیح مکارم اخلاق و خُلُق، شواهد روایی برای آن ذکر نموده و پس از آن فضایل اخلاقی را بر شمرده و به برخی از عبادات همانند نماز و زکات و روزه و حج نیز پرداخته است.

ایشان در مقام دوم کتاب به رذایل اخلاقی همانند جهل، فسق، بخل، و جبن، و موارد دیگر پرداخته است.

و سر انجام در خاتمه هم به برخی از فضایل اخلاقی و اوصافی که سزاوار است انسان داشته باشد، پرداخته و سرانجام در پایان مباحث کتاب نصیحت دلنشین و شورافزایی را خطاب به سالکان راه دوست ارائه داده است.[۸] بخش هایی از آن را به جهت تیمّن و تبرک جستن در اینجا می آوریم:

ای خفته! بیدا شد و تلاش و تصمیم را بیشتر کن و پیش از این که اجلت فرا رسد امروزت را دریاب و از کار و تلاش بهره گیر. دست ها را بلند کن و چشمانت را اشکبار و گونه هایت را از قطرات اشکت سیراب کن، فریاد بزن عرضه بدار: «یا ذا الجلال و الجمال عبدک لائذ بجنابک واقف على بابک یطلب رضاک لیس له ربّ سواک قد أوبقته العیوب و أوثقته الذنوب غرق فى بحر الخطایا و توالت علیه الرزایا فاصبح أسیر لیس له منک مجیر بارزک بالعصیان و تبع رضا الشیطان و تجرّى علیک و قلّل أدبه بین یدیک فماذا أنت قایل یا أکرم مسئول لارذل سائل فان قاضیته بالعدل هلک و ان عاملته بالجود ملک و ان تطرده عن بابک و تمنعه حجابک فیا لها من مصایب لا تحصى و بلایا لا تستعصى».

ماجرای رؤیای حیص بیص

علامه سید علی بن محمد بن دقماق در این رساله پس از مطرح کردن مباحث مربوط به عفو و گذشت، ماجرایی را به این نحو نقل می کند: سید رضی (در گذشت ۴۰۶ هـ ق) گردآورنده نهج البلاغه برادر سید مرتضی علم الهدی (در گذشت ۴۳۶هـ ق) شبی در عالم رؤیا شرفیاب محضر مبارک و مقدس رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله شده عرضه می دارد: یا جدا! شما پس از فتح مکه فرمانی صادر کردید مبنی بر این که: هر کس به خانه ابوسفیان پناه ببرد در امان می باشد، هر کس به خانه ام هانی پناه ببرد در امان است، و هر کس به خانه خدا پناه ببرد در امان است، و هر کس درب خانه خود را ببندد در امان است،[۹] با این حال چرا این قوم نسبت به فرزندت حسین علیه السلام چنین نکردند و او را نبخشیدند؟ حضرت فرمودند: «پاسخ شما نزد حیص و بیص[۱۰] است». سید بعد از بیدار شدن به خانه وی رفت، پس از آنکه درب را زد و چون حیص و بیص به درب خانه آمد، سید رضی ماجرای خواب خود را تعریف کرد و گفت: آمده ام جواب سوالم را از شما بگیرم. حیص بیص گفت: دیشب این ابیات را سرودم ، هیچ کس از آن خبر نداشت. مضمون ابیاتی این است: ما وقتی غالب و پیروز شدیم عفو و بخشش کردیم ولی شما وقتی مسلط شدید خون ها را جاری کردید، و کشتن اسیر را حلال کردید، همین تفاوت کافی است بین ما و شما، چرا که از کوزه همان برون طراود که در اوست.[۱۱]

شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه می گوید: أحمد بن سلیمان بحرانی در کتاب «عقد اللآلی» ماجرای خواب و رؤیای شریف رضی (۴۰۶ هـ ق) را از این کتاب نقل کرده است[۱۲] و نیز آنچه حیص بیص شاعر‏ در شب مورد نظر اشعاری را در مظالم و ستمکاری های بنی امیه سروده است را از این کتاب نقل کرده است.[۱۳]

