شصت و سومین جلسه گروه علمی عرفان برگزار شد + خلاصه بحث

شصت و سومین جلسه گروه علمی عرفان با موضوع:
رویکرد عرفا به عقل
با ارائه بحث حجت الاسلام والمسلمین نائیجی و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۳۰ در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه بحث
جلسه گروه عرفان چهارشنبه۱۵/۹/۱۳۹۱ و با حضور اعضای محترم در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار گردید. در ابتدا حجت الاسلام والمسلمین امینی نژاد دبیر گروه، گزارشی از مطالب دو جلسه قبل ارائه نمودند. در ادامه حجت الاسلام والمسلمین بحث خود را با موضوع رویکرد عرفا به عقل را آغاز نمود.
استاد نائیجی با تأکید بر مطالب مطرح شده توسط استاد فنایی اشکوری در جلسات گذشته به طرح دیدگاه خود پرداخته است. وی در ابتدا به حیطه¬های نفوذ عقل پرداخت و گفت: عقل در حیطه¬هایی نظیر حواس نیز جاری و ساری است و لذا علوم تجربی با پشتوانه عقل می تواند عمل نماید.
از جمله کارهای عقل، توان او در دسته بندی و موضوع بندی علوم گوناگون است و این کارها را در عمل از عقل مشاهده می کنیم. در عین حال عقل گاهی مبتلا به اشتباهاتی در علوم تجربی می شود یعنی اگر فاصله بین عقل و علوم تجربی زیاد شد این اشتباهات نیز بیشتر رخ می نمایاند برخلاف علومی نظیر علم ریاضی و یا هندسه که چنین اشتباهاتی در آنها مشاهده نمی¬شود. دلیل این نکته را می¬توان به عدم سنخیّت عقل ما ماده و علوم مرتبط با آن دانست زیرا عقل از سنخ ماده و تجربه نبوده و این خود زمینه¬ساز اشتباه برای عقل خواهد بود در حالی که علومی مثل علم ریاضی و علم هندسه و امثال آنها به جهت قرابت با علوم تجربی، مصون از چنین اشتباهات و خطاهایی هستند. مشکل دیگر عقل این است که نمی¬تواند به کنه ماهیات اشیاء دسترسی پیدا نماید بلکه فقط از راه لوازم می¬تواند به واقع ماهیات برسد.
به نظر استاد نائیجی قبل از ارسطو ، دانشمندان بیشتر به تجربیات وابسته بودند و با ظهور ارسطو به قول مرحوم شعرانی معارف در جهان پراکنده شد. در قرون اخیر یعنی ۱۷ و ۱۸ میلادی گفتند عقل با تکیه بر تجربه می تواند به اوج برسد تا جایی که تجربه به نهایت وسعت خود رسید، به گونه ای که امروزه تاثیر خود را بر خود عقل هم گذاشت و ما مشاهده می کنیم که نسبیّت به گونه ای جایگاه عقل را تضعیف کرده است.
عارف می گوید: همانگونه که انسان دارای قوه¬ای به نام حس است، عقل نیز در حدّ قوه¬ای از قوای نفس ناطقه خواهد بود لذا حدّ عقل در عرفان در همین اندازه مورد قبول است. در مسائل عرفانی، عقل باید به عنوان یک قوه در اختیار ما باشد نه اینکه عقل حاکم بر ما باشد.
عارف می گوید یک حقیقت داریم به عنوان وجود که این وجود عین علم و شعور است بنابراین وقتی به عوالم نگاه می¬کیم و رابطه آنها را می¬سنجیم، عالَم پایین را نمادی از عالَم بالاتر می¬یابیم مثلاً اگر عالم طبیعت مادون عالم مثال است و عالم مثال عالمی با شعور و عالِم است، نمی¬توان عالم مادونش را که عالم طبیعت است، فاقد شعور تلقی نمود زیرا چیزی که خود سایه و ظل حقیقتی شاعره و عالِم است نمی تواند خود فاقد شعور و ناآگاه باشد، بنابراین اگر هر آنچه در بهشت است دارای شعور است، مراحل نازله آنها در عالم طبیعت هم ذی شعور خواهد بود. پس هم ما مدرِک هستیم و هم آنچه مورد ادراک ما قرار می گیرد، دارای شعور خواهد بود و این البته به تبع آن وجود حقیقی است و گرنه به خودی خود اینها چیزی نیستند . به تعبیری اگر به چیزی نگاه کردیم آن چیز مدرَک و معلول بالعرض ما است و آن که در حقیقت جان ما ساخته شده است آن چیز معلوم حقیقی خواهد بود.
از منظر عرفان جسم تابع روح انسان می شود و آنچه در زمینه حضرت عیسی (ع) آمده در اینکه او زنده است و در آسمان چهارم به سر می برد از همین قبیل است یعنی جسم او تابع روحش شده است. فهم این موارد از حیطه عقل خارج است و اگر عقل در این حیطه ورود پیدا کند به نسبیّت منتهی خواهد شد. استاد نائیجی از مصباح الانس صفحه ۲۵۰ برای سخنان خود تائید آورده است.
در ادامه اعضای محترم گروه سوالات خود را مطرح که از سوی حجت الاسلام والمسلمین نائیجی پاسخ های لازم ارائه گردید.