“امنیت در تمدن سازی نوین اسلامی بر اساس نظریه استاد مطهری“ در جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث

هشتاد و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع امنیت در تمدن سازی نوین اسلامی بر اساس نظریه استاد مطهری با ارائه حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۸ فروردین ۹۷ ساعت ۲۱ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

تمدن در طرح مقام رهبری در بخش پنجم مطرح شده است که در آن انقلاب اسلامی و ایجاد نظام اسلامی و دولت اسلامی و جامعه اسلامی قبل از آن وجود دارد.
تمدن سازی نیازمند امنیت است. امنیت به عنوان یک زیرساخت مطرح است.
بحث استاد مطهری از حیث تمدن سازی و نسبت آن با امنیت مطالب جدیدتری نسبت به نظریه های رایج در زمینه امنیت دارد که قابل توجه است.
استاد مطهری از امنیت به عنوان سرمایه یاد می کند. به تعبیر ایشان در زندگی نیازمند سرمایه هایی هستیم که در پرتو آن ارتقا پیدا کنیم.
از نظر مطهری سه سرمایه اهمیت بیشتری دارد. تربیت، امنیت و آزادی.
تربیت عبارت است از یک سلسله عوامل که موجودات زنده برای ادامه حیات به آن نیاز دارند. انسان همه احتیاجات حیوانات را دارد و افزون بر آن به تعلیم و تربیت هم نیاز دارد.
امنیت موجود زنده یعنی آنچه را که دارد از او نگیرند. جان، مال، سلامت، و… از او گرفته نشود.
آزادی یعنی کسی جلو راه انسان را نگیرد و مانعی بر سر راه کمال انسان قرار ندهد.
سپس بین امنیت و ایمان پیوند برقرار می‌کند. از این رو امنیت جزو مقدسات بشر می شود. احسان، راستی، درستی، عدالت و… از مقدسات بشر هستند..
ریشه امنیت از امن است. امن به باب افعال رفته و شده ایمان. مومن از ایمان است. هم به انسان مؤمن گفته می شود و هم به خدا. خدا وقتی مؤمن است یعنی به انسان ها امنیت می دهد و امنیت در اتصال به خدا معنا می یابد که معنای متعدی ایمان است. وقتی مومن درباره انسان به کار می‌رود یعنی انسان به سمت ایمان رفت و برخوردار از امنیت شد.
استاد مطهری از این بحث استفاده می کند که بگوید امنیت فقط از طریق ایمان به وجود می‌آید نه از هیچ طریق دیگری.
مطهری از نگاه صرفا سلبی که در نگاه مکاتب امنیتی وجود دارد فراتر می‌رود. لذا آن دسته از کسانی را که برای نظم و امنیت، عدالت و آزادی را سلب کرده اند نقد می‌کند و آن را نمی پذیرد. این که ما می‌خواهیم نظم و امنیت برقرار کنیم نباید باعث سلب آزادی و عدالت بشود. این موضوع در نظریه‌های خلافت مطرح است که نظم و امنیت مقدم می شود در حالی که در نظریه امامت بحث عدالت ملازم امنیت است.
ایشان قائل به نسبی بودن امنیت است. اگر یک فرد ایمان ضعیف داشته باشد وقتی یک مصیبت به انسان وارد شود، نقمت می بیند و اگر ایمان انسان قوی باشد، مصیبت را نعمت می بیند. ما رأیت إلا جمیلاً حضرت زینب سلام الله علیها فزت و رب الکعبه امیر المومنین علیه السلام از این قبیل است.
?مطهری می گوید اموری است که به سبب نوع تمدن ایجاد می شود که این توسعه ای که اتفاق می‌افتد باعث می شود که ما بگوییم دولت و حکومت به عنوان مظهر قانون و… همچنان نیاز خواهد بود. حتی بنابر نظریه مارکسیستها باز هم مواردی پیش می آید که فرد منافع خودش را مقدم کند. در نتیجه باز هم ناامنی ایجاد می شود و ما به دولت و امنیت نیاز داریم.
عوامل مولد امنیت دو بخش نرم و سخت است و هر کدام هم به سلبی و ایجابی تقسیم می‌شود.
هر عامل جدیدی که مولد امنیت باشد از نظر ایشان جایز است. از نظر ایشان بیمه گر با بیمه یک اطمینان خاطری به بیمه شده اعطا می کند. از این رو بیمه شرعی است.
همچنین ایشان به ملازمه ایمان و امنیت اشاره می‌کند و در این زمینه به روایتی از امام علی علیه السلام تمسک می کند. در آنجا بحث استفاده از عقل و دین را شرط بهره‌برداری از فردی که متخصص است برمی شمارد. زیرا وقتی دین از بین برود، امنیت هم نیست. قاعده مفارقه الدین مفارقه الامن اینجا قابل استنباط است.
ایشان در مورد دیگر درباره دوستی این بحث را مطرح می‌کند که با کسی دوست شوید که دین و عقل داشته باشد. اگر انسان با کسی دوست شود که دین نداشته باشد هر لحظه ممکن است او را بفروشد.
بنابراین بدون دین امنیت تولید نمی شود. به خاطر این که اثر سرمایه دین طولانی است.
ملازمه علم و ایمان هم از سوی استاد مطهری طرح می شود. علم بدون ایمان، ناامنی تولید می‌کند. هم علم و هم ایمان به انسان امنیت می دهد. اما اگر علم بدون پشتوانه ایمان شد، به جای تولید امنیت، ناامنی تولید می کند. وقتی ما به دیگران آسیب نمی زنیم که برخی از محدودیت ها را برای خودمان بپذیریم و این محرومیت را محرومیت نداند. زیربنای هر امنیتی ایمان به خدا است.