و نیز محدث نوری این مطالب را از وفیات الاعیان ابن خلکان[۱۴] نقل کرده و در آنجا از کتاب علامه سید علی بن محمد بن دقماق با عنوان «نزهه المشتاقین» نام برده و سخن ابن دقماق را ذکر کرده است.[۱۵]

لازم به یادآوری است ماجرای رؤیای مذکور را علاوه بر نقل از سید رضی از افراد دیگر نیز حکایت شده چنانچه ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمه» ماجرای مذکور را از نصر الله بن یحیی مجلی روایت کرده که وی در عالم رؤیا محضر امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شرفیاب شده و همان سوال را پرسید، و حضرت در پاسخ وی فرمودند: آیا ابیات ابن صیفی را در این باره نشنیده ای؟ از او بپرس. و چون شیخ نصرالله صبح از خواب بیدار شد نزد حیص بیص شاعر رفت و او را از خوابی که دیده بود آگاه ساخت، حیص و بیص به وی گفت: من این ابیات را شب گذشته سروده ام و کسی از آن اطلاعی ندارد. پایان اشعار مورد نظر این مصرع می باشد: [و کل إناء بالذی فیه ینضح‏].[۱۶]

نسخه ها

نسخه هایی از این اثر در کتابخانه های زیر موجود است:

  1. تهران ، مجلس، ش:۳/۱۰۱۶۷، محمد بن اسماعیل، نسخ، صفر ۱۰۰۹، ۲۹ صفحه، (۱۳ – ۴۲)، [ف ۳۲ – ۲۰۲].
  2. شیراز، شاهچراغ، ش ۲/۷۹۶، عبد الوهاب بن قاسم رازی، نسخ، ۱۰۳۱،[ف ۳ – ۱۲۹].
  3. قم، گلپایگانی، ش ۵/۳۸۲۶ – ۱۵۶/۱۹، نستعلیق، بی تا، ۱۱ برگ، [ف ۸ – ۴۷۸۱].
  4. مشهد، رضوی، ش ۶۷۳۰، نام مؤلف به استناد نسخه عکسی مرعشی ذکر شد.، نسخ، بی تا، ۵۹ برگ، [ف ۶ – ۴۷۹].
  5. قم، مرعشی، ش ۸/ ۱۲۹۶، نستعلیق، بی تا، [عکسی ف ۳- ۶۶۱].
  6. فهرستواره دست نوشت های ایران، ج۱۰، ص۶۵۲

[۱] . شرح حال این دانشمند در آثار متعددی آمده است، از جمله: ریاض العلماء ، ج ۴، ص ۲۰۳- ۲۰۰ ، و ۵- ۱۰۸ ، الفوائد الرضویه ، ج۱، ص۴۹۶؛ الذریعه ۲۴- ۱۱۹ (شماره ۶۱۳) و ۲۴- ۴۲۲ (شماره ۲۲۰۹) و ۲۱- ۱۹۹ (شماره ۴۵۹۸) و ۲۲- ۱۲۴ (شماره ۶۳۶۷ ) ، طبقات أعلام الشیعه ۴- ۹۲ و ۱۱۸، معجم المؤلفین ۷- ۱۹۶، و ۱۰- ۶۴؛ أمل الآمل ۲- ۲۷۵ (شماره ۸۱۱)، ایضاح المکنون ۲- ۶۹۴، تنقیح المقال ۳- ۱۳۱ (شماره ۱۰۸۴۶)، أعیان الشیعه ۹- ۳۶۳، معجم رجال الحدیث ۱۶- ۱۷۶ (شماره ۱۰۹۴۱)، موسوعهطبقات‏الفقهاء، ج‏۹، ص: ۱۶۳. نگارنده شرح حال مختصری از این عالم وارسته را ضمن شرح حال علامه علی بن یونس بیاضی نباطی عاملی که برای موسسه کتابشناسی شیعه نگاشته شده، آورده ام. لازم به ذکر است که نسبت به تاریخ درگذشت این عالم فرزانه اختلاف نظر هست، آنچه در بالا آمده بنا به نظر کتب موجود شرح حال و تراجم می باشد. مطلبی تحلیلی در این باره انتهای مقاله ذکر خواهد شد و نیز در مقاله «نکته هایی در باره نسخه بدیعیه و شرحها» به این موضوع پرداخته شده است.

[۲] . و تقدّم فی الفقه، و امتلک ناصیه الاجتهاد، و انتفع به الطلبه : موسوعهطبقات‏الفقهاء، ج‏۹، ص: ۱۶۳.

[۳] . ریاض العلماء، ج۴، ص۸۲.

[۴] . معجم المؤلفین، ج ۷، ص ۱۹۶.

[۵] . فهرست المخطوطات العربیه بالمکتبه الملکیه فی برلین – المانیا، ج۶، ص۴۵۸، سال ۱۸۹۴، شماره ردیف: ۷۳۷۹، شماره نسخه we.136. تاریخ آداب اللغه العربیه، ج۳، ص ۲۹۸؛ البدیعیات فی الادب العربی ، نشأتها، تطورها، اثرها، ص ۲۸- ۲۹.

[۶] . موسوعه طبقات الفقهاء، ج۹، ص۱۶۲-۱۶۳.

[۷] . شرح حالی از وی به دست نیاوردیم البته سید علی بن محمد از وی با عناوین ستایشگرانه ای یاد کرده است که نشان از جایگاه وی در سیر و سلوک و تصوف و اخلاق می دهد.

[۸] . لازم به یادآوری است که مولف ادیب و دانشور در هر فقره و میان مطالب از اشعار لطیف وحکمت آمیز بهره گرفته است، به دلیل پرهیز از تطویل و طولانی شدن از آوردن آنها اجتناب می کنیم.

نصیحه: انتبه أیّها النائم و جدّد العزایم و اغتنم یومک قبل ما یأتیک الاجل و تمتتع من العمل. اغتنم صحّتک قبل سقمک، و شبابک قبل هرمک، العمر سرود و الماضى لا یفوذ، …. فانظر نفسک أیّها الغافل و لا تعمل عمل الجاهل فلیس لک الاّ ما قدمت و لا ینفعک ما أخّرت …، إرفع یدیک، و ارمق بعینیک، و ضرّع خدّیک، و احسر عن ساعدیک، و اسأل بالخضوع، و الإبتهال و ناد: «یا ذا الجلال و الجمال، عبدک لائذ بجنابک، واقف على بابک، یطلب رضاک، لیس له ربّ سواک، قد أوبقته العیوب، و أوثقته الذنوب، غرق فی بحر الخطایا، و توالت علیه الرزایا، فأصبح أسیر لیس له منک مجیر، بارزک بالعصیان، و تبع رضا الشیطان، و تجرّى علیک، و قلّل أدبه بین یدیک، فماذا أنت قایل، یا أکرم مسئول لأرذل سائل، فإن قاضیته بالعدل هلک، و إن عاملته بالجود ملک، و إن تطرده عن بابک و تمنعه حجابک فیا لها من مصایب لا تحصى، و بلایا لا تستقصى»

[۹] . البدایه و النهایه، ج۴، ص۲۸۹؛ فضائل الخمسه من السحاح السته، ج۳، ص۲۵.

[۱۰]. حیص و بیص (در گذشت ۵۷۴) شاعری از شعرای عرب بود، قال ابن خلکان فی الوفیات، ج۲، ص ۳۶۵! و إنما قیل له: حیص بیص: لأنه رأى الناس یوما فی حرکه مزعجه و أمر شدید فقال: ماع للناس فی حیص بیص فبقی علیه هذا اللقب و سعی هاتین الکلمتین: الشده و الاختلاط.

[۱۱] . نزهه العشاق، فصل فی العفو.

قدرنا فکان العفو منّا سجیّه *** و لا قدرتم سال بالدم ابطح

و حلّلتموا قتل الاسیر و طال ما *** عدونا عن الاسرى نعف و نصفح

فحسبکم هذا التفاوت بیننا *** و کلّ اناء بالذى فیه ینضح

[۱۲] . الذریعه ۱۵: ۲۹۵.

[۱۳] . نزهه العشاق، فصل فی العفو.

[۱۴] . الوفیات ، ج۲، ص۳۶۲ – ۳۶۵ فی ترجمه ابو الفوارس سعد بن محمد بن سعد بن الصیفی التمیمی الملقب شهاب الدین المعروف بحیص بیص.

[۱۵] . دار السلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۷۹

[۱۶] . الفصول المهمه فی معرفه الأئمه – علی بن محمد أحمد المالکی ( ابن الصباغ ) – ج ۲ – ص ۸۴۱ – ۸۴۲. وفیات الاعیان، ج ۱۱، ص ۲۰۶؛ جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی علیه السلام – محمد بن أحمد الدمشقی الباعونی الشافعی – ج ۲ – ص ۳۱۳ – ۳۱۴؛ الثقات: ۱۲۲- ۱۲۳ و ذ ۹: ۲۷۶.

میرزا حسین نوری در دار السلام چنین نقل می کند: رؤیا فیها منقبه لشاعر و معجزه لأمیر المؤمنین أو لأخیه علیه السلام و الصلوه: فی تاریخ ابن خلکان فی ترجمه سعد بن محمد بن سعید المعروف بحیص بیص الشاعر المشهور، قال الشیخ نصر اللّه بن مجلى مشارف الصناعه بالمخزن: و کان من ثقات أهل السنه: رأیت فی المنام علی بن أبی طالب علیه السلام، فقلت له: یا أمیر المؤمنین تفتحون مکه فتقولون من دخل دار أبی سفیان فهو آمن، ثم یتم على ولدک الحسین علیه السلام یوم الطف مأتم، فقال لی:أما سمعت أبیات ابن الصیفی فی هذا؟ فقلت: لا، فقال: اسمعها منه فاستیقظت فبادرت إلى دار حیص بیص، فخرج إلی فذکرت له الرؤیا فشهق و أجهش بالبکاء، و حلف باللّه، إن کانت خرجت من فمی أو خطی إلى أحد، و إن کنت نظمتها إلا فی لیلتی هذه ثم أنشدنی:

ملکنا فکان العفو منا سجیه         فلما ملکتم سال بالدم أبطح

و حللتم قتل الأسارى و طالما       غدونا على الأسرى نعف و نصفح

فحسبکم هذا التفاوت بیننا                 و کل إناء بالذی فیه ینضح

و فی کتاب نزهه المشتاقین حدثنی بعض الثقاه، حدثنی رجل بمصر بینما السید الموسوی اخ المرتضى (ره) نائم فرأى النبی (ص) فی نومه، فقال: یا جداه، أنت قلت یوم فتح مکه: من دخل دار أبی سفیان کان آمنا و من انغلق بابه کان آمنا، و من دخل الحرم کان آمنا، و من ألقى سلاحه کان آمنا؟ فلم لا عفوا عن ولدک الحسین علیه السلام؟ فقال: جوابک عند الحیص بیص. و کان رجلا، فقام من ساعته و مضى إلیه فلما طرق علیه الباب خرج إلیه، و قال: جئت تطلب جواب مسألتک؟ إنی نظمت البارحه ثلاثه أبیات من الشعر و هی هذه: (الخ). دار السلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۷۹